۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۵
کد خبر: ۵۰۵۴۱۵
یادداشتی از فنایی اشکوری؛

دعا ریسمان اتصال به خداست

دعا کیمیایی است که مس وجود را تبدیل به زر می کند و اکسیری است که انسان ناتوان و و زمین گیر را بال و پرِ پرواز و سیر در ملکوت می دهد و او را پله پله تا اوج ملاقات خدا بالا می برد.
دعا برای والدین

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از مهر، محمد فنایی اشکوری، استاد فلسفه و عرفان اسلامی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در یادداشتی به مناسبت ماه مبارک رمضان به بررسی دعا و نیایش و ظرایف و لطایف و مراتب و آثارش پرداخته است:

دعا و  نیایش

همه با واژه هایی چون دعا، نیایش و پرستش آشناییم و معنایی از آن در ذهن داریم و کم و بیش در وضعیت های مختلف دست به دعا دراز می کنیم. می دانیم که دعا در لغت به معنای خواندن است..و در اصطلاحْ خواندن خداوند است. اما آیا به راستی می دانیم حقیقت دعا چیست؟ چه ارکان و اجزایی دارد؟ چگونه باید دعا کرد؟ چه شرایطی برای آن لازم است؟ درباره فایده و تأثیر دعا چه می دانیم؟ دعا چه اثر یا آثاری دارد؟ چه نقشی در شخصیت ما، زندگی ما، و جامعه و جهان ما دارد؟ آیا همه دعاها اجابت می شوند؟ معنای اجابت چیست؟ شرایط اجابت دعا چیست؟ موانع اجابت دعا کدام است؟ چه نسبتی بین دعا و قوانین و روابط حاکم بر جهان هست؟ چه نسبتی بین دعا و اراده و عمل انسان برقرار است؟ ... اینها نمونه هایی از پرسش هایی است که تأمل در آنها برای فهم حقیقت و ماهیت دعا ضروری است.

نردبان عروج

حقیقت دعا برقرار کردن ارتباط با خدا و سخن گفتن با او و پرستش او است. هنگامی که آدمی در مقابل حقیقت بی کران الهی قرار می گیرد و او را جمال و خیر و کمال مطلق می یابد، در مقابل او احساس کوچکی می کند; او را می ستاید و می پرستد و تسلیم محض او می گردد. پس می توان گفت دعا و نیایش، همان عبادت و پرستش حق است. عبادت محض و زیباترین شکل عبادت، دعا و نیایش است. این مضمون در روایات معصومین(علیهم السلام) به صور مختلف تأکید شده است. از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که أفضل العبادة الدعاء; «برترین پرستش دعا است.» از رسول اللّه(صلی الله علیه وآله) نقل است که فرمود: الدعاء مخ العباده; «دعا مغز عبادت است.» در روایات دیگر آمده است که دعا بهترین وسیله برای قرب به حق است; چنان که حضرت صادق آل محمد(علیه السلام) فرمود: علیکم بالدعاء، فانکم لاتقربون بمثله.

 هیچ کمالی بی عنایت حق به دست نمی آید. وصول به کمال حقیقی بدون دعا ممکن نیست. با دعا است که توجه و عنایت باری تعالی به عبد جلب می شود: (قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ) (فرقان: 77); «بگو اگر دعای شما نباشد پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمی کند.» سعادت حقیقی و بالاترین سعادت برای بنده توجه حق به او است و راه جلب توجه حق، دعا است. پس می توان گفت که دعا کلید گنج سعادت و مفتاح رستگاری است; چنان که از امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)نقل شده است که فرمود: الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح. در حدیث دیگر از امام صادق(علیه السلام)آمده است که دعا حتی قضای مبرم الهی را تغییر می دهد. دعا کلید هر رحمتی است; حلال هر مشکلی است; جز با دعا نمی توان به نعمت های الهی رسید و البته هر کس درِ خانه خدا را بکوبد، لاجرم آن در به رویش گشوده خواهد شد.

