۲۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۵
کد خبر: ۵۵۸۷۶۸
یادداشت؛

پیدا و پنهان تنش در منطقه

در نقشه راه آمریکا و غرب، کشورهای آسیایی و آفریقایی، بازار هدف اصلی برای فروش سلاح تعیین شدند و سیلی از تسلیحات نظامی به بازار منازعات داخلی و منطقه‌ای این دو قاره سرازیر شد.
تیراندازی آمریکا آزادی سلاح آزادی اسلحه

به گزارش خبرگزاری رسا، پس از پایان جنگ جهانی دوم و ویرانی‌های بسیاری که این جنگ در سراسر دنیا به وجود آورد، اروپا و آمریکا طی یک تصمیم استراتژیک و هماهنگ، به این جمع‌بندی رسیدند که هیچ‌گاه علیه یکدیگر دست به سلاح نبرند و امکانات خود را در هجمه‌های نظامی در تقابل با یکدیگر مستهلک نکنند. بر این اساس، مقرر شد به‌منظور تمدید قوا در جهت پیشرفت‌های همه‌جانبه و ترمیم ویرانی‌های جنگ، مشترکاً به «اقتصاد نظامی» روی آورده و تسلیحات متنوعی را برای عرضه در بازارهای جهانی تولید کنند. در نقشه راه آمریکا و غرب، کشورهای آسیایی و آفریقایی، بازار هدف اصلی برای فروش سلاح تعیین شدند و سیلی از تسلیحات نظامی به بازار منازعات داخلی و منطقه‌ای این دو قاره سرازیر شد. 

این راهبرد به همان میزان که به رونق اقتصاد کشورهای غربی و عمران و آبادی شهرهای آنان کمک کرد، به همان اندازه نیز به ویران کردن کشورهای دیگر منتهی شد، چراکه تجهیز حکومت‌های دیکتاتوری به قدرت نظامی، این توهم را در آن‌ها ایجاد می‌کرد که می‌توانند با استفاده از سلاح‌های خریداری‌شده، سیاست‌هایشان را به همسایگان و یا دولت‌های مخالف خود تحمیل کنند و در غیر این صورت، حمله نظامی را انتخاب می‌کردند. از سوی دیگر، فروشندگان سلاح که همان منظومه کشورهای نظام سلطه بوده و هستند، سیاست تنش‌زایی را پیگیری کرده و با فضاسازی‌های رسانه‌ای علیه یک یا چند کشور، خریداران را به سمت رقابت تسلیحاتی و جنگ سوق می‌دانند تا سلاح‌ها در طول درگیری‌های نظامی، مستهلک و یا از بین رفته و درنتیجه، اقتصاد نظامی، آب بیشتری به آسیاب تنش و ناامنی در مناطق مختلف دنیا بریزد.

متأسفانه این سیاست تاکنون ادامه پیداکرده و به نظر نمی‌رسد که سرمایه‌داران بین‌المللی از این بازار پرسود صرف‌نظر کنند. بر اساس آمارها در طول 70 سال گذشته، پیشتازی آمریکا و اروپا در تولید سلاح، موجب کشته شدن بیش از 50 میلیون نفر در جهان شده و آمارهای جدید نیز نشان می‌دهند که رتبه اول در تولید و صادرات سوغات مرگ، کماکان در اختیار اروپا و واشنگتن قرار دارد. مرکز تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم (سیپری) در گزارشی که به‌تازگی منتشر کرده، آمریکا را به‌عنوان بزرگ‌ترین صادرکننده سلاح در جهان معرفی کرده است. طی دو دهه گذشته، فروش تسلیحات این کشور 25 درصد افزایش‌یافته و 98 کشور، مشتری صادرات مرگبار آمریکایی بوده‌اند که این میزان، بیش از یک‌سوم صادرات جهان را در برمی‌گیرد.

اما موضوع مهم این گزارش که در اظهارات «پیتر وزمن»،‌ محقق ارشد موسسه سیپری به چشم می‌خورد، این است که عربستان سعودی، در کنار خرید 110 میلیارد دلاری سلاح از آمریکا، خریدار نیمی از تسلیحات انگلیسی‌هاست و حرص و ولع آل سعود باعث شده تا بازار فروش سلاح لندن، 225 درصد رشد داشته باشد. افزون بر این، آمریکا و اروپا اصلی‌ترین صادرکنندگان تسلیحات به منطقه غرب آسیا هستند و 98 درصد از تسلیحات واردشده توسط عربستان را تأمین می‌کنند که بخش اعظم آن‌ها، در جنگ یمن بکار گرفته‌شده‌اند. 

