مروری بر عبرتهای غربزدگی در واقعه تنباکو
جایگاه تنباکو در ایران، مساله بسیار مهمی بود، چون یک پنجم اقتصاد کشور در گرو تنباکو بود. پادشاه قاجار، آب و نان مردم را به قرارداد گره زده بود و منتقدان را سرکوب میکرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، دکتر حسن محمدی در کانال مدرسه انقلاب در یادداشتی چنین نوشت: حاکمان قاجار به شدت غربزده بودند. به حدی که قراردادهای استعماری متعددی را امضا کردند تا کشور را صرفا با مذاکره و پیوند با غرب، آباد کنند، بدون آنکه تلاش جدی برای رونق تولید، انجام دهند. قاجارها در انعقاد برجامهای مختلف به حدی پیش رفتند که از تلگراف، کشتیرانی و راهآهن تا بانک شاهنشاهی و حتی قزاقخانه و معادن و جنگلها و ..، همه را به غرب بخشیدند. برجامهای قجری به بیش از ۲۰ مورد رسیده بود و حتی اگر تا برجام ۳۰۰ هم میرسید، بازهم به حال کشور و مردم فرقی نداشت. چرا ماجرای تنباکو را بخوانید:
قرارداد تنباکو
ناصرالدین شاه و امین السلطان، با بی تدبیری در اداره کشور، خزانه مملکت را خالی دیدند. ناصرالدین شاه که علاقه وافری به سفرهای خارجی و قدم زدن با مسئولین اروپایی داشت، در یکی از این سفرهای خارجی امتیاز تنباکو را به شرکت انگلیسی رژی واگذار کرد
جایگاه تنباکو در ایران، مساله بسیار مهمی بود، چون یک پنجم اقتصاد کشور در گرو تنباکو بود. پادشاه قاجار، حالا آب و نان مردم را به قرارداد تنباکو گره زده بود و منتقدان را به شدت سرکوب میکرد. شاه قاجار حتی از تحریف سخنان منتقدین هم ابایی نداشت و سعی کرد فتوای میرزای شیرازی را هم جعلی قلمداد کند، اما به نتیجه نرسید و مردم به تدریج به حقیقت فریبکاری آنان پی برد.
حالا شرکت رژی وارد ایران شده بود. حدود ۲۰۰ هزار نفر از اتباع انگلیس و مستعمرات آن به عنوان کارکنان شرکت به ایران آمده و به شهرهای مختلف فرستاده شدند. منتقدان میگفتند اگر تنها درباره تنباکو مذاکره کرده اید، پس این مبلغان فرهنگی در ایران چه میکنند؟ حضور ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی در کجای قرارداد آمده است.
سرکوب منتقدین مذاکره
گوش دولت مستبد امین السلطان به کسی بدهکار نبود. آشکارا دیده میشد که خارجیها ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکلی پدید آوردند. عاشقان مذاکره با غرب، همه اینها را میدیدند، اما میگفتند منافع ملی ما در گرو این قرارداد است.
سخن گفتن از منافع ملی در حالی بود که انگلیسیها هر جا که میرفتند، اسب، اسلحه و تفنگچی هم میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند. ایران داشت به اسارت در میآمد، اما تریبونهای طرفداران مذاکره، از فتحالفتوح رژی سخن میگفتند و مخالفان را به شلاق زدن برکف پا و تبدیل دنیا به جهنم، تهدید میکرد. دولت در اعلامیههایی رسمی، مخالفان را به شدت تهدید میکرد.
فارغ از استقلال کشور و مسائل فرهنگی، قرارداد تنباکو صرفه اقتصادی هم نداشت. براساس متن قرارداد، انحصار تنباکوی ایران و خرید و فروش آن در اختیار انگلیس قرار میگرفت، اما در مقابل، هر ساله تنها پانزده هزار لیره انگلیسی به خزانه دولت قاجاری واریز میشد! این مبلغ، دهها برابر کمتر از قراردادهای مشابه در دولت عثمانی و کشورهای آمریکای لاتین بود.
انتقادات شدت گرفت و مردم از تعطیلی کسب و کارخود بدلیل اتکای دولت به مذاکره، گلایه داشتند. برخی از منتقدین میگفتند انگلیس قابل اعتماد نیست، اما امینالسلطان به عموم حکام ولایات تلگرافی صادر کرد و گفت کمپانی مورد اعتماد است نگران نباشید‼
تئوری مذاکره در سراشیبی سقوط
پس از روشنگری منتقدین و صدور فتوای تحریم تنباکو، دیگر کسی از این قرارداد حمایت نمیکرد. حالا دیگر حتی در حرمسرای شاه قاجار نیز قلیانها را میشکستند و کسی مسولیت این قرارداد را به عهده نمیگرفت! معدودی از علما هم که ابتدا برای نقض فتوای تنباکو و طرفداری از قرارداد، در منبرها قلیان کشیده بودند، دیگر مسولیت قبول نمیکردند، چون فتوای رهبر و مرجع بزرگ شیعه و تبعیت مردم، کار خود را کرده بود و دیگر اثری از قرارداد باقی نمانده بود.
نهضت عموم مردم علیه قرارداد رژی، به ناصرالدین شاه فهماند که هزینه تفریح در غرب را نباید از جیب ملت بپردازد. پس از لغو قرارداد تنباکو، حتی دینداری مردم ایران رشد کرد و برخی از مردم که به روزه خواری علنی اقدام میکردند حالا به مسیر دینداری برگشته بودند و «دور مسلمانی در ایران، از نو تجدید شده بود» (۱)
انگار رابطه مستقیمی بین گرایش به غرب و دینداری مردم وجود دارد. شاید اگر روزی برجام کنار گذاشته شود، هیاهو بر سر حجاب و رقص به رقابت جدی در ساخت کشور و رونق تولید تبدیل شود. /۹۹۹/د101/س
۱- شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص ۲۱۶.
