۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۲
کد خبر: ۵۰۱۹۷۴
تولیت مدرسه امام قائم:

عدم تمکین مردم سبب اجرا نشدن حکومت الهی در جامعه می شود

آیت الله علم الهدی گفت: تمام مشکلاتی که تاکنون برای بشریت به وقوع پیوسته و حتی حکومت های الهی را به چالش کشیده، عدم تمکین بشریت نسبت به حکومت الهی است.
ولایت فقیه

حکومت اسلامی، حکومتی است که علاوه بر آن که همه ‌قوانین و مقررات اجرایی آن بر گرفته از احکام اسلامی است، مجریان آن نیز از طرف خداوند منصوب و یا به اذن خاص یا عام معصوم منصوب شده ‌اند. از آن جا كه بشر براى هدایت و رسیدن به كمال و سعادت به ارشاد و هدایت الهى نیاز دارد، حاكمیت در جامعه اسلامى نیز هنگامى داراى مشروعیت است كه ناشى از اراده خداوند باشد. در دیدگاه شیعى، در عصر غیبت، حاكمیت به فقیه عادل سپرده شده و نقش مردم پررنگ‌ تر و بیشتر است زیرا به جاى اشخاص حقیقى(منصوص)، شخصى حقوقى كه از پیش معین نشده(غیرمنصوص)، عهده ‌دار این مسئولیت است. از این ‌رو برخى فقها مشروعیت حكومت اسلامى را در عصر غیبت بر دو پایه استوار دانسته‌اند: خدا و مردم؛ در نتیجه بدون رضایت مردم حتى فقیه عادل امكان حكومت كردن ندارد. در واقع حاكمیت مقبول و مشروع از دیدگاه اسلام تكلیف و مسئولیتى است با هدف اداره مطلوب مجتمع انسانى.

آنچه در ادامه می آید حاصل گفت‌وگوی خبرنگار خبرگزاری رسا با آیت الله عبدالهادی علم الهدی، تولیت مدرسه امام قائم(عج) است.

رساـ به عنوان سوال نخست بفرمایید تحلیل حضرتعالی درباره اینکه برخی قائلند تشکیل حکومت توسط عالمان دینی باعث می‌شود تا فساد و کاستی‌ های آن حکومت نادیده گرفته شود، چرا که تشکیلات حکومت منسوب به دین و عالمان دین است و این افراد هم منسوب به حکومت هستند، چیست؟

حکومت در عالَم مربوط به خداوند بر تمام خلق و بشر است و می داند چه حکومتی برای سعادت و نجات بشر نافع است؛ پس حاکمِ اول برای بشر، خداوند متعال است و جانشینانی را به عنوان انبیا و اوصیا انتخاب کرده است که مجریان حکومت الهی در جامعه هستند. در زمان غیبت امام عصر(عج) از آن جایی که نباید مردم در غیاب اولیا، رها باشند، امام زمان(عج) ولایت این حکومت را بر فقها قرار داده اند که اینان جانشینان امام زمان(عج) برای پیاده کردن حکومت الهی در جوامع هستند.

حکومت الهی، حکومتی بی نقص است که در صورت عمل به آن، سعادت و خوشبختی بشر را به همراه دارد. آن چه مهم تر است و در زمان انبیا و اولیا، آن چنان که باید، پیاده نشده و نواقص را پذیرفته، قابلیت خود مردم است. به نوعی در زمان حاضر نیز هر رئیس جمهوری سر کار بیاید، اگر همکاری مردم نباشد، اگر پیغمبر هم باشد، بدون خواست و همکاری مردم نمی تواند حکومت دینی و الهی را پیاده کند.

یک باغبان هر چه زبردست و ماهر باشد باید زمین با او همکاری کند یا پزشک هر اندازه هم که ماهر باشد باید بیمار همکاری لازم و کافی را با او داشته باشد؛ از این رو اگر همکاری جمعی و وحدت همگانی مردم و جامعه نباشد، امکان نخواهد داشت تا حکومت الهی بی عیب و نقص و اصیل در جامعه پیاده شود. تمام مشکلاتی که تاکنون برای بشریت به وقوع پیوسته و حتی حکومت های الهی را نیز به چالش کشیده  و زیر سؤال برده، عدم تمکین بشریت نسبت به حکومت الهی است.

