۰۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴
کد خبر: ۵۹۰۹۳۴
حدیث اخلاقی بزرگان؛

نقش رابطه و خانواده در تربیت افراد

نقش رابطه و خانواده در تربیت افراد
مرحوم آیت الله آقامجتبی تهرانی رابطه را از عوامل تربیت می داند و می گوید به واسطه رابطه است که شخص به دیگری روش می دهد و دیگری از او روش می گیرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، آیت الله آقا مجتبی تهرانی در یکی از درس های اخلاق خود به بررسی نقش خانواده و رابطه در تربیت افراد می پردازد که بخشی از سخنان این استاد اخلاق فقید تقدیم خوانندگان خبرگزاری رسا می شود:

چند مطلب را می­ خواهم در باب تربیت و عواملی که در آن مدخلیت دارند عرض بکنم؛ اولین عامل که در تربیت مؤثر است، عامل رابطه شخص با شخص است. اینکه محیط خانوادگی را مطرح کردم، به دلیل این بود که در این محیط رابطه اشخاص تنگاتنگ است؛ محدود به گاهی اوقات نیست. شبانه­روزی است و تقریباً در همه حالات است؛ این رابطه است که هم به انسان روش می دهد و هم باعث می شود که طرف مقابل روش بگیرد، رابطه ی تنگاتنگ میان اشخاص این اقتضا را دارد به خصوص که فرزند هم سریع می گیرد و هم عمیق.

خداوند خطاب به پیغمبر می گوید: «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ» و اقوام نزدیکت را انذار بده!اول خویشاوندانت را انذار بده البته خویشاوندان نزدیک، آنها مقدم اند؛ ماده عشیره از نظر لغت «عشرت» است، معاشرت از عشرت است یعنی معاشرت نوعی ارتباط زیاد و آمیختگی با یکدیگر است لذا عشیره که گفته می شود، از همین باب است و مسأله خانواده را مطرح می فرماید. لغت عشیره را هم که به کار می گیرد، معنایش آن است که از نظر خانوادگی آنهایی را که با تو رابطه تنگاتنگ دارند را انذار بده! حتی قید أقربین را هم می گذارد، که اشاره به نزدیکان دارد.

در باب تربیت آنچه را که می توان به عنوان عامل ابتدایی معرفی کرد، مسأله رابطه تنگاتنگ است که این عامل موجب می شود که شخص به دیگری روش بدهد و شخص دیگر از او روش بگیرد. در یک روایتی از امام صادق (ع) دارد که حضرت فرمودند: « لَا يَزَالُ الْمُؤْمِنُ يُورِثُ أَهْلَ بَيْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى يُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَجَمِيعاً» مؤمن همیشه اینگونه است که برای خانواده­ و اهل بیتش، علم و ادب صالح و شایسته، به میراث می گذارد تا اینکه آنها را به بهشت می­برد. «حَتَّى لَا يَفْقِدَ فِيهَا مِنْهُمْ صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً» به طوری که وقتی در  بهشت رفت، هیچ کدام از این ها را مفقود نمی بیند. همه آن­هایی  که تربیتشان کرده است، هستند.

بعد می گوید «وَ لا خادِماً» این را اضافه می گوید، حتی خدمتکاری را که رابطه تنگاتنگ و روزانه با او داشت و در متن زندگی او بود نیز همراه او هست «وَ لا جاراً» حتی همسایه های او هم، بواسطه تربیت او و ارثی که برای آنها گذاشته است، در بهشت هستند.

من حالا یک نکته­ ای را اینجا به آن اشاره کنم. سابق بر این، مسأله همسایگی، یک مسأله مهمی بوده است چون رابطه ها خیلی تنگاتنگ بود  ما هم در اسلام بسیار نسبت به همسایه سفارش داریم مثل الآن نبود که همسایه، همسایه اش را نمی شناسد که اصلاً کیست! ما عجب مسلمانی هستیم! در آن موقع این روایت ها صادر شده است.

 در آن موقع، همسایگی معنا داشته؛ از نظر بعد معنوی، اخلاقی، انسانی، فکر نکنید، این حرف ها تَعبُّد است انسانیت اقتضا دارد که رابطه ها این گونه باشد. یک رابطه تنگاتنگ میان همسایه ها بوده است هر روز این ها با هم برخورد داشتند؛ برخورد روزانه. بعد رفت و آمد داشتند و این ها همه گویای این مسأله است که این رابطه تنگاتنگ، نقش سازندگی دارد./1324/ت303/ج

 

ارسال نظرات