تأملی بر ابعاد پنهان حادثه تروریستی اهواز
به گزارش خبرگزاری رسا، حادثه تلخ و تروریستی اهواز در روز شنبه ۳۱ شهریور ماه و در سالروز آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله نظام سلطه علیه مردم ایران که به شهید و مجروح شدن نزدیک به ۹۰ نفر از مردم و نیروهای نظامی منجر شد، برخلاف تصور برنامهریزان و مجریان آن نه تنها به ایجاد یک چالش امنیتی برای نظام اسلامی منجر نشد، بلکه عمق فاجعه در حمله به مردم در این مراسم ملی سبب تحکیم وحدت وانسجام ملی و رسوایی بیشتر دشمنان داخلی وبیرونی نظام اسلامی گردید و فرصتی را نیز برای هوشیاری ودقت بیشتر حافظان امنیت کشور نسبت به دور جدید راهبرد دشمنان در مقابله با نظام اسلامی فراهم کرد.
در بررسی ابعاد این حادثه نباید چندان درگیر عوامل میدانی آن و نقش گروهکهایی نظیر داعش یا گروهک تجزیهطلب تروریستی الاحوازیه در این عملیات شد، چرا که از همان لحظات آغازین ماجرا، دستگاههای رسانهای دشمن نشان دادند که تلاش دارند این اقدام کور را به عرصهای برای دامن زدن به چالشهای منطقهای و تحریک ظرفیتهای قومی و مذهبی در مقابله با نظام جمهوری اسلامی تبدیل کنند و به همین دلیل هم بود که تمام ظرفیت ممکن رسانههای خود را برای بزرگنمایی این عملیات وپیوند آن با چالشهای اقتصادی ومعیشتی ومسائل زیست محیطی منطقه به کار گرفتند، حتی رقابتی را هم در عرصه رسانه میان این دو جریان تکفیری برای پذیرش مسئولیت عملیات آغاز کردند وتریبون بی بی سی، رادیو فردا و دیگر رسانههای دشمنان نظام اسلامی هم برای این عملیات روانی در اختیار آنان قرار گرفت؛ اما با فروکش کردن غبارهای حادثه واثبات جنایات تروریستها در حمله به مردم، روند مواضع و تحرکات بهگونهای شد که حامیان بیرونی که معلوم بود از قبل برای سناریو پردازی برای این حادثه برخط شده وعوامل میدانی را پای کار آورده بودند به سرعت عقبنشینی کرده و به رغم حمایتهای اولیه ناچار به محکوم کردن آن شدند.
اقدام تروریستی اهواز فارغ از اینکه عامل میدانی آن کدام گروهک است را باید بخشی از پروژه نظام سلطه برای هدفگیری نقاط قوت نظام وتلاش برای ناامید سازی مردم دانست، که البته در این پروسه یکی از مهمترین مؤلفههای اقتدار نظام را که همانا تأمین یکی از مطلوبترین شکل امنیت برای مردم ایران در مقایسه با کشورهای منطقه و حتی کشورهای غربی است، هدف گرفته است.
این عملیات وحمایت رسانهای غرب از آن نشان داد که نظام سلطه در پیشبرد جنگ همه جانبه خود برای شکست اراده مردم ایران از طریق فشار وتحریم اقتصادی به اهداف خود دست نیافته ونتوانسته است جریان اجتماعی مطلوب خود در برابر نظام اسلامی را ایجاد کند وبنابراین با بهرهگیری از عوامل نیابتی با دامن زدن به چالشهای امنیتی ودست زدن به این اقدام کور که آخرین آن نیز نخواهد بود قابلیت نظام در ایجاد امنیت برای مردم را در اذهان با تردید مواجه کند. مبتنی براین سناریو وبا توجه به برنامهریزیها برای تشدید تحریمها ومشکلات ناشی از کمبود آب واحتمال اوجگیری اعتراضات اجتماعی، دشمنان نظام برای ایران در سال ۹۷ تابستان «داغی» را طراحی و بارها از آن سخن به میان آورده بودند، که آتشباری روز ۳۱ شهریور نماد آن بود.
در این زمینه میتوان به گزارههای متعددی در مورد برنامههای از پیش طراحی شده دشمن اشاره کرد:
«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید ۱۲ تیر ۱۳۹۶ در نشست گروهک تروریستی منافقین در پاریس از لفاظیهای خصمانه دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور امریکا علیه ایران استقبال کرده و گفته بود که انقلاب اسلامی ایران نباید به جشن چهلسالگیاش برسد. به گزارش «سیاناس نیوز» وی یادآور شده بود که نتیجه تصمیم فعلی دولت ترامپ برای بازبینی سیاستهایش در قبال ایران بایستی این باشد که این کشور نتواند پیروزی چهلسالگی انقلابش را جشن بگیرد.
بولتون تأکید کرده بود که: «نتیجه این بازبینی در سیاست و آنچه بسیاری از ما در ایالات متحده بهسمت آن حرکت میکنیم بایستی تشخیص این باشد که انقلاب سال ۱۹۷۹ آیتالله خمینی تا جشن چهلسالگیاش دوام نخواهد آورد». «بولتون» با تأکید بر اینکه «سیاست اعلامشده امریکا بایستی براندازی نظام حاکم در تهران باشد» میافزاید: «رفتارها و اهداف نظام ایران تغییر نخواهند کرد و بنابراین، تنها راه حل تغییر آن نظام است و به همین دلیل است که قبل از سال ۲۰۱۹، ما که در اینجا هستیم، این موضوع را جشن خواهیم گرفت».
