۲۵ دی ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۴
کد خبر: ۵۴۶۴۷۰
یادداشت؛

فاصله طبقاتی؛ فرزند "اشرافیت نوظهور"

خوی اشرافی گری و فاصله طبقاتی همچون موریانه پایه های اعتماد مردم را می جود و اگر نسبت به برخورد با مظاهر فساد اقتصادی، خوی اشرافی گری، رانت خواری و ویژه خواهی، فکر عاجلی نشود، دودش به چشم جامعه اسلامی می رود.
فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی
فاصله طبقاتی فاصله طبقاتی

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، ایجاد شکاف طبقاتی و فاصله میان قشر فقیر و غنی جامعه، از تهدیدهای جدی در هر جامعه و تمدنی محسوب می شود.

تبعیض، بی عدالتی، ایجاد فاصله میان فقیر و غنی، عدم توزیع عادلانه ثروت و منابع در میان اقشار مختلف جامعه و ویژه خواهی و به وجود آمدن طبقه ای از اشراف را می توان از عوامل شکل گیری شکاف و فاصله طبقاتی در جوامع گوناگون دانست.

با تورق در میان صفحات تاریخ نیز می توان به مصادیقی از زیاده خواهی، ویژه خواری، شکل گیری طبقه اشرافیت و ایجاد فاصله طبقاتی دست یافت که در نهایت جامعه را متزلزل کرده و صدای مردم را درآورده است.

اسلام پا برهنگان و مستضعفان که با ندای تظلم خواهی مظلومان و مقابله با ظالمان چه در بعد سیاسی و چه اقتصادی و  فرهنگی به پیروزی رسیده و مرزهای قلوب انسان های ستمدیده را در نوردید، تقوا را ملاک برتری افراد نسبت به یکدیگر معرفی کرد و آیه شریفه: « «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى  وَجَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَقَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ الله أَتْقاکُمْ...» (حجرات: 13)؛ ‌ای مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید. در‌حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.» به خوبی ترسیم کننده علت تفاوت های قومی، نژادی، رنگ پوست و مسائلی از این قبیل بود.

شبکه اشرافیت در صدر اسلام

با اندکی مداقه در تاریخ صدر اسلام می توان مشاهده کرد که بعد از حکومت نبی اکرم(ص) و با انحراف اسلام از مسیر واقعی خود، سنگ بنای انحرافات گوناگون سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نهاده شد و این موضوع تا آنجا رسید که در عصر خلیفه دوم و سوم شاهد شکل گیری طبقه ای از اشرافی هستیم که با توجه به سابقه مجاهدت، ارتباطات طایفه ای و عشیره ای و نزدیکی به دستگاه حاکمیتی از مراحم بیت المال برخوردار شده و شکاف طبقاتی میان اشرافیت اسلامی و مستضعفان به وضوح قابل مشاهده است.

اسلام مستضعفان و پابرهنگان، اسلام مبارزه با ظلم و ستم، اسلام رنج کشیدگان تاریخ، به ابزاری برای ارضای خوی اشرافی گری اعراب جاهلی تبدیل شد که این اشرافی گری پس از اسلام در پناه دین الهی رنگ و لعاب تقدس به خود گرفت و این رویه تا آنجا ادامه یافت که در زمان مرگ فردی مانند زبیر، ورثه طلاهای به جامانده از او را با تبر تکه تکه و بین خود تقسیم می کردند و یا برخی از صحابه و فرزندان آنها و به عبارتی آقازاده ها، در مدینه زندگی می کردند اما مایملک آنها در مصر و یمن و ایران و سرزمین های دیگر قرار داشت و برده های آنها، بر روی زمین های فراوان و املاک بسیار آنها کار کرده و سود سرشاری را به آنها تحویل می دادند.

به هر روی جامعه و حکومت اسلامی که با هدف ایجاد عدالت در میان افراد جامعه تشکیل شده بود، رو به انحراف نهاد و نهایتاً در زمان خلیفه سوم، مردمی که از ویژه خواهی، رانتخواری، شکل گیری طبقه اشرافیت نوظهور و بی عدالتی و فقر به ستوه آمده بودند، با شورشی همگانی، خلیفه را به قتل رسانده و با هدف اجرای عدالت به سراغ امیرمؤمنان (ع) رفتند اما در نهایت طبقه اشراف نوظهور با راه اندازی جنگ و ایجاد ناامنی در درون مرزهای کشور اسلامی، به مقابله با حکومت اسلامی برخاسته و اجازه چشیدن طعم واقعی عدالت به مردم رنج کشیده جامعه اسلامی را ندادند.

