۱۳ آبان ۱۳۹۸ - ۱۷:۱۴
کد خبر: ۶۲۵۸۶۹
در رکاب روحانیت مجاهد؛

نفوذ شهید حاج اسماعیل رضایی در خدمت روحانیت

نفوذ شهید حاج اسماعیل رضایی در خدمت روحانیت
فعال‌ترین عناصری که در تعطیلی و بسیج بازار در ۱۵ خرداد نقش داشتند، حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی بودند. آن‌ها با نفوذ خود توانستند به سرعت دامنه قیام را گسترش دهند.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حاج محمد اسماعیل رضایی یکی از شناخته شده‌ترین شهدای قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ است که متاسفانه کمتر درباره او قلم زده شده. همو که از ارادتمندان امام خمینی و آیت‌الله کاشانی بوده و سابقه‌ای دیرین در همراهی با روحانیت داشت. او که به فتوای آیت‌الله بروجردی در صف نخست مبارزه با فرقه ضاله بهائیت حاضر بود و در نخستین سال‌های نهضت اسلامی در حمایت از امام خمینی جام شهادت را سرکشید.

همزمان با سالروز شهادت او در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ در این نوشتار برآنیم تا نمونه‌های تاریخی همراهی شهید حاج اسماعیل رضایی با روحانیت را بازخوانی کنیم.

در محضر آیت‌الله کاشانی

حاج اسماعیل رضایی از مریدان آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی رهبر نهضت ملی نفت بود.  او از طریق شیخ جواد فومنی در حلقه نزدیکان آیت‌الله کاشانی قرار گرفت.  حاج اسماعیل به قدری به آیت‌الله کاشانی ارادت و شیفتگی داشت که دائم به منزل او رفت و آمد داشت. حتی بعد از این که تهمت‌ها و افترا‌های طرفداران دکتر مصدق [۱]و سپس کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ باعث انزوای مرحوم کاشانی شده بود، حاج اسماعیل جزو افرادی بود که ارتباط خود را با وی حفظ کرد و حتی در دوران بیماری و کسالت آیت‌الله نیز پرستار او بود.  به گفته حسین قاسمیه که شریک حاج اسماعیل و قیم فرزندان او بود، حاج اسماعیل در دورانی که آیت‌الله کاشانی در بستر بیماری بود، مرتبا بر بالین او حاضر می‌شد و حتی لقمه غذا در دهان ایشان می‌گذاشت.

باید توجه کرد در آن زمان آیت‌الله کاشانی به شدت منزوی شده بود و در وضعیت نامساعدی قرار داشت. حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی، واعظ شهیر نهضت اسلامی درباره وضعیت مرحوم کاشانی در آن هنگام می‌گوید: «پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی آیت‌الله کاشانی از نظر مالی و تامین هزینه زندگی در مضیقه قرار گرفته بود. در یکی از ملاقات‌هایم با آیت‌الله بروجردی به ایشان گفتم آقای کاشانی برای زندگی روزمره خود مقروض شده است و نمی‌تواند چرخ زندگی را بگرداند. مرحوم آیت‌الله بروجردی مبلغ زیادی پول دادند و گفتند خود شما به طور خصوصی این را به آقای کاشانی برسانید. من هم به منزل ایشان رفتم. غیر از خود ایشان کسی در اتاق نبود، گفتم: آیت‌الله بروجردی این مبلغ را برای شما فرستاده است. خیلی مسرور شد و تشکرد کرد.» [۲]بدون شک در چنین شرایطی، هر کس با آیت‌الله ارتباط می‌گرفت در مظان اتهام بود. اما حاج اسماعیل هیچ واهمه‌ای نداشت که به خاطر ارتباط با آیت‌الله کاشانی از طرف دربار مورد مواخذه قرار بگیرد.

