بازیابی هویت اجتماعی راه رهایی از اختلاف
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امت اسلامی امروزه به سختی گرفتار بیماری افتراق است. افتراق جامعه را مضمحل و چندپاره کرده و توان همافزایی برای هدفهای متعالی را از آنها گرفته است.
در نصوص دین، از افتراق به تفصیل سخن رفته است. روایات، علت افتراق را آمیختگی با بیگانگان میدانند. اگر مسلمانان به جای مودت با یکدیگر، با غیرمسلمانان طرح دوستی و اختلاط بریزند، تخم افتراق در میانشان جوانه خواهد زد.
درمان این بیماری در بازیابی هویت اجتماعی است. اگر امت اسلامی هویت خود را بازیابد، محبت بین آحاد جامعه فزونی یافته، ریشههای افتراق و گسست در میان آنان میخشکد. دوستی در بین مسلمین زمانی شکل میگیرد که همدلی و گرایش مشترک داشته باشند. همدلی نیز زاییده همفکری است.
سیر ایجاد اتحاد از بالا به پایین است؛ ابتدا همفکری، سپس همدلی و در نهایت همشکلی. اما افتراق از پایین به بالا سرایت میکند؛ نخست ظاهر فرد شبیه اجانب میشود. به تدریج محبتی نیز در دل او نسبت به بیگانگان ایجاد میشود که محبت به خودی را کمرنگ میکند. سرانجام ساختمانهای عقیدتی متزلزل میگردد.
نمونه این وضعیت را میتوان در برخی از انقلابیونِ پشیمانِ خارجنشین جُست. آنها در آغاز مبانی صحیح و سالمی داشتند. اما بعد از حضور در پستهای مدیریتی، رفته رفته به غرب نزدیکتر شدند تا به کل خود را باختند و مبانی و افکارشان واژگون شد. شوربختانه این تزلزل اعتقادی به حوزههای علمیه نیز سرایت کرده است.
چرا باورهای انسان در همان گام نخست دستخوش تغییر نمیشود؟ چرا باید مراحلی طی شود تا مرض افتراق به مغز استخوان و باورها نفوذ کند؟ دلیلش این است که انسان عقایدش را دوست دارد و آن را به آسانی در معرض دستبرد قرار نمیدهد. ولی زمانی که به تدریج شکل و میل افراد به بیگانگان مایل شد، فکر و ذهن خود را نیز عریان میکنند و در اختیار آنان میگذارند.
افتراق از اختلاط آغاز میشود. اختلاط یعنی راه و روش ناخودی را نسنجیده و از سر احساسات تقلید کردن و در سبک و منش خود درآمیختن.
نقطه مقابل اختلاطِ بیمارگونه، تبادل سالم است. تبادل یعنی به شکلی عالمانه، نقادانه و منصفانه با تفکر و سبک زندگی اغیار مواجه شویم. خوبیها را بگیریم و بدیها را کنار بگذاریم. امور قابل قبول را امضا کنیم و امور ناسازگار را طرد نماییم. چنانکه اسلام در آغاز، برخی سنتهای عربی را تأیید و امضا و بعضی دیگر را نفی و نقض نمود.
فارابی جوامع را به دو گروه فعال و منفعل تقسیم کرده است. جامعه فعال فکر فلسفی زنده و زاینده دارد، به خلاف جامعه منفعل.
همواره در کنشهای انسانی، جوامع فعال بر جوامع منفعل اثر میگذارند و فکر و فرهنگ خود را غالب میکنند. ورود سبک زندگی بیگانه به جوامع منفعل، آنها را گرفتار گسست فرهنگی و آشوب و بحران اجتماعی مینماید؛ چرا که افکار جدید با سنتهای پیشین سر ستیز و تعارض دارند. این تعارضها نیز عمدتاً به نفع جوامع فعال ختم میشود. جامعه منفعل وادار میشود تا از هویت پیشین خود دست برداشته، خود را با هویت جدیدی بازتعریف کند؛ درست مانند آنچه در جامعه چین و ژاپن اتفاق افتاده است.
جامعه فعال در هنگام مواجهه با تفکر و فرهنگ بیگانه، به تبادل روی میآورد، ارزش میراث خود را میشناسد و از آنها دست برنمیدارد. جامعه ایرانی نمونه خوبی است. تاریخ به این امر گواهی میدهد که در برهههای گوناگون، مردم ایران هویت فرهنگی خویش را از هجوم عناصر بیگانه حفظ کردهاند. به خلاف کشورهای عرب، ایران هیچگاه مستقیماً مستعمره نبوده است.
رهبر معظم انقلاب در فصل ولایت از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی راهبرد رویارویی با تهاجم فکری بیگانگان را اجتماع جامعه اسلامی بر محور ولایت میدانند. ایشان بیان میکنند که امت اسلام باید از اختلاط با اجانب بپرهیزند، اما این به معنای نفی تبادل و گفتگو نیست.
هرچند اختلاط و گسست فکری و فرهنگی میتواند جامعه را به اضمحلال ببرد، تکصدایی بودن جامعه نیز خطرآفرین است. در یک جامعه سالم، گروهها و احزاب مختلف در عین اختلاف در راهکار و ایدئولوژی، در راهبرد و جهانبینی اتحاد دارند و هدف واحدی را دنبال میکنند. اختلافِ مهارشده، موجب رشد و پویایی است. دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا الگوها و باورهای متفاوتی دارند، اما در عین حال بر سر اقتدار ملی، پرچم کشورشان و نوع نگاهشان به ایران اختلافی ندارند. به عکس، در کشور ما گروههای مختلف از کوچکترین امور تا کلانترین آرمانها با هم ناسازگاری دارند.
ایجاد همدلی در جوامع چندلایه و چندقومیتی مثل ایران به دلیل وجود ویژگی های مشترک و وجوه اشتراک بنیادین ممکن است. اگر برنامهریزی کارشناسیشده و تلاش دلسوزانه وجود داشته باشد، هر هدفی قابل وصول است./918/ی702/س
مهدی خدایی – مجید زنجیران