اقتصاد دانشبنیان در برابر اقتصاد نفتی؛ این یک مبارزه است
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب نوشت: نمیدانم آقای ستاری گذشته از بار سنگینی که سالهاست بهعنوان مسئول اصلی حرکت علمی کشور به دوش دارد، از فشار کاری این روزها خسته است یا سرحال؛ اما عصر ۱۷ مهر ماه ۹۸ که گروهی از نخبگان و استعدادهای برتر علمی با رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) دیدار داشتند و فردای بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه شرکتهای دانشبنیان و فناوریهای برتر، فرصت مناسبی برای مصاحبه با ما در نظر میگیرد. هماهنگیها اینقدر خوب و روان انجام میشود که عملاً گروه فنی ضبط صدا و تصویر ما کمی با تأخیر از ورود دکتر به اتاق جلسات طبقه پنجم ساختمان خیابان لادن که محل گفتوگوست، آماده کار میشوند. این یعنی فرصت دارم تا خدا قوتی بابت تلاشهای این سالها و برنامه متراکم دو روز اخیر به او بگویم؛ ضمناً از او میخواهم که فارغ از بیانات عمومی رهبری یا اظهارات کلیشهای دیگران در این زمینه، اطلاعات و تحلیلهای خودش را درباره نقش ایشان در جریان پیشرفت بر اساس حرکت علمی در این گفتوگو بازگو کند. آقای دکتر سورنا ستاری ضمن تشریح پایههای «زیستبوم اقتصاد دانشبنیان» به عنوان دستورکار اصلی کشور در حوزه علم و فناوری، در این مصاحبه به تناسب متعرض اقتصاد نفتی ـ دولتی، مافیای واردات، صنایع مونتاژ و فرار مغزها هم میشود.
* جنابعالی در نامهای که بلافاصله پس از ابلاغ سیاستهای کلی حوزهی علم و فناوری به رهبر انقلاب نوشتید، روی نکاتی از جمله پرچمداری و میدانداری ایشان در حرکت علمی کشور در طول سالهای اخیر تأکید کردید. نگاه ایشان در حوزههای علم و فناوری و دانشبنیان یک نگاه امیدوارانه و مبتنی بر واقعنگری است؛ همان چیزی که در بیانیهی گام دوم انقلاب هم تأکید میکنند. تحلیل و تجربهی شما در این زمینه چیست؟
واقعیت این است که رشد علمی کشور جزو آن حقایقی است که کسی نمیتواند انکارش کند. البته بستگی به این دارد که ما منظورمان از رشد علمی چیست، ولی به هر شکلی هم که آن را ارزیابی کنیم، مثل تعداد مقالات، تعداد شرکتهای دانشبنیان، فروش محصولات، صادرات محصولات هایتِک و ... در واقع ما رشد قابل توجهی در این سالها داشتهایم.
اما در این سالهای اخیر نسبت به ابتدای انقلاب یک رشد توانی و نمایی اتفاق افتاده و مخصوصاً در ۲۰ سال گذشته این رشد خیلی جدی بوده است. محرک اصلی این قضیه هم از سالها پیش خود آقا هستند. پدر من (مرحوم امیر سرلشکر ستاری که فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش بودند) در حوزههای علم و فناوری و ساخت داخل زیاد فعال بود و یادداشتهای متعددی از آقا راجع به این موضوع داشتند. مثلاً یکی از آخرین یادداشتهای ایشان برای دستآوردهای نیروی هوایی این بوده است:
«تحقیق در نیروی هوایی پایهی استواری پیدا کرده است و همانطور که میدانید، تحقیق خود پایهی پیشرفت علم است. وقتی نیروهای مسلح از درون خود به دانش و معرفت جوشیدند، باید یقین کرد که استقلال نهفقط یک اسم و ادعا، که یک واقعیت و تبلور است. من این پدیده را در نهاجا بهوضوح میبینم و از همهی دستاندرکاران، از فرمانده نهاجا که اهل علم و تحقیق است، از جهاد خودکفایی که نخستین پرچم خودباوری را بلند کرده است و از یکایک کسانی که در این پیشرفت مؤثر بودهاند، تشکر میکنم. مهم این است که اولاً باور داشته باشید که حالا کار را آغاز کردهاید و نپندارید که کار را تمام کردهاید. ثانیاً باور داشته باشید تا همهجا میتوان پیش رفت.» ۱۳۷۳/۰۳/۰۱
این مربوط به زمانی است که تعداد دانشگاههای ما و تعداد دانشجوهای ما این قدر زیاد نبود و دستآوردها و رشتههای دانشگاهی و رتبهها این قدر بالا نبود. در این حوزه مداومت آقا در صحبتها و فشار به مسئولان باعث شد این اتفاق پیش برود و ما رشد قابل توجهی را آغاز کردیم.