دعا، ریسمانی است که عبد فقیر را با خدای غنی متصل می کند. ترک دعا، گسستن ارتباط با خداوند و محرومیت ابدی و مطلق است که از هر عذابی دردناک تر است: (وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ) (غافر: 60); «و پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانی که از پرستش من کبر میورزند، به زودی خوار در دوزخ درمی آیند.» از این آیه مبارکه نیز استفاده می شود که دعا شرط رستگاری و نجات از عذاب است. راستی چه حرمانی است از خدا بیگانه بودن و حلاوت مناجات او را نچشیدن! فقط جاهلان و تیره بختان از خدا بیگانه اند.

جان جاهل زین دعا جز دور نیست *** زانکه یارب گفتنش دستور نیست

بر دهان و بر دلش قفل است و بند *** تا ننالد با خدا روز گزند

ظرایف و لطایف دعا

  یک. دعا باید با معرفت باشد و غرض از این نوشتار تمهیدی در این باب است.

بی معرفت مباش که در من یزید عشق *** اهل نظر معامله با آشنا کنند

کسی که با عالم اسرار بیگانه است، پیامی از آن عالم نخواهد گرفت.

تا نباشی آشنا زین پرده رمزی نشنوی *** گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

از «دعای سکوت» هم نباید غافل شد; یعنی تفکر و تأمل و مراقبه. آری; برای شنیدن باید ساکت بود.

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنود *** زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

  دو. دعا باید با حضور قلب و خلوص نیت باشد. پس تهذیب خلق و تطهیر دل و تربیت نفس ضروری است. رذایل را باید از نفس زدود. دل را باید از آلودگی های کبر و کینه و نفاق و حسد و حرص و آز و عجب و ریا و دیگر زشتی ها پالود. دعای برخی، ناشی از حرص و طمع و برای تحقق هوس ها و شهوات است. چنین دعایی هیچ نسبتی با معنویت و روحانیت ندارد.

  سه. عبادت را به عادت بدل نکنیم. دعا نباید مشغله افراد شود و

جای مسئولیت و کار و کوشش و تدبیر را بگیرد. دعا نباید از روی عادت محض

و یا تکلف باشد; بلکه دعا خواندن باید همانند نوشیدن آب گوارایی باشد

که تشنگی جان را فرو نشاند. باید چنان بود و به دعا چنان روی آورد، که

تشنه آب را.

چهار. از عبادت و دعای مشروط کردن باید حذر نمود; یعنی فرد نباید بگوید به شرطی عبادت و دعا می کنم که خداوند فلان حاجتم را برآورد; به طوری که اگر آن حاجت برنیامد، از دعا کردن پشیمان و از دست خدا خشمگین شود. دعا ستایش و پرستش غیرمشروط است.

یکی خری گم کرده بود. سه روز روزه داشت، به نیت آن که خر خود را بیابد. بعد از سه روز خر را مرده یافت. رنجید و از سر رنجش روی به آسمان کرد و گفت که اگر عوض این سه روز که روزه داشتم، شش روز از رمضان نخورم پس مرد نباشم!

آری، بارگاه قدس الهی عرصه دل های عاشق و خاضع است، نه بازار سوداگران و انتقام جویان.

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن *** که خواجه خود صفت بنده پروری داند

  پنج. عبادت را با سوداگری دنیوی یکی نگیریم. اساساً عبادات برای حاجات و غایات دنیوی نیست; خواه غایات جسمانی و خواه روانی، عبادت عباد و زهاد برای اجر آخرت است و عبادت عارفان ناشی از عشق به حق است. حال اگر کسی صرفاً برای به دست آمدن مال و ثروت و آرامش و شادی و حال خوش روحی عبادت کند، در حقیقت کار او عبادت نیست، چه به آن غایتش برسد و چه نرسد.

  به جهت انجام هیچ کار نیکی از جمله دعا نباید از خدا طلبکار بود و بر خدا منت نهاد. او است که بر عبد منت نهاده و به او توفیق دعا و نیکی داده و او را پذیرفته است. آنچه می بخشاید از لطف و انعام او است، نه طلب و استحقاق ما. خدا هیچ نیازی به اعمال نیک ما ندارد و برای او نفعی متصور نیست.

  شش. مقدمات و ارکان دعا چون حمد و ثنا و شکر و اقرار و استغفار و توسل و طلب را مراعات کنیم و آداب دعا چون طهارت و حضور قلب و اخلاص و اصرار و تضرع و شکست دل را به یاد داشته باشیم.

