ارکان قدرت نبوی
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، در حدیثی راهبردی میفرمایند علم دارای سه شاخه درهم تنیده است؛ آيه محكمه، يا فريضه عادله، يا سنّت قائمه؛ نشانه استوار يا واجب راست يا سنّت پابرجا(اصول كافى، شیخ کلینی، ج 1، ص 32).
بر همین مبنا قدرت پیامبر هم بر سه رکن کلان استوار است:
- رکن توحیدی و عقلانی
- رکن اخلاقی و عاطفی
- رکن رفتاری و عملی
در ادامه به اختصار راجع به این سه بعد سخن میگوییم.
1. رکن توحیدی و عقلانی
اگر بخواهیم از مهمترین رویداد تاریخ جهان سخن بگوییم، قطعاً آن رویداد بعثت حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله است. در اولین آیه از آیات آغازینی که در این رویداد بر پیامبر نازل شد، از سه چیز سخن رفته است: علم، توحید و آفرینش؛ «إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَق.»
«إقْرَأْ»: بخوان؛ بیانگر علم و دانش و تعلیم و تعلم است و اینکه انسان توانایی آگاه شدن را دارد. بدون علم هیچ تمدنی پا نمیگیرد و هیچ قدرتی وجود و دوام نمییابد. علم است که بهسان ستونی خیمه قدرت را سرپا نگه میدارد. علم است که چونان چراغ پیش پای قدرت را روشن میکند و به قدرت اجازه حرکت سریع را میدهد.
«بِاسْمِ رَبِّكَ»: به نام پروردگارت؛ بلافاصله به علم جهت میدهد و بین علم و ایمان و خواندن و خدا ارتباط برقرار میکند. و گویی ورح به کالبد علم و بعد هم به قدرت میدمد. علم به انسان آسایش میدهد و ایمان آرامش. ایمان، انسان را بر خودش مسلط میکند و وحدت و انسجام را در درون جانش پدید میآورد و علم او را بر عالم آفرینش مسلط میکند و سبب میشود در بیرون همگرایی و هدلی ایجاد نماید. وقتی علم با توحید همراه شد، قدرت متعالی را رقم میزند و علم بدون توحید، قدرت متدانی را. اما این علم و این رب را باید از کلاس آموزگاری امین و عالمی ربوبی آموخت؛ از محمد!
شناخت عالمانه خداوند متعال و خلقت انسان و جهان سبب میشود که انسان موحد خود را کوچک و ضعیف و ناتوان ببیند. مغرور نشود. ظلم نکند. استکبار نورزد و فریاد ربوبیت و برتری سر ندهد. از هر که و هرچه غیر از خدا حساب نبرد، نترسد، نگریزد و با کمال قدرت و صلابت با هر خطری سینه به سینه شود و در مقابل هیچ صاحب قدرتی احساس حقارت نکند و زانوان روحش خم نشود، گرچه جسمش تکه تکه شود.
به این ترتیب رسول اعظم، در اولین قدم، راجع به نسبت وثیق علم و ایمان؛ دین و دولت؛ سیاست و دیانت؛ تمدن و دین؛ اخلاق و قدرت، موضع جهانی خویش را اعلام میکند.
2. رکن اخلاقی و عاطفی
در کنار قدرتِ علم و ایمان، اخلاق و عاطفه هم لازم است. دین پشتوانه اخلاق است. رسول اعظم اقیانوس بیکران مهربانی و رحمت و جوانمردی و رأفت بود.
عدهای رعایت اخلاق و نگهداشتن حرمت عاطفه را ناشی از ضعف و عامل عجز میدانند. طبق منطق اینان، انسان مذهبی ساده و انسان اخلاقی احمق است، باید قوی مال ضعیف را بگیرد و جسم او را بدرد، در غیر این صورت اصل تنازع بقا را نقض کرده و تن به شکست داده است. در مقابل این تفکر، قرآن سبب اقتدار حضرت ختمی مرتبت را، رحمت و محبت الهی او میداند و میفرماید اگر سنگدل و خشن بودی کسی پیرامون تو گرد نمیآمد(آل عمران: 159)، همین رحمت و محبت به قلب اصحاب او هم راه یافت؛ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم(فتح: 29).
روح محمد چنان بزرگ بود که خداوند او را رحمت برای تمام موجودات جهان، از جماد و نبات و حیوان تا انسان و فرشته دانسته است(انبیاء: 107). از این منظر معمار قدرت، محبت است و اِعمال قدرت باید بر اساس رحمت و محبت باشد و نه کشورگشایی و غارت ثروت دیگر اشخاص و کشورها.