منتها آن بخشی که یک مقدار مغفول مانده، اکوسیستم و زیستبوم است که باعث میشود شما بتوانید از یک دانش به یک محصول برسید و آن را در اقتصاد به فروش و صادرات تبدیل کنید. این دقیقاً قسمتی است که ما در معاونت علمی در این سالها خیلی روی آن تأکید کردهایم و فکر میکنیم اگر اتفاق نیفتد، ما دیگر پیشرفت علمی هم نمیکنیم. از لحاظ پیشرفت علمی ما به رتبهی پانزدهم در دنیا رسیدهایم و دیگر این پیشرفت با پول دولت امکان ندارد و دولت نمیتواند بیش از این هزینه کند. بنابراین باید بخش خصوصی هزینههای پژوهش را تأمین کند. دیگر باید شرکتها جلو بیایند و اختراع ثبت کنند و مقاله چاپ کنند.
* در سالهای اخیر دقیقاً شما روی کدام حیطهها سرمایهگذاری بیشتری کردهاید؟
بحث پیشرفت علمی بهتنهایی غیر قابل انجام است، مگر این که اقتصاد درگیر آن بشود. همیشه و از روز اول گفتهایم که زیستبوم مهم است. اصلاً پول مهم نیست، ولی متأسفانه چون ما نسبت به موضوعات، نفتی فکر میکنیم و میخواهیم که یک اقتصاد نفتی داشته باشیم، همه چیز را با پول میسنجیم. اغلب ما فکر میکنیم اشتغال، دانش، فناوری و اقتصاد با پول درست میشود، اما این چیزها با پول درست نمیشود. منابع مالی آیتم پنجم یا ششم یک اقتصاد دانشمحور است و نوع آن منبع مالی هم خیلی مهم است: این که منابع مالی، دولتی نباشد. با پول دولت ما فقط میتوانیم زیرساختهای چنین کاری را فراهم کنیم وگرنه کل این زیستبوم در بخش خصوصی شکل میگیرد.
خب در این زیستبوم که ما راجع به آن صحبت میکنیم، پایهی نخست اقتصاد دانشبنیان نیروی انسانی است؛ منبعی که ما خیلی به وفور آن را داریم و یکی از کشورهای فوقالعاده در این زمینه هستیم. ما ۳۴ میلیون جوان داریم که ۴.۵ میلیون نفر از این تعداد دانشجو هستند. بیش از ۱۲ میلیون آنها هم تحصیلکردهاند، ولی این نیروی انسانی هنوز به درد اقتصاد دانشبنیان نمیخورد. یعنی برای این که این نیروی انسانی به اقتصاد دانشبنیان تزریق شود، به یک سری مترجم احتیاج دارد. این ترجمه در مراکز نوآوری، در پارکهای علم و فناوری، در مراکز رشد و در استارتآپها ایجاد میشود و اتفاق میافتد. از دید معاونت علمی استارتآپهایی که رشد میکنند، میتوانند تبدیل به شرکتهای دانشبنیان شوند و مشکلات صنعت را حل کنند. از دید ما استارتآپها محلهایی هستند که آدمها در آن ساخته میشوند. یعنی آدم دانشگاهی را جذب میکنند و آدمی میسازند که میتواند شرکتداری و تجارت کند و میتواند با بازار تعامل داشته باشد. بنابر این نقش اصلی استارتآپها تأمین نیروی انسانی برای اکوسیستم اقتصاد دانشبنیان است.