با توجه به اینکه کلمه دین به معنای قید است و به نوعی، مقید کردن حکومت است، انسان ها نمی توانند به سادگی مقید شوند و تمایل به آزاد و رهاشدن را دارند؛ بنابراین آن چه را که هوای نفس شان می خواهد، برای آن ها لذت بخش تر است؛ از این رو چون مقید شدن و زیر بار حکومت و قید بودن برای شان سخت است، باعث پیاده نشدن حکومت الهی در جامعه می شوند.

اگر حکومت الهی در زمان حضرت ولی عصر(عج) که مجری تام الاختیار برای اجرای حکومت الهی و دینی درجامعه است، پیاده شود، یقینا جوامع شاهد بهترین نوع حکومت خواهد بود. تلاش تمامی عالمان دینی مثل امام خمینی(ره) این بوده است که بتوانند آن حکومت جامع و کامل که مدنظر انبیا و اولیای الهی است، پیاده کنند. متأسفانه چون مردم حاضر به تمکین نیستند، همان طور که در زمان انبیا و اولیا نیز تمکین نمی کردند، از این رو برای برخی این گونه تداعی می شود که حکومت نقص دارد. عدم تمکین مردم سبب عدم اجرای حکومت الهی در جامعه می شود.

رساـ برخی معتقدند با تشکیل حکومت دینی، احکام الهی و ارزش‌های اسلامی، اصول عقلی و اخلاقی، قربانی حکومت داری می‌شوند؛ به نظر شما در حکومت اسلامی دین تابع حکومت است یا حکومت تابع دین؟

اصولاً در حکومت دینی، دین و حکومت تابع یکدیگر هستند. زمانی که پیامبر اکرم(ص) دین مقدس اسلام را آوردند، خودشان نیز حکومت کردند و از حکومت دینی منفک نبودند. دین بدون حکومت، امکان پیاده شدن نخواهد داشت؛ بنابراین قانون گذار و مجری باید حاکم جامعه باشد. اگر در یک خانواده پدری نتواند حرفش را بزند، بدیهی است که نمی تواند خواسته هایش را اجرایی کند.

بر این اساس دین از حکومت جدا نیست و کسی که آورنده دین است، باید حاکم هم باشد. اگر برخی اظهار نظرهای سطحی را در این باب عنوان می کنند، به دلیل این است که اعمال دینی را منحصر به یک سری اعمال فردی مذهبی می دانند و از ابعاد اجتماعی آن غافل هستند، این مسئله در حالی است که مسائل اجتماعی، اهمیت و جایگاه مهم تری نسبت به مسائل فردی دارد.

در زمان انبیا و اولیای الهی نیز این طور نبود که این بزرگان یک طرف بوده و حاکمان طرف دیگر و در مقابل یکدیگر باشند. کسانی که مجریان حکومت الهی هستند، همان افراد حاکمان دین هستند. دین از حکومت، سیاست و برنامه های مردمی جدا نیست. برای متدین کردن جامعه باید حاکم جامعه و حکومت آن، دینی باشد. امکان تدین جامعه، بدون وجود حاکم دینی، ممکن نخواهد بود‌.

این کلام از امام حسین(ع)" الناس علی دین ملوکهم" نشان از این دارد که مردم بر دین سلاطین و حاکمان شان مقید هستند. حاکم مملکت، هر دینی را که وارد کشور کند، مردم نیز بر همان دین خواهند بود؛ قبل از انقلاب برخی تصورشان نسبت به ایران این بود که این کشور یک کشور اسرائیلی است، چون حاکم کشور، نفت اسرائیل را تأمین می کرد. ولی امروز ما را ضد رژیم صهیونیستی می دانند، چون حاکم کشور ما ضد رژیم صهیونیستی و همواره با او در جنگ است.

رساـ برخی قائلند برای حفظ اسلام نیازمند تشکیل حکومت اسلامی نیستیم، بلکه حوزه و علمای اسلام هستند که اسلام را از صدر اسلام تا امروز حفظ کرده‌اند نه حکومت‌ها؛ آیا این سخن صحیح است؟

به این علت که تا به امروز ما ضعف حکومت داشتیم و قدرت گرفتن حکومت را نداشتیم، حوزه های علمیه تمام تلاش شان را کردند تا در سایه حکومت های دینی بتوانند اسلام را حفظ کنند، اما به طور کامل، مطلوبِ هیچ مرجع و عالم دینی نبوده است. تمام تلاش ها در تمامی حوزه ها، در این مسیر اقداماتی را انجام داده اند و راه های بسیار سختی را طی کرده اند؛ حتی با حاکمان زمان شان بارها مبارزه کرده و جنگیده اند تا بتوانند این دین را در همین اندازه حفظ کنند ولی همان طور که گفتیم تمام و کمال مطلوب دین و علما نبوده است.

