زمان رسولالله کسی تکفیر نشد
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، آیین بزرگداشت شیخ اشراق، در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
آیتالله محقق داماد عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در این مراسم، اظهار داشت: اگر سمیع باشیم و گوش شنوا داشته باشیم اندکی گوش دهیم اکنون صدای فرزندان یتیمی را میشنویم که پدرانشان را میکشند، ناله بیوهزنانی را میشنویم که شوهرانشان را سر میبرند؛ زمانه عجیبی است زمان ما که در چنین زمانه سخن از سهروردی میگوییم.
وی عنوان کرد: تمام این سروصدایی که عرض کردم برویم در تاریخ ببینیم چگونه این تفکر و این جریانات کشته داد و خون ریخت، ریشه این قضیه به چه برمیگردد. ریشه این ماجرا به نکتهای برمیگردد که تمام ادیان بدان متهم هستند. دین و پیروان ادیان متهم هستند که شما جامعه بشری را تقسیم به مؤمن و کافر میکنید. این تقسیم منشأ خونریزی شده و میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی ابراز داشت: تقسیم جامعه به مؤمن و کافر، اختصاص به ادیان ابراهیمی ندارد؛ به 500 سال قبل از میلاد مسیح بازگردیم که در آن زمان سقراط دانای یونان را متهم کردند. در یک محکمهای که 500 عضو هیأت منصفه داشت او را کافر دانستند و به عنوان کافر جام زهر را به او نوشاندند. اینجا که دیگر ادیان ابراهیمی نبود.
وی گفت: واقعیت این است که جام شوکران سقراط توسط کسانی به سقراط داده شد که او را تکفیر کردند و سقراط هم به خاطر اطاعت از قانون جام زهر را نوشید؛ دانایی که میتوانست با افکار سازنده خویش جامعه بشری را تقویت کند و این محرومیت را با یک تکفیر به جامعه بشری دادند.
آیتالله محقق داماد با بیان اینکه در تاریخ اسلام از همان روزهای آغازین، این مسأله شروع شد البته در زمان رسولالله (ص) کسی تکفیر نشد. سب غیر از تکفیر است ولی اینکه کسی کافر است و باید او را بکشند به لحاظ اسناد تاریخی محکم، چیزی نداریم و این مسأله بعد از حضرت رسول (ص) و در دوران خلافتهای مختلف آغاز شد و قدریه، اشاعره، معتزله، همگی از نهاد تکفیر استفاده کرده و به مغز هم تپانچه زدند.
وی ادامه داد: تا میرسیم به شیخ اشراق که ایشان یکی از نمونههای اسفبار همین تئوری در قرن 6 هجری است، سهروردی فردی فقیه، فیلسوف و اصولی بود که کتاب «التنبیهات الفقه» تألیف کرد و این اثر نشان میدهد که ایشان یک مجتهد به تمام معنا است.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: فردی که او را بالاترین حکیم و فقیه میدانستند، کسی هم او را به زندیق و کفر والحاد میخواند و تاریخ به خودش این اجازه را میدهد کسی که با عقاید او تطبیق پیدا نمیکند از بین برود. سبط بن جوزی برای تحصیل به بغداد رفت می گوید: دیدم اهل حلب درباره سهروردی متفاوت سخن میگویند هر کسی بر اساس فکر خویش سخن میگفت عدهای او را به زندیق و الحاد نسبت داده وعدهای دیگر میگویند او کرامت و معجزه دارد.
وی با اشاره به حکمی که قاضی در دادگاه برای سهروردی صادر کرد، گفت: سهروردی را به دادگاه آوردند سؤالی که قاضی مطرح کرد و تفهیم اتهامی که کرد این بود؛ تو در برخی از تصانیف خود نوشتهای که خداوند قادر است پیامبر دیگری بیافریند، شیخ اشراق با تمام صراحت گفت بله نوشتم. قاضی گفت این امر محالی است. سهروردی یک کلام گفت و ساکت شد و بنده میخواهم بر این سکوت سخن بگویم.
آیتالله محقق داماد اظهار داشت: سهروردی به قاضی گفت: دلیل بر مخالفت شما چیست مگر نه این است که خداوند قادر است و تمام امور ممکن و آفرینش پیامبر دیگری نیز امر ممکنی است و قاضی علیرغم اینکه این استدلال سهروردی یک استدلال کلامی و محکمی بود حکم قتل او را صادر کرد.
وی تصریح کرد: امکان عقلی آفریدن پیامبر دیگر غیر از امکان حقوقی آن است؛ قاضی نادان این طور میاندیشید که اگر کسی قائل به آفریدن پیامبر دیگری باشد یعنی پیامبر دیگری آورده است و این همانند شریکالباری خواهد بود. در حالی که این دو با هم متفاوت هستند. و این سؤال اینجا پیش میآید چرا سهروردی درست استدلال نکرد و جواب بیّن نیاورد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: به نظر بنده سهروردی عمق فاجعه را دریافت بود او فهمیده بود که تمسک متهم برای دفاع استدلال قضایی در یک محکمه این معنا را دارد که باید دادسرای عادلانه برقرار باشد، دادرسی عادلانه شرط نخستین و اولیهاش، آزادی دادرس از هر گونه فشار است.
وی افزود: فشار به دو نوع اصلی بیرونی و درونی قابل تقسیم است؛ فشار بیرونی فشاری است که از قدرتهای بیرونی صادر میشود و فشار درونی همان دگماتیزم و جزمیت ناشی از کجفهمیهای دینی و کجاندیشیهای حزبی است.
آیتالله محقق داماد ابراز داشت: گاهی اوقات هیچ فشاری از بیرون متوجه قاضی نیست اما چنان جزمیت و دگماتیزم خطرناک وجود دارد که اجازه تفکر آزاد به قاضی داده نمیشود، در دادگاه سهروردی هر دو فشار بر روی قاضی وجود داشت.
وی گفت: چه باید کرد؟! این حربه تکفیر ناشی از تقسیم انسانها به مؤمن و کافر است. من به عنوان یک طلبه 72 ساله و باتجربه در الهیات و تجربه علمی تاریخی به این نتیجه رسیدهام که باید این تقسیم را کنار بگذاریم و به تقسیم جدیدی برسیم و آن تقسیم انسانها به مصالم (صلحدوست) و محارب (ساتور به دست) است.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی خاطرنشان کرد: به حکم آیه قرآن کریم جنگیدن با کسی که با ما جنگ ندارد تجاوز است و ما متجاوز محسوب میشویم این است عقیده من به عنوان یک طلبه و جمهوری اسلامی ایران اول کاری که میکند اگر موافق است نسبت به این نظریه بیندیشد و باید این نظریه را به عنوان نظریه شیعه پیرو اهل بیت (ع) و علاقهمند به مکتب جعفری این عقیده را اعلام بدارد و تفاوتش را با داعش بیان کند.
وی ادامه داد: هر که با ما محارب نیست حق نداریم با او حرب کنیم و اگر محارب است ولو شیعه باشد و دست به اسلحه میبرد ما باید دفاع کنیم و اگر مصالم (صلحدوست) است ما او را در آغوش میکشیم./۱۳۲۵//۱۰۲/خ