موضوع و پایهی دوم این بحث عبارت از صنعت است. ما در اقتصاد نفتی صنعت نداریم؛ فقط کارخانه داریم. اقتصاد نفتی یک تکنولوژی وارداتی است و پیشرفت یا توسعه در اقتصاد نفتی یک مفهوم بیرونی است. یعنی شما نفت را میفروشید و از یک کشور خارجی جنس وارد میکنید و مردم هم از آن جنس استفاده میکنند و فکر میکنند رفاه دارند و توسعه پیدا کردهاند. الان در دُبی توسعهیافتگی چگونه تعریف شده است؟ مثلاً بسیاری از تستهای فناوری خودروهای خودران که باید در اروپا و آمریکا میشده، در دبی انجام میشود و آنها فکر میکنند که دارای فناوری هستند و در حال توسعهاند، اما توسعه پیدا نمیکنند. پول آنها باعث رفاه بیشتری میشود اما توسعه پشت آن نیست و اگر این پول قطع شود، دیگر هیچ رفاهی وجود نخواهد داشت. تعریف ما از توسعه یک مفهوم درونزا است. الان هم کشور ما به این نتیجه رسیده که حتی اگر تمام نفت خودمان را صادر هم کنیم، با این ارزش نفت نمیتوانیم کشور را درست اداره بکنیم.
ما در اقتصاد دانشبنیان صنعت میخواهیم و نه کارخانه. صنعت یعنی جایی که ما طراحی و ماشینسازی میکنیم. اگر این صنعت نباشد و ما بخواهیم کارخانهداری کنیم، دیگر احتیاجی به دانشگاه و تربیت ۴.۵ میلیون دانشجو نداریم. اینجاست که بحث شرکتهای دانشبنیان پیش میآید. شرکتهای دانشبنیان عملاً همان صنعت است که میتواند با دانشگاه کار کند. در این سالها همیشه دعوا بر سر این مسأله بوده که چرا دانشگاه و صنعت با هم کار نمیکنند؟ زیرا تعاریف این دو با یکدیگر متفاوت بوده است. این کارخانهداری است و نه صنعت، آن دانشگاه هم عملاً یک مفهومی بوده که از خارج از وارد شده، با درسهایی که مربوط این کشور نبوده و به جامعهی دیگری ربط داشته است. مشخص است که خروجیهای آن هم برای جامعهی دیگری مفید است.
پایهی سومِ بحث زیستبوم عبارت از منابع مالی است. تأمین منابع مالی در اقتصاد نفتی عمدتاً از طریق وام توسط بانکها صورت میگیرد، اما در اینجا ما به منابع ریسکپذیرتر دیگری برای تأمین مالی احتیاج داریم. تأمین مالی این حوزه معمولاً همراه با خطرپذیری است و همیشه چنین منابعی از بخش خصوصی تأمین میشود و نه از بانکها. ما در اقتصاد دانشبنیان میگوییم رشد اقتصادی از جیب کارآفرینانی بیرون میآید که پولشان را در اقتصاد خرج میکنند و برای سرمایهگذاری در استارتآپها یا شرکتها میگذارند؛ نه پول نفت یا پول دولت را.
توسعه در اقتصاد دانشبنیان از جیب کارآفرینانی درمیآید که پول خودشان را در اقتصاد خرج میکنند. در حالی که در اقتصاد نفتی همه از دولت پول میخواهند تا با آن کارخانه بزنند. حالا که دولت پول نمیدهد، پس شغل ایجاد نمیشود و توسعهای هم نداریم. همه منتظرند تا دولتی پیدا شود که پول بدهد. وقتی به استانها میروید، میگویند به ما هم مثل فلان استان پول بدهید تا ما هم این کار را انجام بدهیم. در صورتی که وظیفهی دولت تأمین زیرساختها است. بله دولت باید سد و جاده و ریل بسازد و ارتباطات را فراهم کند، ولی ایجاد کسبوکار وظیفهی بخش خصوصی است.
