عشوه و ناز اصلاح طلبان
اين روزها فضاي مجازي و روزنامه هاي زنجيره اي پر از ناز و عشوه اصلاح طلبان در مورد عدم توجه به ديدگاه هاي آنها در شکل گيري کابينه دوازدهم است که هر از چندي به گوش مي رسد.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از رسالت، اين روزها فضاي مجازي و روزنامه هاي زنجيره اي پر از ناز و عشوه اصلاح طلبان در مورد عدم توجه به ديدگاه هاي آنها در شکل گيري کابينه دوازدهم است که هر از چندي به گوش مي رسد. آنها به بهانه نقد درون گفتماني، حرف هايي مي زنند که بيرون از سقف نشست هايشان است. حرف و حديث به تيتر و سوتيتر و مقالات روزنامه هايشان راه يافته است. زيباکلام در مذمت رأي اعتماد مجلس به کابينه مي گويد: «عملکرد فراکسيون اميد، نااميد کننده است.» محمود صادقي مي گويد: «يک جريان مرموز مي خواهد مسئوليت کاستي هاي کابينه را به عهده فراکسيون اميد و اصلاح طلبان بيندازد. هوشيار باشيم، هدف نهايي، زدن خاتمي است.» سومي مي گويد: «مسئوليت عملکرد دولت و عمل به وعده ها متوجه روحاني است. اصلاح طلبان نقشي در کابينه ندارند.»
اين نوع حرف زدن که بيشتر به جرزني سياسي شبيه است چه اهدافي را دنبال مي کند؟ جريان مرموز چيست؟ مسئوليت کابينه با کيست؟ اصلاح طلبان تا آنجا که مي توانستند طي چهار سال گذشته از دولت اعتدال استفاده کردند و نيروهاي خود را در کليدي ترين مناصب جا دادند و اکنون هم همان جا ها مستقر هستند. آنها در «غنيمت طلبي» سنگ تمام گذاشتند. حالا با مصادره حسنات حضور در دولت و مجلس نمي خواهند سيئات آن را بپذيرند. آنها نيک مي دانند که در «بي برنامگي» و «ناکارآمدي» دولت نقش اصلي را ايفا مي کنند اما نمي خواهند هزينه آن را بپردازند. آنچه از اين حرف ها استشمام مي شود اين است که با بي پروايي براي کسب سهم بيشتر، با رفقا و شرکاي خود دست به يقه شدند.
سخنان سعيد حجاريان در اين باره هم خيلي جالب است. او مي گويد: «کفگير روحاني به ته ديگ خورده است. واقعيت اين است که همه با هم کنار آمدند، وزرا با نمايندگان، رئيس مجلس با رئيس جمهور و بالأخره دولت با مجلس.» قاعدتاً آقاي حجاريان بايد از اين رخداد، خشنود باشد، اما نيست. چرا بايد دولت و مجلس با هم در مورد کابينه به توافق نرسند؟ مگر نان اصلاح طلبان در دعواي دولت و مجلس، وزرا و نمايندگان است؟ مگر او در ايام انتخابات مجلس نگفت؛ «انتخابات، رقابت بين برجاميان و نابرجاميان است»؟! حالا چه شده است برجاميان با برجاميان در دولت و مجلس بايد رو در روي هم قرار گيرند؟ اين رويارويي چه نفعي براي اصلاح طلبان دارد؟ با اين کار چه چيزي را مي خواهند پنهان کنند؟ «غنيمت طلبي» اصلاح طلبان را يا «بي برنامگي و ناکارآمدي» خودشان را؟ کدام يک را؟
حجاريان که قبلاً در مورد يکي از توفيقات دولت و روحاني گفته بود: «روحاني با گفتمان اعتدال دنبال نرمال کردن قدرت است»، حالا چرا از اين نرماليزاسيون و عادي سازي ناراحت است؟ اصلاح طلبان به چه اصل و اصولي پايبند هستند؟ اين اصول گريزي از کجا نشأت مي گيرد؟ چرا آنها همواره بر طبل تماميت خواهي مي کوبند تا جايي که حتي حقوق شرکاي خود (برجاميان) را ناديده مي گيرند؟ محصول اين اصول گريزي، فتنه 18 تير 78 بود. محصول اين تماميت خواهي و غنيمت طلبي، فتنه 88 بود که اقتدار و امنيت کشور را به مخاطره انداخت. چرا بايد حرفي بزنند که گويي مي خواهند همان مسير گذشته را طي کنند؟
هر وقت اصلاح طلبان کم و کسري در مناقشات سياسي با شرکاي خود پيدا مي کنند، موضوع حصر را در دستور کار خود قرار مي دهند. حصر شده يک ابزار سياسي براي بالانس قدرت و حضور آنها در شيرين ترين معاملات سياسي! اين رويکرد، جوانمردانه و صادقانه نيست، منفعت طلبانه است. اين حقيقت چيزي نيست که از چشم مردم و حتي اصلاح طلباني که ممشاي صحيح سياسي دارند، پنهان بماند./۱۳۲۵//۱۰۲/خ
ارسال نظرات