امر جنسی؛ آموزش یا تربیت؟
به گزارش خبرگزاری رسا، غرایز انسان یکی از ابعاد وجودی او هستند که هر کدام به نوبه خود سهمی در تعیینکنندگی رفتارهای اجتماعی انسان دارند. از جمله این غرایز بشری، میل جنسی است. نهاد ازدواج در طول تاریخ اساسا مبتنی بر همین میل شکل گرفته و در بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله تجاوز، قتل، نزاعهای طایفهای و... ردپای این غریزه مهم قابل مشاهده است. دایره تاثیر و تاثر متقابل میان امر جنسی و تعاملات اجتماعی افراد به قدری گسترده است که امروز در ادبیات علوم اجتماعی، مفهومی تحت عنوان «فرهنگ جنسی» پا به میان نهاده است.(Fisher ,1982:75).
این مفهوم ناظر به پیوند میان زیست جهان و امر جنسی است که از استعارههای جنسی در زبان و فرهنگ عامه تا سویههای اروتیک منطق بازرگانی در نظام سرمایهداری را شامل میشود.
به نظر میرسد یکی از مختصات جامعه مدرن، جنسی شدن زیست جهان افراد است. گسترش عناصر و دلالتهای جنسی در ساحت نمادین فرهنگ و وجوه عینی سبک زندگی انسان امروزی از جمله نشانههای چنین واقعیتی است.
پیرامون امر جنسی در جامعه ایرانی، 2 گفتمان عمده وجود دارد. گفتمانی که بر محور «آموزش جنسی» شکل گرفته و رویکردی تقلیلگرایانه به مسائل جنسی دارد و گفتمانی که بر محور «تربیت جنسی» شکل گرفته و امر جنسی را در شبکهای از عناصر زیستی و فرهنگی مطالعه میکند. عرصه عمومی متاخر مناقشات گفتمانی این دو رویکرد، سند2030 بود. گفتمان اول با این اعتقاد که آموزش جنسی به کودکان و نوجوانان در مدارس و... به کاهش آسیبهای رفتاری و اجتماعی در آینده منجر میشود، از اجرای این سند حمایت میکند و گفتمان دوم با این استدلال که آموزش جنسی به کودک و نوجوان آن هم در فضای مدارس و... دقیقا به نقض غرض میانجامد و بر افزایش گرایش به تحریک و تجربه امر جنسی ختم میشود، موضع مخالفی در این زمینه اتخاذ کرد.
این نوشتار قصد بررسی سند 2030 یا ارزیابی موافقان و مخالفان این سند را ندارد. بلکه صرفا قصد دارد عناصر محوری این دو گفتمان عمده پیرامون امر جنسی را بازخوانی کند.
به نظر میرسد مهمترین عرصه چالش این دو گفتمان در موضوع دانش جنسی است. گفتمان اول معتقد است فقدان اطلاعات یا وجود ابهام در زمینه مسائل جنسی، مهمترین منشأ بروز آسیبهای بعدی در زمینه جنسی است لذا رویکرد صحیح در این زمینه، ارائه دانش جنسی و آموزش به افراد است. این راهکار برای تمام ردههای سنی افراد تعریف شده است. اگر در بزرگسالی عدم دانش و مهارت در زمینه مسائل جنسی به روابط زناشویی نامطلوب میانجامد، در نوجوانی هم وجود کنجکاوی ناشی از ابهام در زمینه مسائل جنسی به رفتارهای ناهنجار منجر میشود لذا آموزش جنسی راهکاری فراگیر برای همه سنین است.