بی شکستن کی درستی می رسد *** بی نیازی کی گشاده گشت سد؟

پیش حق یک نام از روی نیاز *** به که عمری بی نیاز اندر نماز

هفت. داعی عارف، به خدا حُسن ظن دارد و به اجابت دعا امیدوار است. اهل معرفت در هیچ حالی ناامید از پاسخ مثبت الهی نیست و دعا را بی حاصل نمی داند. وجود این امید، خود مبشر استجابت دعا است.

هشت. باید بدانیم که دعا و ارتباط با خدا بخشی از اسباب کمال و نیل به مقام قُرب است. رکن دیگر و شرط مهم دیگر که بدون تأمین آن رسیدن به این مقصود میسر نمی گردد، رعایت خلق خدا است. خدمت به ابنای نوع، رعایت حقوق انسان ها، کوشش برای زدودن آلام آدمیان و خیررسانی به خلق خدا، رکن دیگر در تعالی معنوی و سیر قربی است. عبادت خدا و خدمت به خلق خدا، دو بال برای پرواز در آسمان دیانت و معنویت است. قرآن کریم نماز و انفاق را با هم ذکر می کند; چنان که عبادت خدا را با احسان به والدین در کنار هم قرار می دهد: (وَقَضَی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً) (اسراء: 23); «و پروردگار تو مقرر کرد که جز او را مپرستید و به پدر و مادر ]خود[ احسان کنید.» این جمله وقتی میسر است که به خلق خدا مهر بورزیم و برای آنان که بندگان خدا و جلوه ها و نشانه های اوی اند، قدر و منزلت قایل باشیم و خود را در برابر آنان مسئول و مکلف ببینیم. از اهم این وظایف، کوشش برای رفع ستم و بی عدالتی است. تندخویی و ترشرویی با خلق خدا و سوءظن و بدبینی به آنها و نامهربانی با مردم و فقط به قصد بهشت و حورالعین، دعا و عبادت کردن و از خدا و خلق طلبکار بودن، ربطی به معنویت ندارد و با روح ایمان و عشق الهی ناسازگار است.

مراتب دعا و شرایط آن

گاهی دعا فقط در سطح زبان است، بدون این که شخص حتی تصور روشنی از آن در ذهن داشته باشد. این گونه دعا، مانند برخی تعارفاتی است که گاهی مردم برای یکدیگر می کنند; مثلا در احوالپرسی می گویند «من مخلص شما هستم»، در حالی که شخص حتی توجه به معنای این جمله ندارد، چه رسد که آن را به طور جدی اراده کرده باشد. گاهی دعای زبانی همراه با توجه به معنا است، اما از این فراتر نمی رود. دعا باید نتیجه درک و درد باشد. دعا باید از دلی که از یک سو عاشق است و از سوی دیگر خائف، برخیزد.

خواندن بی درد از افسردگی است/ خواندن با درد از دلبردگی است

عالی ترین درجه دعا آن است که از دل برآید و ذهن و زبان، ترجمانِ دل باشند. این نیز مراتب بسیار دارد و رسد به جایی که دعا از تمام وجود انسان برآید.

غیر نطق و غیر ایما و سجل    صدهزاران ترجمان خیزد ز دل

درجات عمق دعا به اندازه درجات معرفت انسان نسبت به خدا، به طهارت و تزکیه نفس، به میزان حب و خوف از حق، به عمق توبه عبد، و به میزان اخلاص و حضور قلب عبد بستگی دارد. انسان آن گونه که هست در دعا حاضر می شود. حال آدمی در دعا وابسته به حال عمومی او است. با هر نوع باور، احساس، شخصیت، عمل و زندگی، نمی توان به خلوت خدا راه یافت.

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

که برون در چه کردی که درون خانه آیی

امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: خیرالدعاء ما صدر عن صدر نقی و قلب تقی، و فی المناجاة سبب النجات و بالاخلاص یکون الخلاص، فاذا اشتد الفزع فالی اللّه المفزع: دعا کلیدهای پیروزی، و مخازن رستگاری است. بهترین دعا آن است که از سینه ای صاف و دلی پاک برآید. راه نجات در مناجات است و

راه رهایی در اخلاص؛ پس چون بی تابی سخت گردد، به درگاه خدا باید پناه آورد.»