علما به دلیل اینکه حکومت با آن ها همراه و هم فکر نبوده، توانستند تا این مقدار با تلاش و زحمت دین را حفظ کنند و این طور نیست که اگر در جایی دین یا حکومت اسلامی نبود، عالمان دین نیز دین حق را رها کنند. اگر حاکم جامعه، الهی و اسلامی شد، قطعا بهترین دین در جامعه پیاده خواهد شد؛ ولی اگر حاکم غیر اسلامی شد، علما بر طبق وظیفه، مسئولیت خود را رها نمی کنند. آن ها وظیفه خود را هر مقدار و شکلی که باشد رها نمی کنند.

رساـ به نظر حضرتعالی آیا تشکیل حکومت اسلامی مصداق افراط و تفریط است و علمای دینی که برای اصلاح جامعه، حکومت دینی تشکیل می‌دهند، در این زمینه افراط می‌کنند؟

اصل وظیفه عالم دینی همین است. شاید درک این موضوع از لحاظ ذهنی برای مردم کمی سنگین باشد ولی رئیس جمهوری از لحاظ شرع و دین قابلیت حکومت دارد که تنفیذش را حاکم دینی انجام داده باشد،  در واقع اداره مملکت به دست حاکم دینی و رهبر است. اگر رئیس جمهوری بدون تنفیذ حکومت، انتخاب شود، اصلا از نظر شرعی رئیس جمهور نیست و حق دخالت در کارهای مردم را ندارد؛ در حقیقت در دین و حکومت اسلامی، هیچ کسی حق دخالت در مال و جان و آبروی مردم را ندارد و جان و مال و آبروی همه برای خودش محترم است.

اگر رئیس جمهوری مالیات یا عوارض یا قانونی را وضع می کند، این امر فقط به دست حاکمان الهی ممکن است. اختیارات رئیس جمهور، به خاطر تنفیذی است که ولی فقیه در موقع انتخاب ریاست جمهوری، به او داده است. حتی از نظر اسلام، نیازی به رأی گیری و انتخابات نیست؛ وقتی فقیه بگوید فلانی حاکم این کشور اسلامی باشد، ما باید شرعاً اطاعت کنیم و مطیع باشیم.

اگر پیرو دین اسلام و حکومت الهی هستیم، باید بدانیم که خداوند بعد از انبیا و ائمه معصومین(ع)، در زمان غیبت ولیعصر(عج) فقها را ولی جامعه اسلامی قرار داد و اگر بخواهیم در برابر دستورات الهی تمکین کنیم، باید آن چه را که امر ولی فقیه است اطاعت کنیم وگرنه هر فردی را که ولی فقیه انتخاب کند، حتی بدون انتخابات، ما باید مطیع باشیم. این یک لطف و عنایتی بود که امام ‌خمینی(ره)، امر انتخاب را به عهده مردم گذاشت که مردم خودشان انتخاب کنند و در انتخاب آزاد باشند وگرنه این طور نیست که مردم در این کارها اختیاری داشته باشند. حتی بعد از انتخاب مردم، بدون تنفیذ رهبر، رئیس ‌جمهور هیچ گونه اختیاری در مملکت و اداره مردم ندارد.

تنفیذ از طرف ولایت فقیه و رهبری، همان وجاهت شرعی رئیس‌ جمهور است . حق آن است که رهبری به وسیله امام زمان(عج) از طرف خداوند، زمام این حکومت به دستش داده شده تا خودش مملکت را اداره کند یا کسی را انتخاب کند که او این امر را انجام دهد؛ مثل زمان امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) که پیامبر از جانب خداوند متعال، حضرت علی(ع) را به عنوان حاکم انتخاب کرد. بعد به ترتیب امام حسن(ع) و امامان بعدی، که حتی خود پیغمبر اکرم(ص) هم در انتخاب دخالتی نداشت. الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ خدا بهتر می داند رسالتش را کجا قرار دهد.

تفاوت ما با اهل سنت همین است که ما معتقدیم ائمه را خداوند معرفی کرده است و پس از آن باید از بین فقها یک نفر به عنوان ولی فقیه انتخاب شده و زمام جامعه اسلامی به دست او باشد. در واقع اداره کننده مملکت، رهبر انقلاب است؛ نه کسی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود‌. در واقع رئیس جمهور فردی است که از جانب ولایت فقیه و رهبری، کارها را انجام می‌دهد .