«رکس تیلرسون»، وزیر خارجه پیشین ترامپ هم در یک نشست استماع مقابل کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان در پاسخ به سؤال یک نماینده گفته بود که دولت ترامپ سیاستش را کار با مخالفان داخلی در ایران برای تغییر نظام این کشور قرار داده است. پمپئو وزیر خارجه کنونی نیز بارها بر ضرورت براندازی وتغییر نظام ایران تأکید کرده است؛ اما بار حقوقی به کارگیری واژه «براندازی» سبب شده است که امریکاییها اکنون کمتر از آن استفاده و صرفاً بر تغییر رفتار ایران تأکید میکنند. پمپئو حتی هفته گذشته به بهانه برخی از تحرکاتی در عراق که امریکاییها مدعی بودند از سوی مقاومت مردمی عراق علیه آنها در جریان آشوبهای بصره صورت گرفته در گفتوگو با شبکه خبری سی. ان. ان ایران را تهدید کرده و گفته بود واشنگتن دست به اقدام مستقیم علیه تهران خواهد زد.
تهدیدات عوامل منطقهای امریکا به پشتوانه ترامپ صریحتر از خود امریکاییها است. محمد بنسلمان، ولیعهد رژیم سعودی در اردیبهشت ماه ۹۶ در گفتوگو با تلویزیون «امبیسی»، گفته بود ما تلاش میکنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم. در جریان همین حادثه نیز عبدالخالق عبدالله مشاور ولیعهد ابوظبی در توئیتی گستاخانه پرده از حامیان اصلی جنایت اهواز برداشته و مینویسد: «۱۰ کشته در حمله به رژه نظامی در شهر اهواز در جنوب غرب ایران. حمله به هدف نظامی اقدام تروریستی نیست و کشاندن جنگ به داخل ایران گزینهای اعلام شده است که طی مرحله آینده افزایش مییابد.»
از سوی دیگر هدفگذاری کاخ سفید بر شکست روح مقاومت و ایستادگی ملت ایران به هر قیمتی، موجب بهرهگیری از همه ظرفیتهای ممکن علیه نظام اسلامی گردیده است، بهکارگیری گستردهترین شکل تحریمهای اقتصادی، تمسک به صهیونیستها، گروههای مطرود و درمانده نظیر منافقین و سلطنتطلبها برای برهم زدن امنیت داخلی و استمداد از شیخنشینهای فرتوت و رو به اضمحلال خلیج فارس برای تشکیل ناتوی عربی علیه ایران، در عین حال نشان از بزرگی و برتری ایران در مواجهه با امریکا و دیگر متحدان منطقهای و فرامنطقهای دارد.
اما ورود به فاز امنیتی ناشی از ناکامی در عرصههای دیگر است. با خروج ترامپ از برجام واعلام زمانبندی برای اعمال فاز اول تحریمها (تحریمهای ثانویه) کاخ سفید متأثر از حوادث دیماه سال ۱۳۹۶ در کشور، در پی ایجاد یک چالش اجتماعی در نیمه مردادماه بود و به همین دلیل ترامپ در آستانه اعمال تحریمهای ثانویه در ۱۵ مرداد ماه وبا هدف دامن زدن به انشقاق داخلی از آمادگی برای انجام مذاکره بدون پیش شرط با ایران سخن به میان آورده و به مناسبتهای مختلف اعلام میکرد که گزارشها از ایران حاکی از تغییر و آمادگی ایران برای مذاکره است.
در عرصه میدانی نیز دشمن با عاملیت منافقین و سلطنتطلبها و بهرهگیری از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای (بی بی سی، من و تو و...) جریانسازی گستردهای را برای ایجاد یک بحران جدید اجتماعی با کشاندن مردم به خیابانها در روزهای ۱۰، ۹ و ۱۱ مرداد ماه برنامهریزی کرده بود. اما به رغم برنامهریزی و امیدواری دشمن، چالش مورد انتظار اتفاق نیفتاد و حتی در مقایسه با آشوبهای دیماه ۹۶ که طی آن نزدیک به ۱۲۰ هزار نفر در قریب به ۱۱۰ شهر به میدان آمده بودند به یک دهم کاهش یافته و عملاً دشمن در فاز اول ناکام ماند.
ورود به فاز امنیتی وتلاش در برهم زدن امنیت کشور با استفاده از عوامل مزدور و درآستانه اعلام مرحله دوم تحریمها در ۱۳ آبان، ناشی از این ناکامی است. انتخاب خوزستان برای ورود به این فاز هم طبیعی بود چرا که دشمن در اینگونه سناریوها ابتدا سراغ مناطقی میرود که به لحاظ وجود ظرفیتهای بالقوه قومی، مذهبی به عنوان یکی از عوامل برهم زننده امنیت اجتماعی از آسیبپذیری بیشتری برخوردار باشد. در این زمینه اگرچه نمیتوان غفلت نیروهای اطلاعاتی وامنیتی را نسبت به احتمال بروز این حادثه، نادیده انگاشت، اما به رغم تصور وبرنامه ریزی دشمنان، این حادثه در عین اینکه اقدامات پیشگیرانه ایران در مواجهه با تحرکات این گروههای تروریستی در نقاط کانونی شکلگیری آنها یعنی عراق وسوریه را موجهتر نمود، در عین حال به دلیل روحیه ایثار واز خودگذشتگی برخی از کارکنان نیروهای مسلح در نجات مردم به رغم رگبار گلولههای عوامل تکفیری، ارتقای بیشتر جایگاه نیروهای مسلح در میان مردم را در پی داشت./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان