نگاه اسلام به مسأله اوقات فراغت
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از شبستان، یکی از مسایلی که همواره نسبت به آن تاکید ویژه ای شده است موضوع زمان و نحوه گذراندن آن است. زمان مساله ای است غیرقابل برگشت در نتیجه هر فرد در زندگی خود باید تلاش کند که از این فرصت به بهترین نحو استفاده کند حتی اگر این فرصت در گستره اوقات فراغت قرار گیرد.
دین مبین اسلام حتی برای مساله اوقات فراغت نیز مداقه ویژه ای داشته و معتقد است که این زمان باید به بهترین شکل سپری شود و در این راستا راهکارهایی نیز ارایه کرده است.
بر آن شدیم در راستای بررسی این موضوع با حجت الاسلام مهدی عباسی آغوی به گفت وگو بنشینیم که حاصل آن را می خوانید:
نگاه اسلام به مساله اوقات فراغت چگونه است و آیا اساسا جایگاهی برای اوقات فراغت قایل شده است؟
مساله اوقات فراغت در دین مبین اسلام جایگاه ویژه ای دارد. آیات قرآن و همچنین احادیث و روایات به جا مانده از اهل بیت (علیهم السلام) موید این مساله است که اوقات فراغت در دین ما یک موضوع تعریف شده است . برای مثال خداوند خطاب به پیامبرش در آیه هفتم سوره انشراح می فرماید: « فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ » (پس چون فراغت يافتى به طاعت دركوش) . این آیه بدان معناست که وقتی از کاری فراغت یافتی به کار مهم دیگری بپردازد. به عبارت دیگر اوقات فراغت در اسلام به رسمیت شمرده شده است ولی تاکید بر آن است که این اوقات طولانی نشود.
در این مجال به چند مورد اشاره می کنم؛ اولین نکته آن است که معصومین(علیهم السلام) در عین حال که به مساله اوقات فراغت توجه داشته و تاکید بر اهمیت آن داشته اند، فرموده اند که انسان در طول زندگی خود از این اوقات غافل نشود و آن را فراموش نکند. برای مثال حضرت امیر(ع) در تفسیر آیه ی شریفه «لا تنس نصیبک من الدنیا» می فرماید: چند چیز را در دنیا فراموش نکن؛ سلامتی، غذا، اوقات فراغت و تفریحات، جوانی و نشاط و بی نیازی ات را قدر بدان و فراموش نکن.
با توجه به این تفسیر، نکته اول اینکه اوقات فراغت نباید نادیده گرفته شود و در وهله دوم این اوقات باید هدفمند باشد. همچنین در روایتی از امام محمد باقر(ع) داریم که اوقات فراغت داشته باش اما کوتاهش کن، در آن شتاب مکن قبل از اینکه فرصت تو در دنیا تمام شود و به چیزهایی که می خواهی نرسی.
با این وجود اگر اوقات فراغت طولانی شود به اهداف خود نمی رسیم. باز هم در روایت به جای مانده از ائمه اطهار(ع) آمده است که خداوند متعال انسانی که بیش از اندازه وقت فراغت داشته باشد را دوست ندارد. امام کاظم(ع) نیز می فرماید:
خداوند بنده ای را که زیاد می خوابد و بیش از اندازه فارغ از اعمال باشد را دوست ندارد و به او بغض می ورزد. مساله ای دیگری که ذیل این بحث باید مورد توجه قرار دهیم آن است که اوقات فراغت باید کوتاه باشد و قدر دانسته شود به این معنا که مفید از آن استفاده شود. پیامبر(ص) می فرمایند: «أَلصَحَةُ وَالفِراغِ نِعمَتانِ مَكفُورَتانِ (سلامتي و فراغت دو نعمتي هستند كه شكرشان بجا آورده نميشود ) .
همچنین فرمود: پنچ چيز را پيش از پنج چيز غنيمت شمار، جواني را پيش از پيري، سلامتي را پيش از بيماري، ثروت را پيش از تنگدستي، فراغت را پيش از اشتغال و زندگي را پيش از مرگ .
غنیمت شمردن اوقات فراغت به چه معناست؟
یعنی باید برایش برنامه داشته باشیم، در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که فرمود: انسان مسلمان عاقل در یکی از این سه کار مشغول است؛ یا امور زندگی دنیایی اش را مرمت می کند، یا دارد برای معاد و آخرت کار می کند، یا از دنیا لذتی می برد که حرام نیست.