این در حالی است که غرب، به روش سیاست‌های گذشته خود پس از پایان جنگ جهانی، همچنان به دنبال تقویت درگیری‌ها و تنش‌های منطقه‌ای است و به این منظور، ایران اسلامی را تهدیدی برای صلح و ثبات منطقه معرفی کرده است. علیرغم اینکه در گزارش مرکز تحقیقات صلح بین‌المللی استکهلم، تصریح‌شده است که ایران حتی در لیست 40 واردکننده بزرگ تسلیحات جهان هم قرار ندارد، چندین نمایش تبلیغاتی و تحرک دیپلماتیک که البته همه آن‌ها با شکست روبه‌رو شدند، توسط «نیکی هیلی»، نماینده آمریکا در سازمان ملل کلید خورد. به‌عبارت‌دیگر، نان آمریکایی‌ها از رهگذر گل‌آلود کردن آب منطقه و ایجاد تنش‌های حداکثری تا سرحد جنگ تأمین می‌شود و علاوه بر رونق بازار اقتصادی، به اهداف ذیل جامه عمل می‌پوشاند. اول: تلاش براي ايجاد بحران در غرب آسیا به‌منظور اثبات حضور خود.

تشويق ارتجاع عرب به اتخاذ مواضع خصمانه در مقابل جمهوری اسلامی و تهمت پراکنی در خصوص ارسال سلاح به مبارزان یمنی، ازجمله شاهراه‌های دسترسی به این هدف است، چراکه پيگيري «منطق ايجاد ناآرامي» در سطح منطقه‌ای، يکی از عوامل اصلی در جهت ثبات هژمونيک آمریکا و متحدانش تلقي می‌شود. ضمن اینکه توجیه‌کننده تلاش واشنگتن براي افزايش فروش سلاح به كشورهاي خاورميانه است و به حضور نظامی کاخ سفید نیز مشروعیت می‌بخشد. حضور نظامی آمریکا در افغانستان و سوریه با حمایت از  تروریست‌های اجاره‌ای، یکی از مصادیق این هدف به شمار می‌آید. 

دوم: ايجاد رقابت تسليحاتي و بی‌ثبات كردن منطقه به‌منظور كاهش قيمت نفت. ترديدي نيست كه چرخه صنعتي آمريكا برپايه نفت استوار است و اگر صادركنندگان طلاي سياه براي افزايش قيمت نفت به توافق برسند، اين امر براي واشنگتن و اروپا، به‌صرفه نخواهد بود. به‌بیان‌دیگر، تشدید رقابت‌های نظامي در منطقه، میان اعضاي سازمان اوپک در خصوص اجماع بر سر یک قیمت مشخص، اختلاف ایجاد می‌کند؛ کما اینکه عربستان سعودی در حال حاضر، بر تعیین قیمتی اصرار دارد که به مذاق غرب خوش آید. 

سوم: کسب مستمسک برای تقویت قدرت نظامی رژیم صهیونیستی. آمریکا براي افزايش برتری صهیونیست‌ها در برابر کشورهای منطقه، از هيچ منطق و پارادايمي تبعیت نمی‌کند اما یکی از بهانه‌هایی که با استفاده از آن می‌تواند اسرائیل را تا بن دندان مسلح کند، فروش سلاح به ديگر كشورهاي غرب آسیا و حفظ قدرت تل‌آویو در برابر دیگر خریداران تسلیحات آمریکایی است. با در نظر داشتن همه موارد ذکرشده و درحالی‌که فروش بی‌سابقه تجهیزات نظامی به آل سعود و نرد عشقی که مقامات غربی با پدرجد تروریست‌ها می‌بازند و از این طریق، غرب آسیا را به انبار باروت و آذوقه مهمات تبدیل کرده‌اند، خنده‌دار است که ایران اسلامی را که کمترین بودجه نظامی را به خود اختصاص داده، به بی‌ثباتی منطقه متهم می‌کنند. برخلاف تئوری «ایران هراسی» آمریکا، ورود جمهوری اسلامی به منطقه، صلح و ثبات را به ارمغان آورده و این واقعیتی غیرقابل‌انکار است که گذشت زمان، آن را نمایان‌تر خواهد کرد. /۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: حمایت

ارسال نظرات