قرارداد تنباکو
ناصرالدین شاه و امین السلطان، با بی تدبیری در اداره کشور، خزانه مملکت را خالی دیدند. ناصرالدین شاه که علاقه وافری به سفرهای خارجی و قدم زدن با مسئولین اروپایی داشت، در یکی از این سفرهای خارجی امتیاز تنباکو را به شرکت انگلیسی رژی واگذار کرد
جایگاه تنباکو در ایران، مساله بسیار مهمی بود، چون یک پنجم اقتصاد کشور در گرو تنباکو بود. پادشاه قاجار، حالا آب و نان مردم را به قرارداد تنباکو گره زده بود و منتقدان را به شدت سرکوب میکرد. شاه قاجار حتی از تحریف سخنان منتقدین هم ابایی نداشت و سعی کرد فتوای میرزای شیرازی را هم جعلی قلمداد کند، اما به نتیجه نرسید و مردم به تدریج به حقیقت فریبکاری آنان پی برد.
حالا شرکت رژی وارد ایران شده بود. حدود ۲۰۰ هزار نفر از اتباع انگلیس و مستعمرات آن به عنوان کارکنان شرکت به ایران آمده و به شهرهای مختلف فرستاده شدند. منتقدان میگفتند اگر تنها درباره تنباکو مذاکره کرده اید، پس این مبلغان فرهنگی در ایران چه میکنند؟ حضور ۱۰۰ هزار مبلغ مسیحی در کجای قرارداد آمده است.
سرکوب منتقدین مذاکره
گوش دولت مستبد امین السلطان به کسی بدهکار نبود. آشکارا دیده میشد که خارجیها ضمن بنای کلیسا در مناطق مختلف، در تهران و اکثر شهرها مراکز فساد برپا کردند و کافههایی با انواع وسایل قمار و رقصهای محلی و مشروبات الکلی پدید آوردند. عاشقان مذاکره با غرب، همه اینها را میدیدند، اما میگفتند منافع ملی ما در گرو این قرارداد است.
سخن گفتن از منافع ملی در حالی بود که انگلیسیها هر جا که میرفتند، اسب، اسلحه و تفنگچی هم میبردند و این همان شیوهای بود که انگلیسیها در تصرف هند و ایجاد کمپانی هند شرقی و سپس حضور نظامی به بهانه حفظ امنیت این کمپانی و در نهایت مستعمره نمودن هند به کار گرفته بودند. ایران داشت به اسارت در میآمد، اما تریبونهای طرفداران مذاکره، از فتحالفتوح رژی سخن میگفتند و مخالفان را به شلاق زدن برکف پا و تبدیل دنیا به جهنم، تهدید میکرد. دولت در اعلامیههایی رسمی، مخالفان را به شدت تهدید میکرد.
فارغ از استقلال کشور و مسائل فرهنگی، قرارداد تنباکو صرفه اقتصادی هم نداشت. براساس متن قرارداد، انحصار تنباکوی ایران و خرید و فروش آن در اختیار انگلیس قرار میگرفت، اما در مقابل، هر ساله تنها پانزده هزار لیره انگلیسی به خزانه دولت قاجاری واریز میشد! این مبلغ، دهها برابر کمتر از قراردادهای مشابه در دولت عثمانی و کشورهای آمریکای لاتین بود.
انتقادات شدت گرفت و مردم از تعطیلی کسب و کارخود بدلیل اتکای دولت به مذاکره، گلایه داشتند. برخی از منتقدین میگفتند انگلیس قابل اعتماد نیست، اما امینالسلطان به عموم حکام ولایات تلگرافی صادر کرد و گفت کمپانی مورد اعتماد است نگران نباشید‼
تئوری مذاکره در سراشیبی سقوط
پس از روشنگری منتقدین و صدور فتوای تحریم تنباکو، دیگر کسی از این قرارداد حمایت نمیکرد. حالا دیگر حتی در حرمسرای شاه قاجار نیز قلیانها را میشکستند و کسی مسولیت این قرارداد را به عهده نمیگرفت! معدودی از علما هم که ابتدا برای نقض فتوای تنباکو و طرفداری از قرارداد، در منبرها قلیان کشیده بودند، دیگر مسولیت قبول نمیکردند، چون فتوای رهبر و مرجع بزرگ شیعه و تبعیت مردم، کار خود را کرده بود و دیگر اثری از قرارداد باقی نمانده بود.
نهضت عموم مردم علیه قرارداد رژی، به ناصرالدین شاه فهماند که هزینه تفریح در غرب را نباید از جیب ملت بپردازد. پس از لغو قرارداد تنباکو، حتی دینداری مردم ایران رشد کرد و برخی از مردم که به روزه خواری علنی اقدام میکردند حالا به مسیر دینداری برگشته بودند و «دور مسلمانی در ایران، از نو تجدید شده بود» (۱)
انگار رابطه مستقیمی بین گرایش به غرب و دینداری مردم وجود دارد. شاید اگر روزی برجام کنار گذاشته شود، هیاهو بر سر حجاب و رقص به رقابت جدی در ساخت کشور و رونق تولید تبدیل شود. /۹۹۹/د101/س
۱- شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص ۲۱۶.
ارسال نظرات