گفتمان دوم رویکردی کاملا متفاوت به این موضوع دارد. اگر چه از منظر آنها دانش جنسی در برخی زمینهها لازم و ضروری بوده و آموزش جنسی به معنای ارائه اطلاعات و دانش در این زمینه به افراد کاملا نفی نمیشود اما در این رویکرد، آموزش جنسی در ذیل یک استراتژی کلانتر تعریف میشود و آن هم تربیت جنسی است. به عبارت دیگر نزد این رویکرد، آموزش جنسی یکی از استراتژیهای (شاید حتی مهمترین) ذیل پروژه تربیت جنسی است. لذا چهبسا در شرایطی، استراتژی مواجهه با امر جنسی نهتنها زدودن ابهام بلکه حتی افزودن بر آن نیز باشد. شاید اگر بخواهیم لیستی از تفاوتهای عمده این دو رویکرد عمده به امر جنسی را ارائه کنیم به موارد زیر حتما باید اشاره کنیم:
الف- «سکوت» و «تغافل» در مواجهه با امر جنسی برای گفتمان تربیت موضوعیت دارد اما برای گفتمان آموزش خیر.
ب- «جلوگیری از ایجاد مساله» نسبت به امر جنسی نزد گفتمان تربیت یک استراتژی مهم است لذا مقولات «حجاب» یا «غض بصر» یا سایر توصیههای دینی که با هدف زدودن امر جنسی از عرصه عمومی وجود دارند، نزد گفتمان دوم موضوعیت مهمی دارند. به بیان دیگر، گفتمان تربیت جنسی قائل به این است که امر جنسی برای شرایط سنی، زمانی و مکانی خاصی است و هر آنچه باعث برساختن امر جنسی در ذهن و فکر افراد در خارج از آن شرایط میشود باید زدوده شود.
پ- جنبه «حیامداری» امر جنسی نیز از دیگر جنبههای تمایز این دو گفتمان است. گفتمان تربیت قائل به تقویت حیا و چارچوبمندی بیانی و رفتاری نسبت به امر جنسی در میان کودک و نوجوان است - شاید حرمت نظر به جاهایی از بدن نیز به این جنبه از امر جنسی مرتبط باشد- اما گفتمان آموزش جنسی قائل به حیازدایی از امر جنسی است. اینکه در جوامع غربی در برخی مدارس از دختر و پسر خواسته میشود در مقابل یکدیگر برهنه شوند با این منطق قابل فهم است.
ت- قرار دادن فرد در مسیر اعتدال در رفتار جنسی نزد گفتمان تربیت، پروژهای است که فرآیند آن از زمان قبل از تولد آغاز میشود و تا پس از ازدواج ادامه دارد. اما نزد گفتمان آموزش، اگر هم قائل به رویکرد «فرآیند»ی باشند، آغاز آن زمان «تمییز» است.
ث- شاید مهمترین تفاوت این دو رویکرد در تعریف آسیبهای جنسی بروز میکند. نزد گفتمان تربیت، وضع جنسی جوامع غربی که آزادی و لاقیدی در التذاذ جنسی مهمترین مشخصه آن است، مهمترین مصداق ناهنجاری و آسیب در زمینه امر جنسی تلقی میشود و معتقد است آمارهای منتشره از سوی همین کشورها مؤید آن است که آموزش جنسی نهتنها نتوانسته از بروز آسیبها جلوگیری کند بلکه بعضا کمککننده آن بوده است.
در مقابل گفتمان آموزش جنسی معتقد است خیانت و رفتارهای فرازناشویی نتیجه عدم آموزش جنسی است، حال آنکه این مدعیان از کنار این مسأله مهم عبور میکنند که اساسا این آسیبهایی که به آن استناد میکنند معضلاتی ورای زنان، کودکان و نوجوانانی است که برای آنها نسخه آموزش جنسی میپیچند.
ج - نکته دیگر در تمایز این دو اما آن است که در آموزش جنسی همه آنچه ارائه میشود اساسا دارای محتوای جنسی است- که منتقدان این نظریه، از منظر تحریککنندگی محتوای جنسی این را نقض غرض میدانند- اما تربیت جنسی قائل به آن است که آنچه به کودکان و نوجوانان ارائه میشود اتفاقا فاقد محتوای جنسی است و ضمن ارائه اطلاعات برای بالا بردن فهم، باعث تحریککنندگی در کودکان و نوجوانان نمیشود./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: وطن امروز