باخت آمریکا در شطرنج سیاسی منطقه
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه «حمایت»، این روزنامه در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
همزمان با اوجگیری تحولات منطقه به نفع محور مقاومت و قرار گرفتن تروریستها در سراشیبی سقوط، آمریکا و متحدانش نیز تحرکاتی را در راستای تشکیل جبهه ضدایرانی آغاز کردهاند که با توجه به دست برتر جمهوری اسلامی در مسائل منطقهای، از هماکنون محکوم به شکست است. اظهارات «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا در این خصوص و تلاش وی برای تشدید اقدامات خصمانه علیه ایران، در واقع، در امتداد سخنان شرورانه رئیسجمهور آمریکا بهاصطلاح، مبنی بر محدود کردن کشورمان در منطقه است. رئیس دستگاه دیپلماسی واشنگتن در سفر اخیر خود، عزم خود را جزم کرد تا توهمات ترامپ را که ناظران بینالمللی از آن، با تعابیری همچون «غیرعقلانی» و «احمقانه» یادکردند، به اجرا درآورد و اینکه در عراق و عربستان از عدم حضور ایران درغرب آسیا و انحلال بسیج مردمی عراق سخن به میان آورده، در حقیقت، آرزوهای بربادرفتهای را تکرار کرده که سیاستمداران شیطان بزرگ، سالها بیهوده به دنبال آن بودهاند.
از طرفی، اکاذیبی که ترامپ در آن سخنرانی کذایی مطرح کرد، بیان چندباره اتهاماتی بود که مقامات رژیم صهیونیستی نیز طی ماههای اخیر بهکرات آنها را اظهار کرده بودند و خیز وزیر خارجه آمریکا علیه نظام اسلامی ایران، گواهی روشن از این است که کاخ سفید، کارگزار صهیونیستهاست؛ واقعیتی که رهبر معظم انقلاب نیز بارها به آن اشاره داشتهاند. زمانی که اظهارات نخستوزیر کودککش صهیونیستها در 3 ماه گذشته و در مجمع عمومی سازمان ملل با اراجیفی که ترامپ و تیلرسون بر زبان راندهاند، منطبق گردد، رابطه کارگزاری آمریکا و کارفرمایی اسرائیل کاملاً هویدا شده و درنتیجه، هیچ نشانهای بیپردهتر از این، برای پادویی آمریکا در جهت منافع تلآویو وجود ندارد.
این در حالی است که امروز به اقرار همه بازیگران منطقهای، هر نوع تغییر و تحولی در کشورهای خاورمیانه، به نوع و سطح تصمیمگیری ایران اسلامی وابسته است و نمونه آن را میتوان در اقرار اخیر یکی از فرماندهان بلندپایه تروریستهای سوریه دید که اذعان کرد اگر حضور مستشاری ایران در سوریه نبود، پیروز میشدیم. مشابه همین سخنان را پیشازاین – تلویحاً و تصریحاً – از آمریکاییها، سعودیها و کشورهای مرتجع منطقه هم شنیده بودیم و هیچکس در نقش محوری، کلیدی، راهبردی و حیاتی کشورمان در تحولات غرب آسیا شک ندارد.
بر همین اساس، همچنان که اظهارات نتانیاهو از قدرت گرفتن ایران در پساداعش، تأکید تلویحی سران این رژیم بر ضرورت حفظ این گروه تروریستی بهمنظور سد کردن اقتدار منطقهای انقلاب اسلامی و دنبالهروی ترامپ از این مواضع صهیونیستها، عمدتاً ناشی از انفعال و ضعف بوده، به همین ترتیب، دستوپا زدن آمریکا برای ایجاد محور ضدایرانی با مشارکت ارتجاع عرب نیز یک اقدام انفعالی و مبتنی بر نگرانی مشترک آمریکایی- صهیونیستی محسوب میشود.
