رابطه سه گانه علم و فرهنگ
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در مقاله ای به نسبت میان علم و فرهنگ در جامعه پرداخته و معتقد است با توجه به نوع تعریفی که از علم می شود نسبت آن با فرهنگ متفاوت است.
علاقه مندان می توانند برای دریافت متن کامل مقاله اینجا را کلیک کنند.
خلاصه مقاله
نسبت علم و فرهنگ به معناى رابطه اى است که بین علم و فرهنگ است و این رابطه به لحاظ واقع مبتنى بر واقعیت و حقیقت علم و فرهنگ است و در مقام معرفت و شناخت، متناسب با معرفتى است که از علم و فرهنگ وجود دارد. یعنى به تناسب این که چه تعریفى از علم یا فرهنگ ارائه دهیم، نسبت بین آن دو را تعریف و تبیین خواهیم کرد. به همین جهت، استاد پارسانیا براى بیان نسبت علم و فرهنگ نخست به تعریف یا تعاریف علم و فرهنگ پرداخته و از آن پس نسبت مزبور را بر اساس تعاریفى که از علم و فرهنگ ارائه مىشود، دنبال مىکنیم.
فرهنگ، که هویتى اولاً معرفتى و ثانیاً جمعى دارد، داراى ابعاد و سطوح مختلفی است و به عبارت دیگر مجموعه معرفت های مختلفى در درون یک فرهنگ وجود دارد. نمادها و نشانهها، هنجارها و ارزش ها، باورها و اعتقادهاى بنیادین، که به صورت زبان، آداب و عادات، حقوق و مقررات، ادبیات، اساطیر، علوم، معارف، فلسفه ها و ادیان مختلف بروز و ظهور پیدا مىکنند، هر یک در بخش و یا سطحى از فرهنگ واقع می شوند. توجه به سطوح و اجزاء متفاوت و گسترده فرهنگ، نکته مهمى است که ما را در تبیین نسبت فرهنگ با علم، یارى مىرساند.
تعاریف ارائه شده از علم را در سه گروه میتوان قرار داد. اول تعاریف پوزیتویستى و تجربى، دوم تعاریف قبل تجربى، سوم تعاریف بعد تجربى.
علم هنگامى که به عرصه فرهنگ وارد مى شود، به هر معنایى که باشد، بخشى از فرهنگ خواهد بود. فرهنگ مىتواند مانع از حضور علم شود و مىتواند آغوش خود را بر روى آن بگشاید. مقاومت و یا استقبال فرهنگ نسبت به علم به خصوصیات ذاتی فرهنگ باز مى گردد. پس بود و نبود علم و یا چگونگى وجود علم در نسبت مستقیم با هویت فرهنگ قرار دارد.
دیدگاه نخست که استقلال علم را در قبال فرهنگ مى پذیرد، از جهت دامنه و برد و نوع تأثیرى که علم بر فرهنگ مىتواند داشته باشد به دو نگاه تقسیم مىشود؛ بر اساس نگاه اول، علم حتى هنگامى که با تمام ظرفیت خود وارد فرهنگ شود تنها بخشى از فرهنگ رابه طور کامل تصرّف مىکند و تأثیر آن بر دیگر بخشهاى درونى فرهنگ تأثیراتى حاشیه اى است و در نگاه دوم علم ظرفیت داورى و تصرّف در همه اجزاء درونى هر فرهنگ را دارد و تفوّق و برترى خود را بر همه فرهنگ، مىتواند حفظ کند. تعریف پوزیتویستى علم در حوزه نگاه اول بوده و تعاریف عقلانى و دینى علم به نگاه دوم ملحق مى شوند.
دیدگاه دوم، فرهنگ را عنصر مقوّم علم مىداند؛ بنابراین از آنچه درباره نسبت فرهنگ با علم بیان شد، سه نوع رابطه بین فرهنگ و علم مى توان در نظر گرفت که هر یک از آنها بر اساس نوعى تعریف از علم پدید مىآید: تعامل بیرونی علم و فرهنگ، غلبه فرهنگ بر علم و احاطه علم بر فرهنگ. استاد در ادامه به طور مفصل به بررسی این نسبت های سه گانه میپردازد.
گفتنی است، علاقه مندان به پیگیری آثار و اندیشه های حجت الاسلام والمسلمین پارسانیا به نشانی تلگرامی این استاد مراجعه کنند./۸۴۳/ت۳۰۳/س