3. رکن رفتاری و عملی
با دقت در رکن رفتاری و عملی روشن میشود که حضرت ختمی مرتبت، علاوه بر جنبه اعتقادی و اخلاقی قدرت به جنبه های دیگر آن هم توجه داشته است.
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُم (انفال: 60)»؛ و هر چه در توان داريد از نيرو و اسبهاى آماده بسيج كنيد، تا با اين [تداركات]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگرى را جز ايشان -كه شما نمىشناسيدشان و خدا آنان را مىشناسد ـ بترسانيد.
اِعداد به معنای آماده کردن به اندازه استطاعت و قانع نبودن به یک حدّ معین است. آنچه درباره آن باید آمادگی ایجاد کند، دو چیز است: یکی «قُوَّة» یعنی قدرت، و دوم «رِباطِ الخَیل» یعنی ابزار.
به زبان ادبیّات سیاسی امروز این آیه از مسلمین میخواهد در تمامی ابعاد، «قدرت بازدارندگی» داشته باشند؛ در بعد نظامی، بهداشتی، اقتصادی، خانوادگی، رسانهای، سیاسی، تعلیم و تربیت، فرهنگی و ... در ادامه به برخی از این ابعاد گذرا میپردازیم.
در بعد حفظ قدرت سلامت، حتی اگر عملی عبادی مثل روزه یا وضو برای سلامتی ضرر داشته باشد، حکمش تغییر میکند، تا به مرکب روح که همان بدن است آسیبی نرسد.
در بعد قدرت اقتصادی مسلمین باید مستقل، قوی و خودکفا باشند؛ مخصوصاً در عرصه کشاورزی و باغداری و دامداری. در روایتی از بردار حضرت ختمی مرتبت نقل شده است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند من وجد ماءً و تراباً ثم افتقر، فأبعده الله(وسائلالشيعه، شیخ حر عاملي، ج 17، ص40)؛ هركس آب و زمين داشته باشد؛ ولى تلاش نكند و فقير باشد، از رحمت الهى دور شده است.
در بعد قدرت علمی آموختن علوم تجربی و فنی و مهندسی را تشویق میکرد و میفرمود دانش تجربی اگر در چین هم بود، فرابگیرید. و آنگاه که خواستید چیزی تولید کنید، خوب و حساب شده بسازید که ان الله یحب من عمل عملاً فأتقنه.
در بعد خانوادگی، جامعه ای که دارای خانوادههای متلاشی شده باشد، فاقد استحکام و انسجام است، چونان بدنی که سلولهایش بیمار باشند. از این رو پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله میفرمود بهترین شما کسی است که برای خانوادهاش بهتر باشد و در ادامه عبارتی قریب به این مضمون میافزود که: هر چه هم خوب باشید به من نمیرسید. و میفرمود وقتی پیوند عشقی مقدس به ضریب تیغ طلاق بریده شد، عرش خدا به لرزه درمیآید.
خاتمه
به نظر میرسد که رکن اول و دوم ثابت و رکن سوم بر اساس مقتضیات زمیان و مکان متغیر هستند. در این مجال به همین مقدار اندک اکتفا میکنیم و با سخن روسو بحث را به پایان میبریم. روسو در قرار داد اجتماعی مینویسد: «وقتی میگویم جمهوری مسیحی، اشتباه میکنم. این دو کلمه ضد و نقیض است. دین مسیح فقط بندگی و اطاعت توصیه میکند. روحیه آن به قدری برای پذیرش بیدادگری مساعد است که بیدادگران همیشه از آن (سوء)استفاده میکند. عیسویان واقعی برای بندگی متولد شدهاند، خودشان به این امر واقفند و چندان متأثر نمیگردند»(ص177). این در حالی بوده که برعکس؛ «حضرت محمد(ص)نظریات صحیح داشت و سازمان سیاسی خود را به خوبی تنظیم نمود. تا زمانی که شیوه حکومت او در میان خلفای وی باقی بود، حکومت دینی و دنیوی یعنی شرعی و عرفی یکی بود و مملکت هم به خوبی اداره میشد ولی همینکه ... سست گردیدند، طوایف دیگر بر آنها چیره گشتند»(ص171).
رضا لک زایی
/924/ج