۱۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۱۹
کد خبر: ۶۰۸۸۹۹
جلالی تبیین کرد؛

ابعاد حکمت در اندیشه امام خمینی

ابعاد حکمت در اندیشه امام خمینی
جلالی گفت: حکمت مورد نظر امام خمینی یک فلسفه حرکت گرا و کمال گرا است و تکامل را یکی از کارکردها و ضرورت های جهان می داند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، غلامرضا جلالی، مدیر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی امروز در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی در نشست تخصصی«سیره علمی و عملی امامین انقلاب» به تبیین ابعاد حکمت در اندیشه امام خمینی پرداخت.

وی با بیان این که امام خمینی از شارحین بلند پایه حکمت صدرایی است، گفت: ایشان از این مکتب فلسفی – عرفانی به مثابه یک نظام فلسفی کهن و برآمده از دریافت های عقل عملی و نظری در ایران چه در زمینه حکمت عملی و چه حکمت نظری همراه با رويکرد تمدني بهره برد.

جلالی خاطرنشان کرد: امام خمینی علیرغم تلاش شیفتگان تحجر که می کوشیدند دین را به عنوان راز سر به مُهر و دست نایافتنی معرفی کنند، همگرایی عقل و حکمت را نوید داد و به این منظور حکمت متعالیه را به مثابه گنجینه فراهم آمده از همه دست آوردهای حکما و عرفا، در سلک آیات وحی و کلمات اولیا کشاند و آن را بسان ترجمان بطون وحی باز نمود و آزاد اندیشی و عقل مداری حکمای شیعه را با ترویج این مکتب حکمی قوام تازه ای بخشید.

وی با بیان این که فلسفه ای که امام خمینی مروج آن بود، دارای رویکرد تمدنی است، اظهار کرد: این فلسفه توانسته است تا کنون در برابرفلسفه غرب بایستد همچنین حکمت مورد نظر امام خمینی یک فلسفه حرکت گرا و کمال گرا است و تکامل را یکی از کارکردها و ضرورت های جهان می داند.

جلالی افزود: فلسفه امام خمینی علاوه بر این که امروزه به عنوان یک سنت زنده در ایران دنبال می شود و نو آوری های زیادی در مسائل مورد نیاز به ویژه در فلسفه سیاسی، فلسفه علم، فلسفه هنر، فلسفه فقه، فلسفه هنر، فلسفه اخلاق و مباحث کاربردی دیگرمثل فلسفه تاریخ، دارد.

مدیر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی ابراز کرد: شاگردان برجسته امام خمینی به ویژه استاد شهید مرتضی مطهری و استاد فقید سید جلال آشتیانی و دکتر مهدی حائری یزدی، توانستند مبانی فلسفه صدرایی را احیا و تلاش کنند تا زنجیره اتصال و استمرار این فلسفه تا عصر حاضر امکان پذیر باشد.

وی گفت: فلسفه صدرایی همزمان با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، تنها نظام فلسفی بود که با توجه به موقعیت امام خمینی در شکل گیری این حرکت بزرگ و جهانی، به صورت طبیعی از انزوا در آمده و به میان معرکه تند و طوفانی انقلاب کشانده شده و در حوزه های تخصصی مرتبط با فلسفه، به یک سیستم پویا تبدیل گردید و گستره سامانه فلسفه صدرایی در شرایط کنونی ایران، در حدی است که این مکتب را می توان از ظرفیت های تمدن نوین اسلامی شمرد.

جلالی در ادامه به ویژگی های  مکتب مورد توجه امام خمینی اشاره و ابراز کرد: هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی از ویژگی های مکتب مورد توجه امام خمینی است. که انسان شناسی و معرفت شناسی وی تحت تاثیر هستی شناسی ایشان است و در معرفت شناسی خود حکمت و حریت را دو اصل در تحقق کمال انسانی می داند.

مدیر گروه سادات و مفاخر اسلامی بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی با اشاره به روش شناسی در مکتب مورد توجه امام خمینی، گفت: امام بر این باور است که میان عقل و وحی تعارض وجود ندارد، بلکه در فجر تمدن بشری، همواره حکمت و علوم عقلی و طبیعی با هم در ارتباط بوده اند و حکمت راستین پیوسته از سوی پیامبران آموزش داده شده و ترویج گشته است، حرکت طبیعت هدفدار است و جهان را با تمام موجودات آن به سوی کمال می برد.

وی خاطرنشان کرد: فلسفه امام خمینی توانایی این را دارد که مفاهیمی مثل سیاست، جامعه، اقتصاد، علم، هنر، اخلاق، دین و صنعت را که در جامعه انسانی موضوعیت می یابند مورد تحلیل خود قرار دهد و در مسائل معینی که نیازمند قاعده است، قاعده و هنجار بسازد که این هنجارها می توانند بیانگر منافع مشترک تمام کسانی باشند که از آن ها متاثر می شوند بنا بر این این هنجارها شایسته به رسمیت شناخته شدن توسط همگان خواهند بود./864/پ202/ب1

