لیست دادن یا ندادن، مسئله این نیست
به گزارش خبرگزاري رسا، سید محمد بحرینیان طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت : این روزها، در میان افراد رده میانی جریان اصلاحطلب، بحث بر سر نحوه حضور این جریان در انتخابات مجلس پیش روست. برخی مدعی هستند به علت رد صلاحیت چهرههای شاخصشان و نبود کاندیداهای شناختهشده، نباید لیست داد و برخی میگویند به همان اندازه که نیروی شناختهشده داریم لیست بدهیم، اما نهایتا جمعبندی در سطح بالاتری از این جریان و در یک حلقه انجام میشود که اغلب معتقد به حضور قطعی در انتخابات و ارائه لیست کاملاند.
ممکن است پرسیده شود جریان اصلاحطلب با نداشتن30 چهره شناختهشده، چطور ممکن است برای تهران لیست بدهد. پاسخ این است که مگر در سال 94 که لیست 30 نفرهای برای تهران تنظیم کردند، چهرههایشان شناختهشده بود؟ از سوی دیگر، اتفاقا زعمای اصلاحطلب از حضور چهرههای گمنام در فهرست خود استقبال میکنند. دلیل این امر آن است که بزرگان این جریان، به چهرههای گمنام، بیشتر مسلطاند و هر آنچه بخواهند از زبان این افراد خواهند گفت. یک چهره اصلاحطلب شناختهشده با سابقه سیاسی و اجتماعی روشن، احتمالا بهراحتی حاضر نخواهد شد علیه منافع ملی، قانون اساسی و باورهای مردم موضع بگیرد، اما چنین مواضعی را بهراحتی میتوان به کسی که تازه به عرصه سیاست رسیده و بهیکباره نماینده مجلس هم شده دیکته کرد.
بهعنوانمثال، مواضع خانم سلحشوری را بهعنوان یکی از نمایندگان تهران ازنظر بگذرانید. ایشان تقریبا به تمام ارکان کشور بارها توهین کرده، نیروهای مسلح کشور را، آنهم زمانی که بیش از هرزمانی به اقتدار آن نیاز بوده تضعیف کرده و با تحرکات و مواضع خود، اهرمی برای فشار شده تا دیگرانی بتوانند در سطح حاکمیت چانهزنی کنند. اگر سوابق سیاسی، اجتماعی و مدیریتی همین خانم سلحشوری را، پیش از دوره نمایندگی مورد جستوجو قرار دهید، تقریبا هیچچیز دندانگیری پیدا نمیکنید. ایشان حتی در نطق حمایتی از وزیر پیشنهادی ورزش که بداهه سخن میگفت، حرفهایی زد که از جنبه ابتدایی بودن و منطق نداشتن، متأسفانه هنوز هم در شبکههای اجتماعی و حتی در میان هم جریانیهای خودشان، مورد استهزا قرار میگیرد، اما حتی یکبار هم نشده نطقی علیه نهادهای رسمی کشور و منافع ملی ایراد کرده باشند و از روی کاغذ نخوانده باشند، کاغذی که احتمالا همان کسانی برایش نوشتهاند که 4 سال قبل، این فرد بیسابقه و گمنام را در لیست انتخاباتی خود قرار دادهاند.
زعمای جریان اصلاحطلب، خود بهتر میدانند مشارکت در نظام سیاسی، جایگزین دیگری ندارد. البته این منحصر به اصلاحطلبان نیست و هیچ جریانی، جز رقابت در عرصه عمومی راهکار دیگری ندارد و انتخاب هم با مردم است. اگر هم در این دوره یا هر دورهای پسازاین، جریانی واقعا مشارکت رسمی نکرد، بدانید مطمئن بوده مردم به او اقبال ندارند و میخواهد دلیل شکست خود را، بهجای مردم بهنظام نسبت دهد؛ اگرنه چه دلیلی دارد که این بار هم نتوانند تعدادی چهره گمنام را با سازوکارهای تکراری به داخل مجلس بفرستند، مگر آنکه مطمئن شده باشند تکرارشان دیگر کارگر نیست./1360/