رهبر انقلاب پیرامون شکل گیری طبقه اشراف و ایجاد فاصله طبقاتی میان مردم در صدر اسلام می فرمایند:« بعد از آ نکه اسلام، اشرافیت را قلع و قمع کرده بود، یک طبقه اشراف جدید در دنیاى اسلام به وجود آمد. عناصرى با نام اسلام، با سمت ها و عناوین اسلامى - پسر فلان صحابى، پسر فلان یار پیغمبر، پسر فلان خویشاوند پیغمبر - در کارهاى ناشایست و نامناسب وارد شدند، که بعضى از این ها، اسم هایشان در تاریخ ثبت است.

کسانى پیدا شدند که براى مهریه دخترانشان، به جاى آن مهرالسّنه چهارصد و هشتاد درهمى که پیغمبراکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع)و مسلمانان صدراسلام مطرح مى کردند، یک میلیون دینار؛ یک میلیون مثقال طلاى خالص قرار دادند! چه کسانى؟ پسران صحابی های بزرگ، مثلاً مصعب بن زبیر و از این قبیل. وقتى می گوییم فاسد شدن دستگاه از درون، یعنى این. یعنى افرادى در جامعه پیدا شوند که به تدریج بیمارى اخلاقى مسرى خود - دنیازدگى و شهوت زدگى - را که متأسفانه مهلک هم هست، همینطور به جامعه منتقل کنند. » (6/ 11 / 1371)

شبکه اشرافیت نوظهور

انقلاب اسلامی ایران نیز با زنده کردن اسلام ناب محمدی(ص) در عصر جاهلیت مدرن، با یاری مظلومان و ستمدیدگان و پابرهنگان به پیروزی رسید و امام راحل این توده عظیم مستضعفان را صاحبان اصلی انقلاب نامید و فرمود که«یک موی کوخ نشینان را با هزاران کاخ نشین عوض نمی کنم».

همانگونه که پیشتر اشاره شد، انحرافاتی که در کمین اسلام نوپا بود توانست اسلام انقلابی را از مسیر اصلی خود خارج کند و کار به جایی رسید که خلافت رنگ و بوی سلطنت گرفت و شکاف طبقاتی و فاصله میان فقیر و غنی روز به روز بیشتر شد.

نظام اسلامی نیز همچون جوامع دیگر در معرض خطر انحرافات گوناگون به ویژه در بحث شکاف طبقاتی قرار دارد و متأسفانه در سال های پس از دوران سازندگی شاهد شکل گیری طبقه ای از اشراف و نوکیسه گان اقتصادی بوده ایم که با استفاده از رانت های اقتصادی، ثروت های هنگفتی را به دست آورده و امروزه شاهد افزایش حجم فساد اقتصادی، اختلاس، دزدی و چپاول بیت المال از طریق افراد ذی نفوذ سیاسی و اقتصادی در کشور هستیم.

خوی اشرافی گری که از دوران دوم دولت سازندگی آغاز شد، در دو دهه اخیر با حرکتی خزنده از زیر پوست جامعه به منظر دیده گان عموم مردم آمده است و هر روز شاهد بروز خوی اشرافی گری و تجمل گرایی مسؤولان عالی رتبه در دولت و دیگر نهادها هستیم و این موضوع تا آنجا نمود یافته که برخی از وزرا با سرمایه های افسانه ای هزاران میلیاردی در کابینه دولت دیده می شوند.

این خطر که همچون موریانه پایه های اعتماد مردم -به عنوان مظاهر اقتدار نظام -را می جود، در کمین انقلاب اسلامی نشسته است و اگر نسبت به برخورد با مظاهر فساد اقتصادی، خوی اشرافی گری، رانت خواری، ویژه خواهی و تبعیض فکر عاجلی نشود، نظام اسلامی نیز با چالش بی اعتمادی از سوی مردم مواجه خواهد شد.

رهبر انقلاب پیرامون این موضوع عنوان می کنند:« فاصله انداختن بین فقیر و غنى، بین اشراف و غیراشراف، و امتیاز دادن به یک قشر خاص، با نظام جمهورى اسلامى سازگار نیست. هر بخشى از نظام جمهورى اسلامى در هر نقطه اى از نقاط اگر به یکى از این آفت ها مبتلا شود، از صراط مستقیم جمهورى اسلامى و نظام اسلامى خارج شده و باید اصلاح شود. ( 17 / 2/ 1384)

مبارزه با تبعیض و بی عدالتی؛ پایه مشروعیت نظام اسلامی

عدالت، مبارزه با ظلم، حمایت از محرومان و مظلومان، مقابله با تبعیض و بی عدالتی را می توان از مهم‌ترین اهداف نظام اسلامی دانست.

