یادداشت؛
الجزایر با بهاری آرام، اما معقول
بوتفلیقه پس از چهار دوره ریاست جمهوری میخواست پنجمین دوره خود را هم تجربه کند، اما مخالفت مردمی ثابت کرد که دیگر فرصتی برای ریاست جمهوری ندارد.
به گزارش خبرگزاری رسا، عبدالعزیز بوتفلیقه کهنهکارترین سیاستمدار الجزایری است که سابقهاش به دوران جنگ استقلال الجزایر از فرانسه و همرزمی با هواری بومدین برمیگردد و بعد از استقلال هم تا مدتها یکی از ارکان دولت الجزایر به خصوص در پست وزارت خارجه دولت بومدین بود که نقشش در امضای قرارداد ۱۹۷۵ بین ایران و عراق از آن دوران به یادگار مانده است.
او بعد از وقفهای کوتاهمدت دوباره به عرصه سیاسی الجزایر بازگشت و چند سالی بعد از جنگ داخلی الجزایر بین ارتش و گروههای تندرو، ریاست جمهوری این کشور را از سال ۹۹ به دست گرفت. حالا او پس از چهار دوره ریاست جمهوری باز میخواست پنجمین دوره خود را هم تجربه کند و برای این کار ثبتنام و رئیس ستاد تبلیغاتی خود را هم مشخص کرد، اما مخالفت مردمی ثابت کرد که دیگر فرصتی برای ریاست جمهوری ندارد و به نظر میرسد که خود او هم این موضوع را قبول کرده است.
او بعد از سه هفته اعتراضات مردمی، انصراف خود را از نامزدی ریاست جمهوری اعلام کرد و وعده تشکیل یک جمهوری جدید را داد، اما به نظر میرسد که نه انصراف او و نه وعدهاش هیچکدام معترضان را راضی نکرده باشد.
اعتراضات روز جمعه گذشته به عنوان بزرگترین اعتراضات از زمان استقلال الجزایر در سال ۶۲ تاکنون بیسابقه بوده است. این حجم بالا از حضور معترضان نشان میدهد که آنها راضی به انصراف بوتفلیقه و طرحش برای تعویق انتخابات نیستند.
بوتفلیقه همزمان با انصراف از پنجمین دور ریاست جمهوری، انتخابات را که قرار بود در ۱۸ آوریل برگزار شود به تعویق انداخت و وعده تشکیل یک «کنفرانس ملی فراگیر و مستقل» با حضور تمام گروههای سیاسی را داد تا کار روی تدوین یک قانون اساسی جدید و ایجاد روند انتقالی قدرت تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را به عهده بگیرد.
شاید به نظر برسد که تمام پیشنهادهای بوتفلیقه به معنای عقبنشینی او و حزب حاکم جبهه آزادیبخش میهنی باشد، اما از نظر مخالفان، پیشنهادهای او چیزی جز یک ترفند برای حفظ قدرت و نوعی دور زدن مخالفان نیست. علی بن فلیس، نخستوزیر سابق الجزایر و رهبر حزب پیشگامان آزادیها، یکی از رهبران مخالف است که میگوید الجزایریها با راهپیماییهای گسترده روز جمعه نشان دادند که مخالف اقدامات طبقه حاکم و تلاش آن برای به انحراف کشاندن جنبش مردمی از اهدافش هستند.
به این ترتیب، پاسخ اول معترضان به بوتفلیقه و پیشنهادهایش در خیابان به تندی داده شد، اما باید گفت که او آنقدر تجربه دارد که به این راحتی پا پس نکشد.
واقعیت این است که چه حکومت الجزایر و چه مخالفانش اعم از احزاب و گروههای سیاسی و دستههای مردمی دو تجربه تلخ را در پیش رو دارند که باعث میشود نسبت به هرگونه کنش تند و خارج از حساب و کتاب خودداری کرده و خواستههای خود را با احتیاط پیش ببرند. تجربه اول مربوط میشود به خود الجزایر و سالهای خونینی که این کشور بیش از یک دهه و از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۱ پشت سر گذاشته بود و البته آثار آن تاکنون هم به صورت جسته و گریخته ادامه دارد.
آن جنگ بعد از الغای دور اول انتخابات پارلمان و کودتای ارتش شروع شد و بعد با رشد سریع گروههای مسلح، درگیری به مناطق مختلف الجزایر و به خصوص مناطق کوهستانی کشیده و مبدل به جنگ خونین داخلی شد که بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار کشته به بار آورد. تجربه دوم رویداد عمومی در جهان عرب موسوم به بهار عربی است که زود به خزان جنگ و کشتار ختم شد و نتیجه آن ویرانی و تجزیه لیبی، کودتا و حملات تروریستی در مصر و جنگ داخلی خونین در سوریه طی سالهای گذشته بوده است.
با توجه به این دو تجربه تلخ است که حکومت الجزایر با وجود اعتراضات سه هفتهای سعی کرد به نوعی با آن مدارا کند و به جای سرکوب اعتراضات در خیابان، سعی میکند رضایت مردم را با دادن امتیازات محدود به دست بیاورد. در مقابل، مخالفان با وجود اینکه از امتیازات داده شده خشنود نیستند، اما باز نمیخواهند با رادیکال شدن اعتراضات دچار وضعیتی شبیه به آن نوع بهار عربی شوند و حتی در میان صفوف خود افرادی میگمارند تا مانع شورش و تندروی شوند.
از مجموع این دو نوع رفتار حاکمیت و مخالفان چنین برمیآید که هر دو طرف ترجیح میدهند شرایط فعلی را برای چانهزنی بیشتر ادامه بدهند و به این صورت، بهار الجزایر با درس گرفتن از بهار عربی بسیار کند، اما معقول پیش میرود. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات