مردم را نشناخته اند
به گزارش خبرگزاری رسا، آمریکاییها در حالی تحریمهای دومرحلهای در مرداد و آبان سال جاری را بهزعم خود برای وارد آوردن شدیدترین فشارهای اقتصادی به ایران اسلامی در دستور کار خود قرار دادهاند که مثل همیشه دچار آلزایمر تاریخی در ارتباط با جمهوری اسلامی شدهاند و در این خیال غوطه میخوردند که با شدت یافتن تحریمها، سناریوی «تقابل مردم با حاکمیت» از رهگذر شکلگیری نارضایتیهای عمومی تحقق خواهد یافت.
البته این تصورات مربوط به رئیسجمهور فعلی آمریکا نیست، بلکه همه مستأجران کاخ سفید در طول 4 دهه گذشته، همین سیاست را به انحاء و اقسام گوناگون به مرحله اجرا درآوردند ولی هیچکدام از نقشهها و توطئههای تو در توی سالهای گذشته که مبالغ هنگفتی صرف عملیاتی شدن آنها شده بود، فرجامی جز شکست و ناکامی نداشتند.
یکی بهواسطه حمله نظامی و حمایت تمامقد از صدام، خواب سرنگونی انقلاب را میدید، دیگری با دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی و دخالت مستقیم در جنگ تحمیلی در اندیشه تجزیه کشور بود، آنیکی با پوشیدن دستکش مخملی کوشید تا دست چدنی خود را مخفی کند و فتنه و تحریم را چاشنی یکدیگر نماید و کلیددار فعلی هم در پی ایجاد نافرمانیهای مدنی با طعم مشکلات اقتصادی است غافل از اینکه، جمهوری اسلامی یعنی مردم و مردم یعنی جمهوری اسلامی.
به تعبیر دیگر، موارد ذکرشده، سیاست لایتغیر آمریکا بوده که حداکثر تفاوت آن در شدت و ضعف و شکل اجرای آن متبلور است و در برههای از طریق حمایت از گروههای مسلح تجزیهطلب و تحمیل جنگ و در مقطعی دیگر ازجمله سالهای اخیر، بر تحریمهای اقتصادی و فضاسازیهای رسانهای بهمنظور بالا بردن آستانه نارضایتی مردم متمرکزشده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ «امروز برنامه دشمن، بعد از مأیوس شدن از همهکارهای دیگر، ایجاد شکاف بین نظام جمهوری اسلامی و ملت عزیز ایران است.
این حماقت آنها است؛ نمیدانند که نظام جمهوری اسلامی چیزی جز ملت ایران نیست، اینها قابل جدا شدن نیستند. البته شش رئیسجمهور دیگر قبل از این شخص هم این تلاش را کردند و همه آنها از میدان خارج شدند و نتوانستند این مقصود شیطانی را انجام بدهند. این فشارهای اقتصادی آنها هم که عمدتاً روی مردم فشار میآورد، بهخاطر این است که شاید بتوانند مردم را به ستوه بیاورند، خسته کنند. ما به حول و قوه الهی پیوندمان را روزبهروز با مردم بیشتر و قویتر خواهیم کرد؛ ما انسجام دشمنشکن خودمان را حفظ میکنیم.» (9 تیر 97)
بنابراین، سوءاستفاده از برخی اعتراضات مردمی و به انحراف کشاندن مطالبات بهحق مردم در خصوص مسائل اقتصادی- معیشتی و جا زدن آنها بهعنوان اعتراضات عمومی! علیه نظام سیاسی نمونهای از تلاش دشمنان برای ایجاد شکاف میان نظام و مردم است که البته عواملی همچون سوء مدیریت، اشرافیگری برخی از مسئولان، عدم شفافیت و مفاسد مالی و بانکی، اقتصادی، سیاسی و اداری، بهمثابه کاتالیزور، در دامن زدن به توهمات دشمن کمک شایانی کرد.
شاید به جرأت بتوان گفت که اساساً نقشهها و هزینههای دشمنان برای ایجاد شکاف ملت با نظام اسلامی، جز از راه بزرگنمایی ضعفهای داخلی امکان پیشبرد و اثربخشی ندارد و نمیتواند نظام سیاسی را با خطر و چالش مواجه سازد، همانگونه که این توطئهها در دهه ۶۰ نیز نتوانست به اهداف مدنظر منتهی شود، چراکه در آن دوره، پیوند مسئولان با مردم در قالب دو مؤلفه «اعتماد مردم به مسئولان» و «شفافیت مسئولان با مردم»، به حدی بود که دشمن را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشت والا در آن دوره هم دشمن هزینههای زیادی بر ایجاد شکافهای قومی، مذهبی و نژادی در کشور کرده بود ولی پیوند قوی مردم و حاکمیت، مانع از نتیجهبخش شدن آن گردید.
