بی حوصلگی و تنبلی مانع پافشاری بر حق می شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب در یکی از درس های خارج خود به شرح حدیثی تربیتی از امام جعفر صادق (ع) در زمینه تأثیر منفی تنبلی و بیحوصلگی بر صبوری بر موضع حق و ادای حق می پردازد.
بخشی از سخنان ایشان تقدیم خوانندگان خبرگزاری رسا می شود:
عَن عَبدِاللهِ بنِ سِنان فی حدیثٍ قالْ قالَ أبوعبدالله علیهالسلام: وَ إیّاکَ وَ خَصلَتَین، از دو خصوصیّت و خصلت بپرهیز، الضَّجرَ وَ الکَسَل«ضَجر»، به معنای دلتنگ شدن و ملول شدن و بیحوصله شدن است انسان یک وقتی از یک وضعیّتی، از یک حادثهای مثلاً یا از وضع مزاجی خودش، یا از کاری که به عهدهی او هست ملول می شود، دلتنگ می شود. می فرماید مراقب باش دچار این دلتنگی نشوی، دچار این ملالت نشوی، دچار این کمحوصلگی نشوی، کمحوصلگی، این ضَجر است.
«کَسَل»، عبارت است از تنبلی، تنبلی، یک کاری را انسان تأخیر بیندازد بهخاطر تنبلی، مطالعهای دارد، کاری دارد، اشتغالی دارد، دنبالگیریای دارد، تنبلی کند و این کار را نکند می فرماید از این دو چیز پرهیز کن.
این مسئلهی ضَجر که بیحوصلگی است، این را ما به شما جوانها عرض کنیم که یکی از بزرگترین نِعَم الهی برای انسانی که جوان هست، حوصله است. حالا این [چیزی] که ما امثال بنده که وارد وادی پیری شدیم و مبالغی در این وادی پیش رفتیم خوب درک می کنیم و جوانها درست توجه ندارند به این نعمت بزرگ، یکیاش این است، نعمت حوصله، حوصله.
حوصله که بود، انسان از قوای خود استفاده می کند، از نیروهای خود استفاده می کند. فرض بفرمایید یک مطلبی را می خواهید تحقیق کنید، یک مسئلهی علمی را می خواهید تحقیق کنید، یک وقت آدم باحوصله هست، یک وقت بیحوصله هست، بیحوصله که باشد یک مقداری جلو می رود بعد رها می کند. آدم باحوصله نه، همینطور هِی دنبال می کند، تحقیق می کند، هِی إن قُلت میآورد، اشکالی به نظرش می رسد، آن اشکال را دفع می کند، باز اشکال دیگری به نظرش می رسد، باز یک راه جدیدی به نظرش می رسد. حوصله این است. انسان از نیروی ذهنش استفاده می کند.
از نیروی بدنی هم همینجور است. گاهی انسان بهخاطر بیحوصلگی از قوای بدنی استفاده نمی کند. حوصله اینقدر اهمّیّت دارد؛ این ضَجر که فرمودند، بیحوصلگی و ملالت، دلزدگی، اینها همهاش یکی است، در واقع ابعاد یک حالت است که هرکدام یک بخشی از این حالت را بیان می کند.
تنبلی هم همینجور است، تنبلی هم مثلاً اینکه فرض کنید صبح حالا بعد از نماز خواب رفته، گرفته خوابیده است؛ کار واجبی هم دارد، تنبلی می کند، بلند نمی شود. پهلوی زن و بچهاش نشسته است، تنبلی می کند، در یک جلسهای نشسته است، تنبلی می کند، حرکت نمی کند، راه نمی رود.
یعنی این دو خصوصیّت، دو خصوصیّتی است که یک انسان را از عمل، عمل که عمل در اسلام فوقالعاده مورد اهمّیّت است، باز می دارد؛ از عمل صالح که عِدل ایمان است؛ شما در قرآن ملاحظه می کنید عِدل ایمان، عمل صالح است باز می دارد. عمل صالح هم خب کار است دیگر، عمل است، تحرّک است، فعّالیّت است؛ اگر ضَجر بود یا اگر کَسَل بود، انسان این عمل صالح را انجام نمی دهد.
بعد فرمود، فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ، آن نقطهی اصلی را امام (سلاماللهعلیه) مورد توجّه قرار می دهند. ما حالا به جوانب قضیه میپردازیم. امام (علیهالسلام) آن اصل مطلب را، نقطهی اساسی را مورد توجّه قرار می دهند؛ می فرماید اگر «ضَجِرتَ» یعنی اگر بیحوصله شدی، بر حق صبر نمی کنی. یک راه حقّی است، یک کلمهی حقّی است، یک مسیر حقّی است که شما آن را انتخاب کردید؛ وقتی دچار بیحوصلگی شدید، پایداری در آن نمیکنید. یک مقداری سخت می گذرد، مشکل درست می شود، بیحوصله می شوید، رها می کنید.
بیحوصلگی خاصیّتش این است که انسان بر حق که بایستی پایداری کند، پافشاری کند، بر سر حق بماند، انسان از این محروم می ماند. وقتی که [انسان] دچار ضَجر و دچار همین حالت ملالت و حالت بیحوصلگی شد، بر حق پافشاری نمی کند.
فَإنَّکَ إن ضَجِرتَ لَم تَصبِر عَلی حَقٍّ و إن کَسِلتَ لَم تُؤَدِّ حَقّاً، وقتی دچار «کَسَل» یعنی تنبلی شدی، آن وقت حق را ادا نمیکنی، آن کاری را که باید انجام بدهی، حقّی را که باید ادا بکنی، آن را ادا نمی کنی به خاطر تنبلی؛ به خاطر تنپروری و تنبلی.
اینکه در دعاهای متعددی [آمده]: «اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلَ» به این خاطر است. این در چندین دعا هست، حالا یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الضَّجر»، یک دعا «مِنَ الکَسَلِ وَ الهَرَم»؛ «هَرَم» یعنی پیری، پیری در اینجا مراد پیری سنّی نیست، پیری روحی است. گاهی انسان سنّاً جوان است اما روحاً پیر است؛ گاهی عکسش هم هست، سنّاً پیر است اما روحاً جوان و بانشاط هست. اینجا به خدای متعال انسان پناه میبرد در دعا از کَسَل؛ حالا کَسَل همراه با ضَجر یا کَسَل همراه با هَرَم./1324/ت۳۰۳/ج