بنابراین اوقات فراغت اگر به خوبی سپری شود و با برنامه پیش رود ارتباط با خدا و ارتباط با دیگران را برای ما تسهیل می کند و سبب می شود که در این دو زمینه نیز درست عمل کنیم.
با این وصف اسلام اوقات فراغت را به رسمیت می شم ارد و مهم می داند. از نظر اسلام باید این اوقات را به غنیمت گرفت ولی در عین حال که آن را غنیمت می دانیم باید کوتاه باشد. حرام نباشد و با برنامه باشد.
چرا در جامعه ایرانی اوقات فراغت تعریف درستی ندارد؟ اوقات فراغت را با اوقات بیکاری یکی می دانند، علت چیست؟
عوامل مختلفی دخیل است که برخی فردی و برخی اجتماعی هستند. گاهی خانواده فرد در زمینه اوقات فراغت به خوبی عمل نکرده اند و همواره این اوقات را به مثابه گذران به شیوه باری به هر جهت دانسته اند و گاهی اجتماع امکانات کافی ارایه نکرده است.
آنچه که در محیط اجتماعی می بینیم در گذران اوقات فراغت اثر قابل توجهی دارد. گاهی موجی راه می افتد و مثلا گذراندن اوقات فراغت به گستره ورزش می رسد، گاهی به بازی های رایانه ای، گاهی به کلاس های تابستانی و ... . اگر تابع این موج ها برای گذراندن اوقات فراغت باشیم برای آینده نمی توانیم به درستی تصمیم بگیریم.
اساسا همان طور که در مورد رشته تحصیلی مان مشورت می کنیم، در حوزه اوقات فراغت نیز توجه به چند نکته ضروری و نیازمند مشورت است. اولین مساله علایق فرد است، دومین مساله این است که فرد از خود سوال کند که جامعه ای که در آن زندگی می کنم به چه چیزی نیاز دارد که بر همان اساس اوقات فراغت خود را برنامه ریزی کنم، اگر چنین نگاهی نسبت به مساله اوقات فراغت وجود داشته باشد فرد با یک تیر دو نشان را زده است.
برای ملموس شدن مساله مثالی می زنم. در صنعت پل سازی بخش هایی از قطعات را به صورت فاصله دار می سازند تا پل در حالت های انقباض و انبساط خراب نشود، در ریل های راه آهن نیز نقطه های خالی را پیش بینی کردند تا زمانی که ریل بر اثر گرما منبسط می شود آسیبی به بدنه ریل ها وارد نشود، اوقات فراغت نیز چنین حکمی دارد و مثل نقاط خالی در پل ها و ریل ها است که اگر این فاصله ها نباشد موجب خرابی کل مسیر می شود، به بیان بهتر اوقات فراغت برای پیشبرد زندگی در شرایط مختلف نیاز است.
اگر برای اوقات فراغت به درستی برنامه ریزی نکنیم بدین معنا نیست که یک تفریح را از دست داده ایم بلکه به کل زندگی ما ضربه وارد می شود. باید از این اوقات به درستی بهره مند شد. مرحوم حسابی به زبان های مختلفی تسلط داشت، خودش تعریف می کرد که یادگیری زبان فرانسه در همان ده دقیقه –پانزده دقیقه هایی شکل گرفت که زمان آزاد داشت.
به نظرتان چه عواملی در مهندسی فرهنگی جامعه ما جا به جا شده است که اکنون سطح بهره مندی از اوقات فراغت به ویژه در میان قشر کودک و نوجوان تا این اندازه تنزل پیدا کرده است، یک زمان بچه ها تلویزیون را روشن می کردند و پای صحبت های کودکی هم سن خود(محمد حسین طباطبایی) می نشستند، اما امروز به نظر می رسد هم و غم کودکان داشتن آخرین شماره از بازی های رایانه ای و کارتون های خارجی باشد، علت چیست؟
در مورد ساختمان سازی، تعبیری را به کار می برند که به نظر می آید برای بحث ما مناسب باشد، یک وقت می گویند این خانه مهندسی ساز است و گاهی می گویند معمار تجربی ساخته است.