متأسفانه در سالهای اخیر تعداد زیادی از خانوارهای ایرانی به سبب مشکلات اقتصادی فراوان، در زیر خط فقر قرار گرفته اند و این در حالی است که هر روزه شاهد تفرعن، تبختر و مفاخره برخی از مسؤولان رده بالای دولتی هستیم که با افتخار به بیان سرمایه های هزاران میلیاردی خود در رسانه های عمومی پرداخته و برخی دیگر از مسؤولان نیز با برگزاری مراسم اشرافی در جشن عروسی فرزندان خود، به ترویج فرهنگ اشرافی گری پرداخته و مردم هر روز شاهد رژه تجمل برخی مسؤولان و نزدیکان آنها در خیابان ها و در مناظر عمومی هستند.

این در حالی است که نمایش اشرافی گری و به تصویر کشیدن شکاف طبقاتی و اختلاف میان فقیر و غنی بیش از خود فقر برای مردم آزار دهنده است و تجربه نشان داده است که مردم فقر را تحمل می کنند اما در برابر تبعیض، بی عدالتی، اشرافی گری مسؤولان، رانتخواری و ویژه خواهی طبقه اشراف نوظهور سکوت نمی کنند و لذا باید دانست که بی اعتنایی به گسترش شکاف طبقاتی از سوی مسؤولان و نمایش روزمره تجمل و اشرافی گری از جانب آنها، مردم را به ستوه آورده است.

رهبر معظم انقلاب نیز مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت خواهى را پایه مشروعیت نظام اسلامی دانسته و می فرمایند:« مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدال تخواهى است. این، پایه مشروعیت ماست. الان درباره مشروعیت حرف های زیادى زده مى شود، بنده هم از این حرف ها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که این جا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنى هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین طور. ما براى عدالت و رفع تبعیض آمده ایم. ما آمده ایم جامعه را از مواهب الهى خودش - که مهمترین مواهب الهى در عدالت وجود دارد - و همچنین مواهب اخلاقى و معنوى برخوردار کنیم.( 5/ 6/ 1382)

در واقع توجه به محرومان، مستضعفان و مبارزه با فقر و بی عدالتی، برخورد با ویژه خواهی، رانتخواری، مقابله با مظاهر اشرافی گری و جلوگیری از ترویج فرهنگ اشرافی از مهم‌ترین وظایف نظام اسلامی است و بی تفاوتی نسبت به افزایش شکاف طبقاتی و بیشتر شدن فاصله فقیر و غنی در نظام اسلامی از سوی مسؤولان، در حکم خروج از صراط مستقیم انقلاب است و همانطور که رهبر انقلاب فرمودند: «الّلهم اغن کلّ فقیر. الّلهم اشبع کلّ جائع. الّلهم اکس کلّ عریان » (مفاتیح الجنان: دعاى یومیه ماه مبارک رمضان ) این دعا فقط براى خواندن نیست؛ براى این است که همه خود را براى مبارزه با فقر و مجاهدت در راه ستردن غبار محرومیت از چهره محرومان و مستضعفان موظّف بدانند. این مبارزه، یک وظیفه همگانى است. در آیات قرآن می خوانیم: «أرایت الّذى یکذّب بالدّین. فذلک الّذى یدعّ الیتیم. ولایحضّ على طعام المسکین)ماعون: 1-3» یکى از نشانه هاى تکذیبِ دین این است که انسان در مقابل فقر فقیران و محرومان بى تفاوت باشد و احساس مسؤولیت نکند. ( 15 / 9/ 1381)»  رسیدگی به فقرا و محرومان و از بین بردن شکاف طبقاتی و پر کردن فاصله فقیر و غنی وظیفه ای همگانی است و مسؤولان نظام اسلامی در این میان وظیفه سنگی تری برعهده دارند.

در پایان باید اشاره کرد که مبارزه با خوی اشرافی گری، فرهنگ اشرافی، رانتخواری، ویژه خواهی و مقابله با طبقه اشراف نوظهور نیازمند عزم جدی از جانب مسؤولان است تا این تومور بدخیم از بدنه نظام جدا شده و دیگر بخش ها را دچار سرطان اشرافی گری نکند./872/ی۷۰۲/س

ارسال نظرات