رساـ برخی با استناد به خطبه 69 نهج البلاغه و حدیث از پیامبر (ص) (اصول کافی، ج 8 ص 361) عنوان می کنند که به بهانه اصلاح امور مردم، نباید خود را در شرایطی قرار داد که فرد به دامن فساد افتد؛ با این وجود می‌توان گفت که حکومت و حکومت‌داری هم نمونه‌ای از دامن فساد است. این سخن را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اصلا ربطی به حکومت داری، ندارد و به خاطر این است که جلوی افراط و تفریط ها گرفته شود. در برخی موضوعات مثل تربیت فرزند، با فشار زیاد برای اداره کردن، بر عکس عمل می کنیم و آن ها را ضد دین بار می آوریم. همیشه باید حالت انصاف و تعادل را در تربیت، برخورد و رفتار با افراد مختلف رعایت کرد، طوری که به صورت مخالفت تعصبی و لجبازی در نیاید. روایات بسیار زیادی در مقابل این روایت وجود دارد که مستند و محکم است.

رساـ به نظر حضرتعالی مدل حکومت دینی به چه صورت است و اگر در یک حکومت دینی انحرافی رخ داد چگونه می‌توان آن را اصلاح کرد؟

همان مدلی است که امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و علما و مراجع بر حسب صلاح، در هر زمان به شکلی که امروز می بینیم با انتخاب مردم، انجام می دهند. و این صلاح بستگی به ولی فقیهی دارد که خداوند متعال از جانب امام زمان(عج) برای ما انتخاب کرده است و هر طور مصلحت بداند حکومت را اداره می کند‌ و اگر انحرافی پیش آمد قطعاً وظیفه او است که به مردم توجه و تذکر بدهد.

 یکی از آثار نماز جمعه همین است که اشتباهات مردم را از این طریق به آن ها تذکر داده و اصلاح کنند.

رساـ بهترین آیین حکمرانی که تاکنون شناخته شده است، حکومتی است که حاکمان حدوثاً و بقاءً با رضایت و رأی مردم بر مسند قدرت بنشینند و قدرت به دست آمده را ابزاری برای جلوگیری از اظهار نظر و رأی مردم نسازند و این اصل الهی را خدشه‌دار نکنند. تحلیل، نقد و ارزیابی شما در این باره چیست؟

همان طور که می دانیم در زمان پیغمبر اکرم(ص) از روش ایشان ناراضی بودند و زیر بار حکومت حضرت علی(ع) نمی رفتند.

در زمان ائمه نیز با اینکه بسیاری از مردم زیر بار حکومت امامان نمی رفتند ولی آن ها همچنان امام و رهبر مسلمانان بودند. اگر بعد از ظهور امام زمان(عج) عده ای حاضر به پذیرش ایشان نباشند، با توجه به اینکه امام عصر(عج) بر تمام جهان حکومت خواهند کرد، اگر اکثریت به حکومت ایشان راضی نباشند، آیا دلیل بر این است که امام زمان حاکم نیست؟! نه، این عقیده غلط است و ما وظیفه داریم حکومت الهی را پیاده کنیم. مردم باید در مقابل دین و فقها تمکین کنند، چون مخلوق خدا هستند و خداوند این مصلحت را برای آن ها در نظر گرفته است. عالی ترین حکومت، حکومت الهی است‌.

رساـ آیا عملکرد ضعیف عالمان دینی در حکومت اسلامی باعث از بین رفتن و تضعیف دین و مذهب در آن کشور می‌شود؟

ما سراغ نداریم عالمان دینی را که عمل ضعیفی انجام دهند، اما اگر به وظیفه خود عمل نکردند، قطعاً سبب تضعیف دین‌ مردم می شوند.

سخن پایانی ـ آرزو و خواسته همه علما و بزرگان این است که یک روزی همه جوامع بشری در مقابل دین، دستورات و حکومت الهی تمکین کنند و یقیناً آن روزی که مردم دین خداوند را اطاعت کنند، حکومت عدل در جامعه پیاده خواهد شد و مردم در کنار هم با صفا و صمیمیت زندگی خواهند کرد. ان شاءالله این حقیقت همان طور که خداوند متعال در قرآن وعده داده در زمان حضرت ولیعصر(عج) تحقق یافته و جهان سرشار از عدل و داد شود. از خداوند می خواهیم به شما توفیق دهد و مطالبی را به مردم اطلاع رسانی کنید که سبب تقویت دین مردم و تبعیت هر چه بیشتر آن ها از اولیای خدا و ائمه معصومین(ع) شود./966/ ۴۰۲/ص

 

ارسال نظرات