نمونه‌هایی از همراهی شهید حاج اسماعیل رضایی با روحانیت

بعد از رحلت آیت‌الله کاشانی نیز حاج اسماعیل نقش فعالی در مراسم تشییع پیکر او داشت و پیکر آیت‌الله توسط اتومبیل او به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) منتقل شد. محمود فراهتی داماد حاج اسماعیل در این رابطه می‌گوید: «از آنجا که حاج اسماعیل عضو چند هیئت بزرگ از جمله هیئت اتفاقیون بود، طوق و پرچم برای مراسم تشییع جنازه آیت‌الله کاشانی از آن هیئت‌ها تهیه کرده بود. در آن مراسم حاج اسماعیل یک کار بزرگ دیگر هم انجام داد: مردم زیادی از نقاط مختلف و به خصوص از کاشان به تهران آمده بودند تا در مراسم تشییع شرکت کنند. یک برنامه‌ریزی نیاز بود تا از آن‌ها پذیرایی شود. چون خیلی‌ها از راه دوری آمده بودند مسئله خورد و خوراک آن‌ها مطرح بود. آیت‌الله غروی کاشانی حاج اسماعیل را فرامی‌خواند و به او می‌گوید به فکر پذیرایی از کاشی‌ها باشید. در این هنگام حاج اسماعیل می‌گوید: اگر اجازه بدهید از همه پذیرایی کنیم.» آقای غروی می‌گفت تا آن موقع من کسی به این سخاوتمندی ندیده بودم. حاج اسماعیل بلافاصله با آقای طریقت که رئیس اتحادیه چلوکبابی‌های تهران بود تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد هرچه غذا دارند به شاه عبدالعظیم بفرستند. چند ساعت بعد کامیون‌های حامل دیگ‌های غذا در حرم صف بستند و به همه غذا داده شد.» [۳]تدارک غذای آن جمعیت عظیم که در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله کاشانی شرکت کرده بودند نشانگر ارادت و علاقه حاج اسماعیل به نهاد روحانیت بود.

گوش به فرمان آیت‌الله بروجردی

شهید حاج اسماعیل رضایی همچنین ارادت و علاقه زیادی به آیت‌الله بروجردی داشت و گوش به فرمان ایشان بود و تحت تاثیر روشنگری‌های این مرجع عظیم‌الشان نیز به مبارزه با فرقه ضاله بهائیت برخاست.

از اواخر دهه ۲۰ فعالیت‌های بهائیان به اوج خود رسید. در آن زمان دربار پهلوی یکی از پایگاه‌های بهائیان بود. در این شرایط روحانیون، مبارزه با این فرقه را شروع کردند. این تقابل کم‌کم جنبه سیاسی هم پیدا کرد چراکه مبارزه با بهائیت از یک طرف مبارزه با استکبار غربی به عنوان حامیان این فرقه بود و از طرف دیگر مبارزه با رژیم پهلوی محسوب می‌شد، زیرا بسیاری از چهره‌های مهم و دارای نفوذ دربار پهلوی بهایی بودند.

در این زمان آیت‌الله بروجردی در خط مقدم مبارزه با بهائیت قرار داشت و از آنجا که بزرگ‌ترین مرجع تقلید وقت بود، مردم از او حرف‌شنوی داشتند و با فتوای او وارد مبارزه با بهاییان شدند.

در مرحله اول باید شریان‌های مالی این فرقه ضاله مسدود می‌شد. در هیمن راستا، چون کارخانه پپسی کولا وابسته به بهاییان بود، طبق فتوای مراجع، مصرف پپسی‌کولا تحریم شد.

در این دوران حاج اسماعیل رضایی که خود را مرید روحانیت می‌دانست بلافاصله بعد از صدور فتوای مبارزه با فرقه ضاله بهاییت، وارد مبارزه با این فرقه شد. او حرکت‌های دسته جمعی علیه بهاییت سازمان‌دهی می‌کرد. یکی از مهم‌ترین و ماندگارترین اقدامات وی در مبارزه با بهائیت، تاسیس مسجدی در روبروی کارخانه پپسی‌کولا بود. با همت حاج اسماعیل رضایی در خیابان آزادی و روبروی شرکت پپسی‌کولا مسجدی به نام «مسجد صاحب‌الزمان (عج)» بنا شد. تأسیس این مسجد در مکانی که محل اصلی تجمع بهاییان به شمار می‌آمد در تضعیف این فرقه نقش بسیار زیادی داشت. [۴]

حسین شاه‌حسینی درباره مبارزات حاج اسماعیل با فرقه ضاله بهائیت می‌گوید: «یکی از خدمات حاجی اسماعیل که خیلی مهم بود و نشان از غیرت و حمیت دینی آن مرد داشت ساخت مسجد صاحب‌الزمان (عج) بود. اولین‌باری که در زمان شاه مردم تهران در مقابل کارخانه پپسی‌کولا (متعلق به بهاییان) برنامه گذاشتند و به مناسبت تولد امام زمان (عج) در نیمه شعبان از میدان ۲۴ اسفند تا آخر پپسی‌کولا را چراغانی کردند آن موقع بود و تمام هزینه چراغانی و جشن را حاج اسماعیل رضایی داد.» [۵]

حاج اسماعیل هر آنچه توان داشت برای احداث این مسجد تلاش کرد و پول زیادی هم در این راه خرج کرد. شاه حسینی می‌گوید: «در طول بنای آن مسجد، او حتی یک روز هم نمی‌گذاشت کار تعطیل شود و به همت حاج اسماعیل، ضرب‌الاجلی آن مسجد ساخته شد. حاج اسماعیل دامن همت به کمر زد و با آن کسوت مشدی‌گری به راه افتاد و یک تظاهرات باشکوه مذهبی بر ضد بهاییان سامان داد. بعد مسجد را افتتاح کردند و آقای خوانساری (فرزند بزرگ مرحوم آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری) را بردند آنجا نماز بخواند. آن شب نیمه شعبان که برنامه چراغانی خیابان آزادی انجام شد، از سر میدان ۲۴ اسفند [میدان انقلاب فعلی]تا جلوی ساختمان پپسی‌کولا دو طرف خیابان ملت ایستاده بود و از آن سر حجله گذاشته بودند و بعد مسجد را افتتاح کردند. در آن شب شاید بالغ بر سه خروار شکر شربت درست شده بود و سراسر خیابان تغار شکر گذاشته بودند و به همه شربت و شیرینی می‌دادند.» [۶]

نمونه‌هایی از همراهی شهید حاج اسماعیل رضایی با روحانیت

در رکاب رهبر نهضت اسلامی

حاج اسماعیل رضایی در سال ۱۳۳۹ با امام خمینی آشنا شد و از این زمان به بعد در حلقه ارادتمندان ایشان قرار گرفت. آشنایی و ارتباط حاج اسماعیل با امام مقدمه‌ای شد تا بعد از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی، حاج اسماعیل مقلد امام خمینی شود و مرتب با ایشان دیدار کند. این رفت و آمد‌ها در ابتدا به منظور پرداخت وجوهات شرعی بود، اما با شروع نهضت امام خمینی، این ارتباط کم‌کم جنبه دیگری گرفت؛ از این زمان به بعد حاج اسماعیل علاوه بر اینکه حامل پیام‌ها و اعلامیه‌های امام از قم به تهران بود، اخبار و اطلاعاتی را که به واسطه عوامل نفوذی خود در کلانتری‌ها دریافت می‌کرد به بیت امام انتقال می‌داد.

اوج همراهی حاج اسماعیل رضایی با روحانیت مبارز در ۱۵ خرداد نمایان شد. با انتشار خبر دستگیری امام در ۱۵ خرداد ۴۲، مردم در سراسر ایران به پا خاستند. بازار تهران که به عنوان نبض اقتصادی کشور از اهمیت زیادی برخوردار بود، اولین جایی بود که در واکنش به دستگیری امام تعطیل شد و بازاریان همگام با اقشار مختلف مردم وارد خیابان‌ها شدند.

فعال‌ترین عناصری که در تعطیلی و بسیج بازار در ۱۵ خرداد نقش داشتند، حاج اسماعیل رضایی و طیب حاج‌رضایی بودند. آن‌ها با نفوذ فراوانی که در بازار داشتند توانستند به سرعت دامنه قیام را گسترش دهند. حاج اسماعیل که از مدت‌ها قبل با امام خمینی ارتباط داشت، اغلب به طور مخفیانه به مبارزه می‌پرداخت. او که بنابر گزارش‌های ساواک یکی از عناصر اصلی پخش اعلامیه‌های امام خمینی در سطح شهر بود، در سازمان‌دهی هیئت‌های مذهبی در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۴۲، تعطیل نمودن بازار در ۱۵ خرداد و بسیج مردم به شورش علیه رژیم پهلوی نقش مستقیم و اثرگذاری داشت.

