۰۳ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۴
کد خبر: ۵۱۲۸۸۴
یادداشتی درباره معناشناسی «نخبگی»؛

از پختگی تا نخبگی

در حقیقت از پختگی در علوم مختلف تا نخبگی و تأثیرگذاری بر جامعه راهی دراز اما دست یافتنی است؛ مسیری که با مجهز شدن به سلاح علم و ایمان توأم پیموده خواهد شد .
نخبگان

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، واژه نخبه از واژگانی است که در فضای علمی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دیگر حوزه ها بسیار مورد استفاده قرار می گیرد و در نخستین مواجهه با این واژه، تصویری فردی متفکر، متخصص، مخترع و مبتکر در ذهن ها نقش می بندد.

شاید بتوان نخبه را معادل خواص در ادبیات دینی محسوب کرد و از این رو اهمیت و نقش این افراد در شکل دهی به روابط اجتماعی و وظایفی که برعهده آنها از جانب توده های عام و غیر نخبگانی جامعه نهاده می شود، نقش بسیار برجسته و مهمی تلقی شود.

پرورش و تربیت نخبگان از یک سو و کشف استعدادهای برتر از سوی دیگر از موضوعاتی است که در موضوع نخبه گرایی باید مورد توجه قرار گیرد و استفاده از ظرفیت های بالقوه آنها در جهت مدیریت جامعه می تواند راهگشای رفع مشکلات و معضلات مدیریتی در جامعه باشد که البته برای نیل به این هدف باید در تعریف نخبه و جامعه نخبگانی و هدایت استعدادهای بالقوه موجود در کشور به سوی عرصه های مورد نیاز تجدید نظر صورت گیرد.

تعاریف ناقص و نخبگان سفارشی

«ویلفردو پارتو» بنیان‌گذار مکتب نخبه‌گرایی که کاربرد اصطلاح نخبگان بیشتر به او بر می‌گردد، نخبگان را سرآمدان هر شاخه از فعالیت بشری می‌داند. در نظر وی، نخبگان و برگزیدگان مشتمل بر تمام کسانی هستند که دارای خصوصیاتی استثنایی و منحصربه‌فرد بوده و یا دارای استعدادها و قابلیت‌هایی عالی در زمینه‌های کار خود و یا در بعضی فعالیت‌ها هستند؛ بنابراین «پارتو» نخبگان را از اعضای ممتاز جامعه محسوب می‌کند، یعنی افرادی که بر اثر خصوصیات ممتازشان صاحبان قدرت و یا شخصیت می‌گردند(امیر عظیمی دولت‌آبادی ص 2 و3)

در پی فرمایش و دستور رهبر انقلاب در سال 1389 مبنی بر تدوین سند راهبری کشور در امور نخبگان، یکی از فرمایشات ایشان این بود که در اجرا و تدوین این سند در ابتدا تعریف جامع و مورد وفاق ملی از نخبه تهیه کنید که این چند دستگی در تعریف نخبه و در نتیجه برخوردها و رویکردهای مختلف از بین برود.

ماده ٢ آیین‌نامه بنیاد ملی نخبگان درباره احراز نخبگي  می‌گوید: «نخبه، به استناد ماده ٤ اساسنامه بنياد به فرد برجسته و كارآمدی اطلاق می‌شود كه اثرگذاري وي در توليد و گسترش علم و هنر و فناوري و فرهنگ‌سازی و مديريت كشور محسوس باشد و هوش، خلاقيت، كارآفريني و نبوغ فكری وي در راستای توليد و گسترش دانش و نوآوری موجب سرعت بخشيدن به رشد و توسعه علمی و اعتلای جامعه انسانی كشور شود»

این تعریف علاوه بر اینکه ابهامات زیادی در موضوعاتی مانند: دایره اثرگذاری، تعریف جامع از مدیریت و ساختار مدیریتی و تعریف جامعه دارد، با مشکلاتی از جمله نخبگان سفارشی به ویژه در حوزه فرهنگ، هنر، سیاست و حوزه اجتماعیات مواجه است و در واقع به جای اینکه بتواند با شناخت ظرفیت های جامعه نخبگانی، از این توانمندی ها در جهت رفع معضلات جامعه کمک بگیرد، با سرعتی شتابان به سمت به حاشیه راندن نخبگان علمی و جایگزینی نخبگان سفارشی پیش می رود.

معلومات به دور از آرمان گرایی؛ آفت جدی نخبه گرایی

مشکل جدی که در تعریف نخبه در جامعه ما وجود دارد؛ توجه به معلومات و غفلت از مهارت و خلاقیت است؛ موضوعی که بارها آسیب های جدی به ساخار مدیریتی کشور وارد کرده است.