در پژوهش هم همین طور است. ما اعتقاد داریم در اقتصاد دانشبنیان که محصولاتش از پژوهشها به وجود میآید، بخش خصوصی باید سرمایهگذاری کند و نه دولت. دولت اگر در پژوهش سرمایهگذاری کند، ممکن است خیلی خروجیهایی داشته باشد، ولی محصول بیرون نمیآید. محصول حاصل سرمایهگذاری بخش خصوصی است.
پایهی چهارم و یکی از پایههای اساسی، محیط کسبوکار است. متأسفانه ما هم مانند دیگر اقتصادهای نفتی یک محیط کسبوکار بسیار بوروکراتیک با دولت چاق داریم. چاق از این جهت که تعداد نفرات بسیار زیاد است و قوانین دستوپاگیر و قوانین متناقض زیاد است. همهی اینها هم باعث میشود که محیط کسبوکار محیطی نباشد که یک جوان بتواند درآن کار کند. انواع و اقسام مجوزها و تشکیلات هست و اینها همه زاییدهی یک اقتصاد نفتی است. محیط کسبوکار یکی از پایههای اصلی است که توسعهی دانشبنیان را تسهیل میکند و این همان اکوسیستمی میشود که هرکدام کلی بازیگر و سیستم در خودشان دارند.
* از نکاتی که به آن اشاره کردید، ذخیره و سرمایهی عظیم نیروی انسانی و بهخصوص جوانان دانشآموخته است که در ایران داریم. اما شما میگویید بخشی از این نیروی انسانی برای شرکتهای دانشبنیان ناکارآمد است. رهبر انقلاب هم با ضریب بسیار بالایی مطالبه کردهاند که تعداد شرکتهای دانشبنیان بالاتر از الان باشد. شما چه برنامهای برای توانمندسازی این نیروی انسانی دارید؟
ببینید، ما تعداد زیادی دانشگاه و پژوهشکده داریم که اینها باید مراکز نوآوری و رشد و پارک علم و فناوری داشته باشند. ما در دو سال اخیر حدود نیم میلیون متر مربع فضا را برای مراکز نوآوری آمادهسازی کردهایم. عمدهی اینها هم توسط بخش خصوصی در حال انجام است و مشارکت ما خیلی جزئی است. افراد با ایدههای خودشان میتوانند در این فضا وارد شوند و به یک شرکت تبدیل بشوند؛ یعنی شتابدهندههای بخش خصوصی که ما خیلی هم از آنها حمایت میکنیم. تا الان ما شاید بیش از ۷۰ تا ۸۰ شتابدهنده در سراسر کشور داریم.
* در حال حاضر چه نسبتی از این نیروی انسانی را توانستهاید پوشش بدهید؟
عدد آن شاید ۱۰ درصد از فضای دانشگاهی ما است. مثلاً ما تازه در حوزهی علوم انسانی وارد شدهایم و چند دانشگاه مثل دانشگاه علامه طباطبایی پیشگام هستند. اصلاً یک بحث این بود که علوم انسانیها چگونه شرکت بزنند و تعداد بچههایی را که وارد این فضا میشوند، باید خیلی توسعه بدهیم. پهنههای نوآوری را باید در شهرها زیاد کنیم. مثل اتفاقی که در دانشگاه صنعتی شریف افتاده که سرمایهگذاران آن بخش خصوصی هستند. الان ما دو کارخانهی نوآوری در تهران داریم و تا پایان سال سه تای دیگر نیز افتتاح خواهد شد. در مشهد و در شیراز هم بهزودی راهاندازی خواهیم داشت. اینها در واقع جایی برای آموزش نیروهای دانشگاهی برای آمادگی کار اقتصادی است و باید توسعه پیدا کنند./998/