فرار روبهجلوی آمریکا و شرکای صهیونیستی – سعودی این کشور در حالی است که ریشه صفآراییهای ضدایرانی آنها هم بر پایه یک انگاره غلط و اشتباه است. بهزعم آنها، جنایات داعش و دیگر گروههای تروریستی برای تضعیف و تغییر منطقه، امری لازم و ضروری بود ولی همین اشتباه باعث شد که یکپارچگی ملتها رو به تزاید گذاشته و به محرکی برای قدرتمند شدن تفکر و فرهنگ مقاومت بینجامد. بنابراین، شیطنت جدید آمریکاییها از دو منظر قابل واکاوی است.
1. انتقام از شکستهای متعددی که ایران و محور مقاومت به کلیدداران پیشین و فعلی کاخ سفید تحمیل کرده و اهرم اصلی آنها یعنی تروریسم تکفیری را از میان بردند. وقتیکه تیلرسون به ادامه حیات حشدالشعبی اعتراض میکند، در حقیقت به جمهوری اسلامی معترض است که اهرم اصلی آنها را نابود کرده و آمریکا از این طریق، به خیال خود در پی محدود کردن ایران اسلامی است تا ارتجاع عرب را به نیابت از خود، به گرفتن انتقام تشویق کند.
2. غده سرطانی رژیم صهیونیستی با فتنههای قومی – مذهبی تلاش گستردهای را برای انحراف ملتهای اسلامی از آرمان فلسطین آغاز کرد که ظهور و سقوط داعش، ازجمله آنها بود ولی به مصداق این ضربالمثل که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، در حال حاضر عراق، ایران و سوریه، جبههای واحد و مشترک را تا مرزهای رژیم صهیونیستی و دریای مدیترانه تشکیل دادهاند و لذا به تکاپو افتادهاند تا آنجا که میسور است، از قدرت گرفتن این سه کشور ممانعت به عمل آورند. بهخصوص اینکه، آمریکا از طرف رژیم صهیونیستی وکالت دارد تا هر آنچه در توان دارد برای ایجاد فاصله بین ایران و عراق بکار بندد.
از سوی دیگر، پاسخ اخیر سخنگوی بسیج مردمی عراق به اظهارات تیلرسون را باید نقطه عطفی درباره فلسفه حضور تنشآفرین آمریکا در منطقه به شمار آورد.
وزیر خارجه آمریکا پس از دیدار با همتای سعودی خود گفته بود که شبهنظامیان شیعه که با داعش میجنگیدند، اکنون کارشان خاتمه یافته و باید به کشور خود بازگردند و «احمد الاسدی»، سخنگوی حشدالشعبی نیز بر اساس همین استدلال غلط، از ارتش آمریکا خواسته بود که بساط ائتلاف خودخوانده خود را که به بهانه داعش گسترده بودند، جمع کرده و منطقه را ترک کنند. ضمن اینکه «حیدر العبادی»، نخستوزیر عراق نیز بر «عراقی» و «قانونی» بودن حشدالشعبی تأکید کرده بود.
رئیس دستگاه سیاست خارجی آمریکا هرگز تصور نمیکرد که در شطرنج سیاسی – نظامی منطقه، بازهم بازنده باشد و یکبار دیگر، در میادین دیپلماسی و نظامی، سیلی سختی بخورد. کاخ سفید چه بخواهد و چه نخواهد، نمیتواند از نقش پررنگ انقلاب اسلامی در معادلات منطقهای بکاهد، چراکه قدرت ایران، قدرتی تفکرمحور و فرهنگپایه است و برخلاف تفکر منفور سعودی، آمریکایی، صهیونیستی، بر نفوذ در قلب و فکر آحاد ملتهای منطقه مبتنی است. چنین نفوذی، با هیچ اجماعی قابل شکست نیست و این نکتهای است که سران استکبار از درک آن همیشه عاجز بودهاند./۱۳۲۵/۱۰۳/خ