البته در کنار این سه عامل باید شور انقلابی و وابستگی به آرمانهای انقلاب را نیز از سلسله عواملی محسوب کرد که در بستر این عوامل، شخصیت یک فرد نخبه شکل گرفته و می تواند در درازمدت عایدات فراوانی را چه در حوزه فناوری و نظریه پردازی و چه در حوزه مدیریت در حیطه های مختلف برای نظام اسلامی داشته باشد.

تا زمانی که واژه نخبه به فردی اطلاق می شود که ذهنش انباشته از نظریات دانشمندان مختلف است و هیچ مابه ازای تجربی و مهارتی و همچنین خلاقیت در پرداخت و بومی سازی نظریات موجود مشاهده نشود، نمی توان انتظار رفع مشکلات جامعه با نسخه نخبه گرایی با این تعریف ناقص را داشت.

از سویی دیگر، انتظاری که از جامعه نخبگانی می رود؛ حفظ وجهه نظام اسلامی از طمع ورزی و هجمه دشمن به ویژه در عرصه مواجهه ایدئولوژیک و دیپلماتیک است و این موضوع در تربیت نخبگان کمتر مورد توجه قرار می گیرد.

موضوعی که در فرآیند شناخت تا تربیت و بکارگیری نخبگان باید در رأس برنامه ریزی ها قرار گیرد، شخصیت بخشی به آنها بر اساس آرمان ها و الگوهای ملی و اعتقادی نظام اسلامی است؛ موضوعی که خلأ جدی آن در ساختارهای مرتبط با تربیت نخبگان به وضوح دیده می شود و طی سالیان گذشته تهدیدهای جدی در بحث تبدیل جامعه نخبگانی به اپوزیسیون داخلی نظام و یا مهاجرت آنها از کشور وجود داشته است که باید برای رفع این معضلات چاره ای عاجل اندیشیده شود.

عدم شناخت کافی از ارزش ها و آرمان های حاکم بر جامعه از مهم‌ترین عواملی است که در این موضوع دخیل بوده اند و قدرت تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری مبتنی بر شناخت دقیق پدیده های پیرامونی که باید از ویژگی های جامعه نخبگانی و خواص جامعه باشد، به پاشنه آشیلی برای این قشر در تحلیل شرایط درونی کشور تبدیل شده است.

مدیریت جهادی رمز نخبه گرایی

مدیریت جهادی از مسائلی است که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفته و ایشان تنها راه حل برون رفت از مشکلات مدیریتی در کشور را داشتن روحیه جهادی در مدیران دانسته اند.

پرواضح است که این نوع مدیریت که در واقع اکسیر و نسخه شفابخش مدیریت کشور محسوب می شود، تنها از نخبگان ساخته است؛ مدیریت جهادی اگر مترادف با اشراف و تسلط کامل به موضوعات و قدرت تحلیل و خلاقیت در رفع مشکلات و معضلات باشد؛ ناگفته پیداست که راه حل رفع مشکلات جامعه حضور نخبگان با روحیه جهادی و با اشراف دقیق و نگاه تحلیلی و عالمانه بر مناصب مدیریتی جامعه است.

شاید با تعریفی که بنیاد ملی نخبگان از ویژگی یک نخبه ارائه می دهد؛ هیچ کدام از دستاوردهای حوزه پزشکی، دفاعی، نانو و فناوری های فضایی در این چارچوب نگنجد اما این سرعت رشد تنها با مدیریت جهادی نخبگان حاصل می شود و اشراف و احاطه کامل نخبگانی واقعی در این حوزه ها سبب شد تا پیشرفتی که کشورهای دیگر چند دهه برای آن زمان گذاشته اند، در مدت کوتاهی توسط نخبگان جهادی کشورمان محقق شود.

البته نباید از نظر دور داشت که پیشرفت های خوبی در حوزه شناسایی استعدادها و هدایت و توانمندسازی آنها صورت گرفته اما خلأ جدی در زمینه حضور و اثرگذاری نخبگان در جامعه احساس می شود و عزمی ملی برای تحقق این موضوع نیاز است تا نخبگان در حوزه مدیریت کشور جایگزین غیر نخبگانی شوند که قابلیت اداره کشور را ندارند و به صورت سفارشی نخبه خوانده شده و مناصب مدیریتی را تصاحب کرده اند.

بسترسازی حضور نخبگان در جامعه؛ ضرورتی اجتناب ناپذیر

تأکید چند باره رهبر انقلاب پیرامون توجه به نخبگان و ضرورت توسعه فضای نخبه پروری، تکلیف مسؤولان را روشن کرده است و لازم است تا با بازتعریف مفهوم نخبگی، سعی در شناسایی هدفمند و هدایت و توانمندسازی آنها در حوزه های مختلف تخصصی و فکری و فرهنگی کرد.