امیر خاکراه
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
قندی
United Kingdom
۱۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۱۵
با عرض سلام و تقدیم احترام،
حکیم بزرگ مسلمان ملاصدرا طوریکه از محتوای آثار وی بر می آید، فقط به مراتب نفس قائل است و مراتب وجود جسمی و روحی را خطی در نظر داشته است. در زمینه مراتب وجود می فرماید که نفس مجرده در عوالم مختلف دارای صورت های متفاوتی میباشد و در بررسی مراتب وجود انسان قضاوت منطقی و عقلی و شهودی معروف را به ارث گذاشته است : انسان موجودی است جسمانیته الحدوث و روحانیته البقاء. با کمال احترام به حکیم بزرگوار از دیدگاه این حقیر این حکم دارای یک نقص بزرگ می باشد که تا کنون توسط پیروان مکتب اصالت وجودی وی رفع نگردیده است. در بخش اول این قضاوت یعنی حدوث جسمانی ، نطفه روحی و در بخش دوم یعنی لقاء روحانی ، نطفه جسمانی هردو از قلم افتاده است. اگر جسم نطفه روح را در وجود خود نداشته باشد، هرگز نمی تواند به روح تبدیل شود و سپس بقاء یابد. از طرف دیگر اگر روح اولیه نطفه جسمانی را در بطن و باطن خود نداشت، هرگز نمی توانست به جسمیت تبدیل شود. حقیقت این است که ماده و روح دو جنبه وجودی یک حقیقت و واقعیت واحد را تشکیل می دهند و در قالب یک نوسانگر دو قطبی عمل میکنند و هرگز از هم جدا نبوده و هرگز از هم جدا نخواهند شد. این دو قطب فقط به هم تبدیل می شوند و زمانیکه یکی از آنها به نهایت گسترش و وسعت خود رسید، دیگری بطور کامل حذف و محو نمیگردد بلکه به نهایت قلت خود میرسد و به نطفه تبدیل می شود و مثل یک دانه بذر در زمینه قطب مقابل به رشد و نمو مشغول میشود. موجود انسانی دارای هفت مرتبه وجودی می باشد و به همراه آن هفت زندگی مستقل. هرکدام از این زندگی ها و مراتب وجود در یک نظم طبیعی و کیهانی خاص خود به ظهور خواهند رسید و نظام ها و سامان های طبیعی و کیهانی هم به نوبه خود بر اثر نوسان های انقباض و انبساط با نظم و ترتیبی خارالقعاده در پی هم دیگر خلق خواهند شد و آنهم در چهارچوب طرح مطلق خلقت و آفرینش که از پیش توسط خداوند تعیین گردیده است. علاوه بر این هفت زندگی و هفت مرتبه وجود، خداوند متعال برای انسان تنها یک سرنوشت جنسی و عشقی از پیش تعیین نفرموده بلکه پنج نوع. گرچه این سرنوشت های جنسی و عشقی پنج نوع می باشند، اما برای ساری و جاری شدن و رقم خوردن به هفت عالم نیاز هست. این هفت عالم آنقدر تکرار خواهند شد و هر بار کمال یافته تر به ظهور خواهند رسید که در غایت به حالت نظام احسن ملکوتی اولیه بر گردند. این هفت عالم در تمامی جهان هایی که تاکنون توسط خداوند خلق گردیده اند بطور مطلقا همزمان و همسان به ظهور می رسند. لذا رجعت به سوی خداوند به معنای مکانی نیست بلکه به معنای باز شناختن خداوند توسط انسان و آنهم در چهار چوب جهان ها و نه بیرون از کلیه جهان ها. هدف، مقصد، معنا و مفهوم زندگی انسان در کنار رسیدن به سرحد کمال، رسیدن به سعادت ملکوتی، شناخت خویشتن، شناخت جزئیات و کلیت طرح خلقت و آفرینش و شناخت کامل خداوند، رسیدن به زوجیت با خود و تجربه عشق خویشتن می باشد و این هدف همیشه در عالم پنجم و ششم و هفتم قابل دسترسی می باشد. در چهار عالم اولی هر فرد انسانی فقط عشق به غیر را تجربه می کند. در عالم اول و دوم بدن و تن حداکثر از ماده و حداقل از روح ساخته میشوند. از عالم سوم به بعد بدن ها ، طبیعت و کیهان حداکثر از روح و حداقل از ماده خواهند بود. استدلال منطقی و عقلی : یک مرد علاوه بر میل جنسی مردانگی آشکار دارای یک میل جنسی فرعی و پنهانی زنانگی هم می باشد و یک زن هم در کنار میل جنسی اصلی زنانگی آشکار دارای یک میل جنسی فرعی و پنهانی مردانگی هم می باشد. این میل های جنسی فرعی و پنهانی از لحاظ روانی ریشه و دلیل پدیده همجنس گرایی در جوامع بشری می باشد. اما این میل های جنسی استعلایی یا باطنی اشاره به مرتبه دوم وجودی مرد و زن می باشند. لذا در عالم دوم که بعد از این عالم بر اثر قبض و بسط کیهان آفریده خواهد شد، همه مردان در قالب زن و همه زنان در قالب مرد پا به عرصه وجود خواهند گذاشت یعنی هر کدام از جنبه دوم وجودی خود و الا آخر. طوریکه ملاحظه می فرمائید، نه نظام های فلسفی غرب و نه نظام های حکمی و عرفانی اسلامی توانسته اند تاکنون به حقایق عالیه دست یابند. خداوند متعال جهان را ظرف شش روز نیآفریده و آدم را از گل حلق نکرده بلکه از طریق تکامل. و خداوند متعال یک جهان را خلق نکرده بلکه بینهایت جهان ها را.
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۱:۱۰
میان عقل و وحی تعارض وجود ندارد،
0
0