از اهم احوال معنوی در دعا، حضور قلب است. توجه به حق در حال خلوت با خدا حاصل می شود. این خلوت در ذات خود امری درونی است و وابسته به شرایط بیرونی نیست. خلوت با خدا همان یافتن حضور قلب است. یکی از زمینه های بیرونی برای تقویت حضور قلب، قرار گرفتن در یک محیط آرام و معنوی است. خلوت با خدا وقتی حاصل می شود که انسان از شواغل بیرونی و درونی مصون باشد. برای مصون بودن از شواغل بیرونی، دوری از محیط های مزاحمت زا و تشویش آور لازم است. هرچه محیط بیرونی آرام تر باشد، زمینه برای توجه به حق فراهم تر است. بدین رو مناجات در نیمه شب و سحر بسیار توصیه شده است: ( وَمِنَ اللَّیْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَیْلًا طَوِیلًا); «و بخشی از شب را در برابر او سجده کن و شبهای دراز او را به پاکی بستای.» و این هم تجربه لسان الغیب:

سوز دل، اشک روان، آه سحر، ناله شب

 این همه از نظر لطف شما می بینم

کس ندیده است ز مشک ختن و نافه چین

آنچه من هر سحر از باد صبا می بینم

در این اوقات، انسان دور از صداها و مناظرِ مشغول کننده، بهتر می تواند به عالم قدس توجه نماید. با رفع موانعی که توجه انسان را به خود مشغول می دارند، تمرکز و توجه انسان به عالم معنا عمیق تر می شود و با حضور قلب بیشتری می تواند با خداوند ارتباط برقرار سازد. چیزی مانع سخن گفتن انسان با خدا نمی شود. در این حالات نه شائبه ریا هست، نه شرم و خجالت از دیگران و نه دیگر عوامل اشتغال زا در کارند. لذا زمینه برای اعراض از ماسوا و انقطاع از اغیار و التفات کلی قلب به جانب قدس فراهم تر و مهیاتر است.

مرغ خوش خوان را بشارت باد کاندر راه عشق

دوست را با ناله شب های بیداران خوش است

حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی است

 تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است

اما باید مواظب بود در این امر به راه افراط نرفت و خلوت گزینی به صورت انزوای کلی از خلق و گریز از زندگی اجتماعی و مسئولیت درنیاید. برای اجتناب از این پیامد منفی، در تعلیمات اسلامی، چنان که به دعا در خلوت توصیه شده است، به دعای جمعی نیز سفارش گردیده است. گاهی نیز لازم است به صورت جمعی دعا شود. بر فضیلت و اهمیت نماز جماعت و جمعه تأکید شده است، و می دانیم که نماز عالی ترین شکل دعا و نیایش است. ائمه اطهار سفارش نموده اند که دعای جمعی نیز خوانده شود.

امام صادق(علیه السلام)فرمود: ما اجتمع أربعة رهط قط علی أمر واحد فدعوا الا تفرقوا عن اجابة. مفاد حدیث این است که «هر گاه چهار نفر برای امری دعا نمایند، قبل از این که متفرق شوند، خداوند دعایشان را اجابت می کند.» همو فرمود: کان ابی(علیه السلام)اذا حزنه امر جمع النساء والصبیان ثم دعا و أمنوا; «هرگاه چیزی پدرم را محزون می کرد، زنان و کودکان را جمع می نمود، آنگاه دعا می کرد و آنان آمین می گفتند.                                                                                   

برخی آثار دعا

دعا، آثار و برکات بسیاری دارد. نباید گمان کرد که تنها فایده دعا برآمدن حاجات است. برآورده شدن حاجات و تحقق آرزوهای دنیوی، یکی از هزاران آثار دعا است که در برخی از موارد ممکن است تحقق یابد. دعا آثار بسیاری دارد که ترتب آن آثار بر دعای با معرفت و اخلاص، قطعی است. در اینجا به اجمال برخی از آن آثار بی شمار را باز می گوییم.