در واقع هم باید بستر براي پرورش نخبگان مهيا شود و هم زمينه براي عملياتي شدن راهبردهاي توليدي اين قشر فراهم آيد و از سویی دیگر نیز نیازهای رشد و ترقی و شخصیت و هویت فرهنگی و اعتقادی آنها سنجیده شده و برنامه ریزی های لازم در جهت رفع این نیازها انجام شود.

بی توجهی به ظرفیت بالای نخبگانی در جامعه و غفلت از نقش تعیین کننده آنها در هدایت فکری و مدیریتی جامعه می تواند روند توسعه کشور را با دست اندازهای جدی مواجه سازد و نقش آفرینی کانون نخبگانی کشور را دچار آسیب سازد.

به هر روی آنچه در این میان مغفول است؛ عدم توجه به موضوع آرمان‌های کشور از سوی برخی از نخبگان است که سبب تحمیل هزینه های فراوانی به نظام اسلامی شده است تا جایی که برخی از این نخبگان بدون تحلیل صحیح از شرایط زمانی و مسائل اجتماعی، به اظهار نظرهایی پرداته اند که به دور از مصلحت اندیشی و واقعیات جامعه بوده و از سویی در باغ سبز نشان دادن از سوی کشورهای دیگر نیز سبب کوچ برخی از نخبگان از کشور شده است.

البته در این میان نباید از نخبه سازی تصعنی از جانب برخی رسانه های معاند و عوامل درونی آنها غفلت کرد که با نشان دار کردن برخی افراد و تلاش رسانه ای در جهت حمایت همه جانبه از آنها، سعی کرده اند با معرفی برخی نخبگان سفارشی و تصنعی، فضای نخبگانی جامعه را متأثر از خود سازند.

ناگفته پیداست که صرف هزینه های فراوان از جانب نظام اسلامی و دادن شأنیت اجتماعی و جایگاه های تحصیلی و بعضاً مدیریتی به برخی نخبگان، باید برونداد و خروجی و دستاورد جامعه نخبگانی متناسب با این سرمایه گذاری ها باشد؛ موضوعی که کمتر دیده می شود و باید یک برنامه ریزی جامع برای بهره برداری از این ظرفیت های انسانی و نخبگانی انجام شود.

فاصله پختگی تا نخبگی

موضوع نخبگی با همه ویژگی ها، امتیازات و اهمیت ها؛ نیازمند توجه ویژه ای در تعاریف، مفاهیم، تعیین محدوده اثر و حوزه فعالیتی و تحقق بسترهای لازم در جهت استفاده از ظرفیت ها و از سویی شناخت و کشف استعداد و برنامه ریزی هدفمند در شخصیت بخشی در حیطه فکر و فرهنگ در فضای نخبگانی است.

شاید در عرف اجتماعی فردی که تمام نظریات و مباحث مربوطه در علوم مختلف را در ذهن انباشته کرده باشد؛ نخبه قلمداد شود اما نهادها و سازمان‌های درگیر با موضوع نخبه و نخبه پروری باید در سیاست گذاری های خود نگاه دقیق تری چه در تعریف واژه نخبه و شرایط فرد نخبه و چه در حوزه تدوین سیاست های مقتضی در فراهم کردن بستر ورود جدی نخبگان به فضای مدیریتی جامعه و رفع معضلات اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی با نگاه دقیق و عالمانه به مشکلات موجود و همچنین تلاش در جهت تشخص بخشی در حوززه فکر و فرهنگ متناسب با آرمانهای انقلاب، داشته باشند و با در نظر گرفتن این موضوعات، آفت های موجود در فضای نخبگانی را از بین برده و روحیه جهادی و وابستگی آرمانی نخبگان به نظام اسلامی را بیش از پیش در جامعه نخبگانی به وجود بیاورند.

در حقیقت از پختگی در علوم مختلف تا نخبگی و تأثیرگذاری بر جامعه راهی دراز اما دست یافتنی است؛ مسیری که با مجهز شدن به سلاح علم و ایمان توأم پیموده خواهد شد و نخبگان در نظام اسلامی و جبهه حق باید با وابستگی فکری و فرهنگی و آرمانی به نظام اسلامی، تأثیرگذاری خود در حوزه های نظریه سازی، فناوری، تولید علم و به ویژه عرصه های مدیریتی جامعه را بیش از پیش نمایان سازند./872/ی۷۰۲/س

ارسال نظرات