خانه هایی که مهندسی شده است استحکام بالایی دارد. این مطلب را گفتم تا به این مساله بپردازم که آیا واقعا مهندسی فرهنگی به معنای واقعی کلمه در جامعه ما وجود دارد یا خیر؟ من فکر می کنم اگر مهندسی فرهنگی داشتیم رهبری مساله آتش به اختیار را در حوزه فرهنگ بیان نمی کردند.
مهندسی فرهنگی نداشته ایم که به این وضعیت رسیده ایم و باید حوزویان و روان شناسان و مسئولا دیگر دست به دست هم دهند. یک نفر در این مورد مقصر نیست. به جایی رسیده ایم که بچه هشت ساله به عنوان مدیر یک سایت یا کانال غیراخلاقی دستگیر می شود. این اتفاقات دلایل مختلفی دارد. نخست آنکه بازی های رایانه ای خواه ناخواه جذابیت دارند و این سبب می شوند تا افراد به سمت این بازی ها کشش داشته باشند. نکته دیگر اینکه وقتی یک بچه کم سن و سال تبلت و تلفن همراه هوشمند دارد همین تقاضا یعنی داشتن بازی های رایانه ای مختلف را از والدین خود تقاضا می کند.
نکته سوم اینکه گرفتاری ما فقط در مساله کودکان نیست. والدین هم گرفتارند، مساله اعتیاد در فضای مجازی و استفاده از این فضا برای تفریح ضربه زننده و در واقع ایجاد الگو برای کودکان است.
مساله دیگر رسانه است، اگر سیره و سبک زندگی امثال علامه طباطبایی در رسانه های ما ترویج می شد و رسانه ها این مطالب را منتشر و الگوهای خوب را معرفی می کردند طبیعتا شرایط متفاوت بود. امروز شهرت واسطه ای شده است تا افراد مختلف از هر قشری در رسانه ها مطرح شوند. این که انسانی مشهور باشد به معنای این نیست که الگوی خوبی هم باشد.
در مساله روان شناسی تبلیغات وقتی که امری تکرار شود یک محرک به بیننده القا می شود و الگوپذیری در او افزایش پیدا می کند. این مساله را اشاره کردم که بگویم یادگیری بچه ها شیوه ای مشاهده ای است پس باید توجه کنیم که چه چیزهایی را در اختیار آنها قرار می دهیم.
مساله بعدی اینکه در مورد مهندسی فرهنگی الگوبرداری اشتباهی داشته ایم و اصلا دچار مشکل در این حوزه هستیم. ضعف کار و عدم انسجام در تولید محتوا عوامل ضربه زننده به فرهنگ ماست. جهان غرب امروز محتواهای مختلفی را به مخاطبان ما پمپاژ می کند. چیزی حدود هجده میلیون دلار برای ترویج مسایل غیراخلاقی به صورت سالیانه در آمریکا هزینه می شود. در شبکه هایی که کار می کنند محتوای مستهجن را منتقل می کنند و اگر شخصی بخواهد تا پنج ثانیه برای هر شبکه ای وقت بگذارد دقیقا صد و سیزده سال زمان می برد. یعنی اگر هر لحظه آن شخص پای این محتوا بنشیند باز هم نمی تواند این محتوا را تماما ببیند.
در چنین فضایی، اتفاقا ما محتوای غنی داریم. باید این محتوا را دسته بندی و ارایه کنیم ولی چنین اقدامی را نداشتیم. محتوای مناسب ارایه نکردیم و اصلا هیچ اقدامی در خور در این رابطه نداشته ایم که بیاییم و فرهنگ غنی اسلام و ایران را ارایه کنیم.
مساله دیگر این است که باید برای بهینه سپری شدن اوقات فراغت جایگزین های مناسبی را ارایه کنیم. ورزش حرفه ای و قهرمانی، ورزش آماتور، تاثیر به سزایی دارد. مساله ورزش مهم است اما به شرطی که واقعا به آن توجه نشود نه اینکه مثل یک موج باشد.
همچنین پارک های مختلفی را باید ایجاد کنیم که فقط هدف تفریح و بازی ندارد بلکه هدفمند باشد، یک زمان در شهر مقدس قم شهرک معارف راه اندازی شده بود که هم تفریح بود و هم محتوا ارایه می کرد. یا نمونه دیگر شهر کتاب است که می تواند مساله فرهنگ را ارتقا دهد./۱۳۲۵//۱۰۲/خ