اگر دعا با توجه و حضور قلب صورت گیرد، معرفت ما را به خداوند بیشتر می کند. در دعا بهتر از هر جای دیگر با صفات و اسمای الهی آشنا می شویم. به جهان هستی که فعل خدا است، شناخت پیدا می کنیم. نسبت به حقیقت و سرشت و سرنوشت انسان آگاهی می یابیم و ... در دعا با تأمل در احوال و نیات و موقعیت خود و رابطه و نسبت خود با خدا به خودشناسی می رسیم.

در دعا شناخت خود را از تعالیم دینی توسعه و عمق می بخشیم. به وظایف و تکالیف و ضعف ها و مشکلات خود پی می بریم و بالاخره راه درست زندگی کردن و به سوی سعادت و کمال حرکت کردن را می آموزیم. با دعا رابطه خود و خدا را تحکیم می کنیم. از فاصله ها می کاهیم و بر مودت و محبت قلبی خود به خدا می افزاییم. در نتیجه رابطه ما با خلق خدا نیز تصحیح می شود و محبت ما نسبت

به بندگان او به ویژه اولیایش تقویت می گردد. دعا ما را نسبت به خدا، جهان و بندگان خدا خوش بین می کند. تصویر زشت ما از زندگی را می زداید و زیبایی ها و جلوه های دوست داشتنی هستی و حیات را به ما می نمایاند. دعا ما را نسبت به آینده و سرنوشت خود امیدوار می کند و این امیدواری ما را به حرکت و کوشش وامی دارد.

دعا انس با خدا است. این انس ما را از تنهایی و احساس بی کسی و جداماندگی و افسردگی نجات می دهد و به ما دلگرمی و نشاط روحی می بخشد. دعا ما را از احساس پوچی و بی معنایی رهایی می دهد. دنیا و زندگی را معنادار می کند و معنا و هدف داری جهان و انسان و زندگی را به ما نشان می دهد.

  دعا اضطراب و دلهره را از بین می برد و آرامش و اطمینان قلب را جای آن می نشاند.

  دعا روح خسته و گرفتار عقده را اصلاح می کند; سبکبالی و رهایی از عقده های روانی را به ما هدیه می کند; بسیاری از بیماری های روانی را درمان می کند; چرا که بیماری ها ریشه در ناهنجاری هایی چون دلهره، اضطراب، بی کسی، تنهایی، نومیدی و احساس پوچی دارند. و از آنجا که برخی از بیماری های جسمی نیز ریشه در مشکلات روانی دارند، دعا از برخی بیماری های جسمی نیز پیشگیری و یا آنها را درمان می کند.

دعا رذایل اخلاقی را از ما دور می سازد و روح ما را به فضایل اخلاقی می آراید. دعاهایی چون «مکارم الاخلاق» با تعلیم و تلقین زیبایی های اخلاقی، آن ارزش ها را با وجود ما عجین می کنند. دعا تعالی معنوی، پاداش و ثواب اخروی و رضوان الهی را برای دعاکننده می آورد. زمینه توبه و آمرزش گناهان و رفع عقاب و عذاب اخروی را فراهم می سازد. قضا و بلای دنیوی را نیز دفع و پیشگیری می کند.

سرانجام، دعا به شخصیت انسان، نیرو، اعتماد به نفس و قدرت روحی و معنوی می بخشد و او را برای کارهای بزرگ آماده می کند. دعا کیمیایی است که مس وجود را تبدیل به زر می کند و اکسیری است که انسان ناتوان و درمانده و ناامید و زمین گیر را بال و پرِ پرواز و سیر در ملکوت می دهد و او را پله پله تا اوج ملاقات خدا بالا می برد.

  پس اگر بگوییم که دعا کلید گنج سعادت و مفتاح نجات و دوای هر دردی است، مبالغه نکرده ایم. این سخن امام صادق(ع) است که فرمود: علیک بالدعاء فإنه شفاء من کل داء.  بدین جهت است که انبیا و اولیا زندگی را با دعا سپری می کردند. خداوند می فرماید: إن ابراهیم لأواه حلیم. امام باقر(ع) فرمود: الأواه هو الدَّعّاء، یعنی حضرت ابراهیم بسیار دعا می کرد. امام صادق(ع) درباره امیرالمؤمنین(ع) نیز می فرماید: و کان امیرالمؤمنین(ع) رجلا دَعّاءً; یعنی امیرالمؤمنین مردی بود که بسیار دعا می کرد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ

ارسال نظرات