امروز هم اگر دشمن به برخی اعتراضات مردمی امید بسته و تصور میکند که با افزایش تحریمها، فشارهای اقتصادی و بالا بردن سطح مطالبات میتواند نظام اسلامی را دچار بحران فروپاشی کند، بخش عمده آن به خاطر سوء مدیریتهای داخلی و بیتوجهی برخی مدیران و مسئولان به مطالبات و خواستههای بهحق مردم است که بستر عملیاتی شدن و فعالسازی این شکافها را فراهم کرده است.
باید پرسید در چنین شرایطی مسئولان چه وظیفهای در قبال بهبود سطح اعتماد مردم بهنظام و تقویت پیوند و اتحاد ملی دارند؟ در پاسخ باید گفت که مهمترین رسالت دستاندرکاران نظام این است که در میانه کارزار تمامعیار اقتصادی و وضعیت غیرعادی فعلی که بر کشور حاکم است، آنها نیز شرایط را غیرعادی بدانند و برخلاف شرایط معمول و مرسوم، برنامهریزی کرده و به دور از شعارزدگی ملازم اقدام و عمل در جهت رفع موانع معیشتی باشند. بهبیاندیگر، شرایط جنگ اقتصادی باید در رفتار، زندگی شخصی، مدیریت، برنامهریزی و ... مسئولان از طریق کار و همت جهادی، ساده زیستی، پرهیز از تجمل و تبرج عینیت پیدا کند تا مردم نیز اقناع شده و با درک شرایط امروز کشور، با مسئولان همدلی و همراهی داشته باشند.
نکته کلیدی اینجاست که به تعبیر این مثل که «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست»، وزنه تغییرات و دفع تحریمها زمانی به سمت گشایشهای واقعی و عینی سنگینی میکند که یکبار برای همیشه، چشم امید از آنسوی مرزها برداریم و آنچه خود داریم را ز بیگانه تمنا نکنیم. از باب مثال، از سال 58 تا به امروز کارنامه موفقی برای مواجهه قدرتمندانه با تحریمها در حوزه صنایع نظامی و دفاعی پیش روی ما وجود دارد که علیرغم محدودیتهای صددرصدی، این بخش حساس و مرتبط با امنیت کشور بدون هیچ اخلال و مشکلی در حال فعالیت است.
نکته نغز خودکفایی کشورمان در صنایع نظامی آن است که با وجود تحریمهای همیشگی و گسترده، هزینه تولید و نگهداری تسلیحات در قوای مسلح جمهوری اسلامی در قیاس با سایر کشورهای منطقه خلیجفارس در آخرین رتبه قرار دارد، چراکه حوزه دفاع و صنایع نظامی ما از خصیصه «خود بنیاد بودن» بهره میبرد. نتیجه این سیاست آن است که کمترین هزینه و بیشترین آورده را در این بخش شاهدیم اما در عرصههای بسیار سادهتر و بدون پیچیدگیهای مختص نظامی مثل صنایع خودروسازی، کشاورزی و ... دچار گرفتاریهای عدیدهای هستیم.
علت این امر را باید در طرز تفکر بخشی از مسئولین جستجو کرد که اعتقاد به واردات و سرمایهگذاری خارجی برای حل مشکلات دارند و فکر میکنند که صرفاً با فروش نفت و واردات کالاهای موردنیاز، مسئله حل میشود درحالیکه اولاً از این رهگذر، صورتمسئله پاک میشود، نه خود مسئله و ثانیاً آسیبپذیری صددرصدی و درنتیجه، نارضایتی مردم را به همراه میآورد.
برای فاصله گرفتن از این مهلکه سهمگین و رسیدن به ساحل امن اقتصاد خود بنیاد و مقاوم در برابر تلاطمات و طوفانها لازم است ریشه مشکلات امروز کشور که همانا تکیه و اعتماد به خارجیهاست، جای خود را به اعتماد و اتکا به توانمندیهای داخلی بدهد. متأسفانه فرصت طلایی چند سال گذشته بابت نشان دادن چراغ سبز به سرمایهگذاران خارجی برای واردکردن تجهیزات و فناوری به داخل، هدر رفت و بخشی از مسئولین، چشم خود را به روی فناوران وطنی چه در عرصه صنعت و کشاورزی و چه در حوزه تکنولوژی بستند.
اما چنانچه همین امروز هم دستاندرکاران و مسئولین ذیربط در تمام ارکان حاکمیت از تمام کسانی که دستی در چرخاندن چرخ اقتصاد دارند به جد حمایت کنند و نیرو و توان داخلی را ارجح بدارند، در برابر تحریمها آسیب جدی نخواهیم دید و با ورود بیریا و مخلصانه همه کارگزاران توطئه های دشمن خنثی خواهد شد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت