قرآن آخرین کلاس برای تنظیم برنامه بشر است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حضرت آیت الله سبحانی در سیزدهمین روز از دوره اندیشه اسلامی از مباحث رفض و قبول در دراسات فلسفی در مدرسه علمیه عالی نواب مشهد به طرح شبهات و پاسخ آن پرداخت.
شبهه چهارم/ تفاوت های افراد مصلح با انبیاء
حضرت آیت الله سبحانی در ادامه جلسه قبل مبنی بر طرح شبهه چهارم پیرامون عدم ارتباط انبیاء با عالم بالا و مصلح گری بر پایه نبوغ آنها بیان شد گفت: مادییون می گویند نبوت انبیاء ارتباطی به عالم بالا ندارد آنها انسانهایی نابغه و صالح بودند که میخواستند جامعه خود را اصلاح کنند اما برای اینکه مردم باور کنند خود را به خدا منتسب میکردند.
وی بیان داشت: این شبهه پاسخهای مفصلی دارد اما اجمالا میبینیم که در دنیا دو نوع مصلح داریم، مصلحانی که خود را نماینده خدا میدانند مثل انبیا و مصلحانی که خود را جنس بشری دانسته و نماینده خدا نمیدانند مثل افلاطون و ارسطو
این مرجع تقلید افزود: چطور است که این گروه دوم خود را به خدا نسبت نمیدهند و فقط انبیا خود را به خدا نسبت میدهند. اگر هر دو نابغه هستند چرا برخی خود را نماینده خدا نمیدانند هرچند برنامه اصلاحی داشتهاند. معلوم میشود که ماهیت این دو دسته با هم فرق دارد. مصلحان اول از عالم بالا الهام میگیرند و مصلحان دوم از عقل خودشان استفاده میکنند.
رشد انبیا در محیط بی تمدن
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم در ادامه پاسخ به شبهه چهارم بیان داشت: خواستید انبیا را بزرگ کنید اما با این گفتار آنها را دروغگو کردید، یعنی از زمان آدم تا کنون این همه انبیا الهی که آمدند و فداکاری کرده و رنج کشیدند و جان خود را فدا کردند دروغگو بودند؟
وی گفت: ضمن آنکه باید بدانید اصولا نابغهها در اجتماعات تمدنی پرورش مییابند مثلا در تمدن چینی، مصری، یونانی و ایرانی نابغههایی وجود داشته است. در حالی که محیط انبیا اینگونه نبوده بلکه آنها در مناطق بیتمدن رشد کردهاند.
این مرجع تقلید افزود: مثل پیامبر گرامی اسلام که در زمانشان مجموع کسانی که خواندن و نوشتن بلد بودند در مکه 17 نفر و در مدینه 11 نفر بودند. پیامبر اکرم(ص) در غار حرا عبادت میکرد مگر این غار نابغهپرور بوده؟! در حالی که انسان باید مواظب باشد در آنجا جانوری او را اذیت نکند. پاسخ دیگر هم داشتن معجزه است که انبیاء داشتند و مصلحان غیرالهی نداشتند.
شبهه پنجم/ قوانین ثابت اسلام
حضرت آیت الله سبحانی در بیان شبهه پنجم گفت: می گویند شریعت اسلام شریعتی است که قوانینش ثابت است اما جامعه و زندگی ما ثابت نیست، نمیشود قوانین ثابت، جامعه متغیر را اداره کند.
وی در پاسخ گفت: قوانینی که در اسلام ثابت است، قوانینی است که مطابق فطرت و انسانیت انسان است و تا انسان وجود دارد این قوانین هم وجود دارد. اما مقرراتی نیز در اسلام داریم که متغیر است و اسلام با تغییرات جامعه مخالفتی ندارد. مثلا در مقام دفاع از اسلام قانون ثابت این است که «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» تا میتوانید نیرومند باشید اما مقرراتی نیز داریم که تغییر میکند مثلا در گذشته جنگ با تیر و کمان بود اما اکنون با تفنگ و گلوله است.
شبهه ششم/ کثرتگرایی
این مرجع تقلید به بیان شبهه ششم پرداخت و گفت: می گویند تمام شرایع، ما را به خدا میرساند و همین قدر کافی است که تابع شریعتی باشیم و فرقی نمیکند که اسلام باشد یا مسیحیت. ارتباط با خدا کافی است که از آن تعبیر به کثرتگرایی میشود. حتی برخی با این آیه استدلال میکنند «ان الذین آمنوا والذین هادوا و النصری و عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یهزنون.
وی افزود: این مسئله خیلی از جوانان ما را فریب داده و میگویند خداوند منان راضی است که ما الان به شریعت نوح عمل کنیم یا به شریعت عیسوی! فرقی ندارد گوشت خوک بخوریم! یا گوسفند، حجاب داشته باشیم یا خیر! این شبهه اولین بار در ایران در بین سالهای 30 تا 40 مطرح شد.
معنی کثرت گرایی
حضرت آیت الله سبحانی در پاسخ بدان گفت: کثرت دینی دو معنی دارد. اول اینکه تمام اصحاب شرایع میتوانند کنار هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و اسلام نیز با این مخالف نیست اما دوم اینکه برای سعادت اخروی همین کافی است که تابع دینی آسمانی باشد. این از نظر قرآن باطل است.
وی افزود: می گوئیم اگر همه شرایع نجاتبخش است چرا خداوند شرایع مختلفی فرستاد؟ چرا قبل از ابراهیم، جناب نوح آمد که دارای کتاب و شریعت بود، بعدا شریعت موسوی و عیسوی آمد. وقتی غذایی کافی و لذیذ است معنی ندارد که غذاهای مختلف آورده شود. معلوم میشود که هر شریعت مطابق نیازهای آن زمان بوده است.
ناسخیت شریعت های بعدی/ رد استدلال به آیه
استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: اگر شریعت واحد کافی است چرا شریعت بعدی ناسخ شریعت قبلی شده است؟ و اگر شرایع سابق کافی است چرا به پیامبر اکرم(ص) خداوند میفرماید «فان آمنوا بمثل ما آمنتم به فقد اهتدوا» اگر یهود و نصری میخواهند اهل نجات باشند باید مثل شما ایمان بیاورند! معلوم میشود که هدایت در شریعت محمدی است.
وی افزود: آیا میشود دو ضد اثر واحد باشد؟ شریعت عیسی به تثلیث خدا معتقد است اما شریعت اسلام به توحید معتقد است و نمیتوان گفت هر دو سعادتآفرین است. و اما درباره آیهای که به آن استدلال میکنند که در چهار سوره آمده است باید گفت این آیه در مقابل عقاید یهود است که میگفتند ما فرزندان خدا هستیم، اگر هم دوزخ برویم چند روزی بیشتر نیست و برای خود مقاماتی قائل بودند.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم ادامه داد: این آیه اندیشه آنها را رد کرد که فرقی بین یهودی و نصرانی و دیگری نیست، در پیشگاه خدا همه یکسان هستند. در علم اصول گفته میشود که باید دید متکلم در مقام بیان کدام جهت است، مثلا متکلم میگوید گوسفند حلال است، کسی نمیتواند بگوید گوسفندی که غصب کردهام نیز حلال است در حالی که حدیث در مقام بیان حقیقت گوسفند است که حلال است.
قرآن کلاس آخر تنظیم برنامه بشر
این مرجع تقلید در ادامه پاسخ به شبهه گفت: اگر قرار بر صحت آیینهای دیگر باشد باید اصل آن شرایع را داشته باشیم در حالی که همه آنها تحریف شده است. تورات کنونی بعد از هفتاد سال که تورات اصلی نابود شده بود نوشته شده و انجیل هم شرح حال زندگی پیامبر است.
وی در پایان افزود: این شرایع مثل کلاسهای متعدد است و قرآن آخرین کلاسی است که برای بشر برنامه تنظیم کرده است و آیا جایز است با داشتن نسخه کامل سراغ نسخههای ناقص برویم؟/933/پ202/ب1