در گزارشی که توسط مأمور ناشناخته ساواک تنظیم شده، درباره نقش حاج اسماعیل رضایی در قیام ۱۵ خرداد آمده است: «حاج اسماعیل رضایی فرزند لطف‌الله از افراد متعصب و طرفدار سرسخت روحانیون و به خصوص شخص آیت‌الله خمینی است. وی مرتب مردم را تحریک می‌نمود چه نشسته‌اید که دین اسلام از کشور رخت بربست، بپا خیزید و از خمینی حمایت کنید. وی در روز ۱۵ خرداد مرتباً مردم را به شورش و قیام دعوت می‌کرد.» [۷]با استناد به همین گزارش‌ها سرانجام حکم اعدام او و طیب حاج رضایی صادر شد. بدون تردید ارتباط و همراهی حاج اسماعیل و طیب با روحانیت مبارز یکی از دلایل تیرباران آن‌ها بود.  چنانکه اسدالله عسگراولادی می‌گوید: یکی از اتهاماتی که به طیب می‌زدند این بود که حاج اسماعیل اصطلاحا او را «آخوندی» کرده و ارتباطش را با روحانیون برقرار کرده است. [۸]

نمونه‌هایی از همراهی شهید حاج اسماعیل رضایی با روحانیت

شهید حاج محمد اسماعیل رضایی که به تعبیر شیخ حسین انصاریان «فریادگر انقلاب و چهره‌ای سرشناس در تحریک افراد مذهبی و به ویژه میدانی‌ها بود» [۹]سرانجام به حکم دادگاه پهلوی در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ به همراه طیب حاج رضایی تیرباران شد و به شهادت رسید./918/د101/س

منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی

پی‌نوشت‌ها:

۱.  در دوران نهضت ملی نفت و بعد از آن، آیت‌الله کاشانی یکی از اصلی‌ترین حامیان محمد مصدق محسوب می‌شد و در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ نیز حمایت وی بود که مصدق را به مقام نخست‌وزیری بازگرداند. اما مصدق کم‌کم آیت‌الله کاشانی را از خود دور کرد و با میدان دادن به توده‌ای‌ها، تضعیف روحانیت را نیز کلید زد. در این میان روزنامه‌های توده‌ای ماموریت یافتند با توهین به روحانیت، آن‌ها را از صحنه سیاسی ایران دور کنند. چنانکه آیت‌الله فلسفی در خاطرات خود نقل می‌کند: «مصدق روزنامه‌های کمونیستی را آزاد گذاشت تا هر چه خواستند نوشتند و هیچگاه به اعتراض مردم مسلمان و روحانیون اهمیت نداد. گاهی بعضی از آقایان علما که از خیابان‌های شاه‌آباد یا استانبول عبور می‌کردند، روزنامه فروش‌های هوادار حزب توده را می‌دیدند که با اهانتی آشکار هفته‌نامه چلنگر را لوله می‌کردند و به طرف صورت آن‌ها می‌بردند و می‌گفتند: آشیخ! چلنگر.» (علی دوانی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص ۱۴۲.) محمود شروین یکی از فعالان نهضت ملی هم با اشاره به این موضوع می‌گوید: «روزنامه‌های طرفدار دولت [مصدق]، مهار گسیخته نسبت به آیت‌الله کاشانی چه تهمت‌ها و نارواگویی‌ها که انتشار نمی‌دادند.» (نگاه کنید به: حمید کرمی‌پور؛ خاطرات دکتر شروین، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴.)

۲.  علی دوانی، خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ چهارم، ۱۳۸۲، ص ۱۴۳.

۳.  گفتگو با محمود فراهتی، مورخ ۲۸ دی ماه ۱۳۹۶.

۴.  گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، طیب: زندگینامه و خاطرات حر نهضت امام خمینی (ره)، ص ۱۷۶.

۵.  علی ابوالحسنی، از عیاری تا لومپنیسم (گفتگو با حسین شاه‌حسینی راجع به شعبان جعفری و طیب حاج‌رضایی)، تهران: فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال هفتم، شماره ۲۶، تابستان ۱۳۸۲،  ص ۲۰۵،

۶.  پیشین، ص ۲۰۶،

۷.  آرشیو مرکز اسناد انقلاب انقلاب اسلامی، پرونده تظاهرات ۱۵ خرداد، کدبازیابی: ۱۱۹، سند شماره ۲۷۸.

۸.  گفتگو با اسدالله عسگراولادی، ماهنامه شاهد یاران، شماره ۶۸، تیر ۱۳۹۰، ص ۱۰.

۹.  محمدرضا دهقانی اشکذری، حمید کرمی پور و رحیم نیکبخت، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان، ص ۹۵.

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۰
احسنت. مراجعه به تاریخ انقلاب لازمه.
1
0