چرا فرهنگ و ارزشهای اسلامی در جامعه زنده است؟
به گزارش خبرگزاري رسا، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان به این اشاره فرمودند که این روزها و حرکتهای خودجوش مردمی که مشاهده میکنیم، همه نشان از زندهبودن فرهنگ و ارزشهای اسلامی در جامعه ما دارد. اما به راستی چرا برخلاف ظاهری که به ما القا میکنند از بیحجابیها تا عرقخوریها و بندوباریها، هنوز فرهنگ جامعه ما فرهنگ اسلامی است و در بیشتر مردم این فرهنگ در این چنین مواقعی بروز پیدا میکند؟ شاید جوابهای متفاوتی به ذهن برسد، اما میخواهیم از دریچه دیگری به این پدیده نگاه بیندازیم.
در اخلاق عرفانی، میگویند که توحید، بهترین مطهِّر برای انسان است. یعنی توحید، چیزی است که اگر به انسان خورانده شود، بسیاری از عقاید و اخلاق و اعمال او درست میشود. مثلاً اگر کسی دچار حسد است، راههای مختلفی برای درمان آن وجود دارد، مثل اینکه از آن شخصی که نسبت به او حسادت دارد خوب بگوید: این یکی از راههاست؛ اما مؤثرترین راه برای درمان حسد و بلکه درمان کل رذائل اخلاقی، چشاندن جرعه ناب توحید به انسان است.
اما تعریف دقیق توحید چیست و مرز آن کجاست؟ آیا توحید فقط این است که بگویی خدا یکی است و بس؟
خیر، کسی که خدا را یکتا بداند و حتی نبوت رسول خدا (ص) را هم قبول کند، اما ولایت امیرالمؤمنین (ع) که همان ولایت رسول خدا (ص) باشد را نپذیرد، اهل توحید نیست و موحد از دنیا نرفته است. «الی ههنا توحید». برای همین داریم که اگر کسی امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. با توجه به این مطلب میتوانیم بگوییم که در واقع این ولایت است که بالاترین مطهر برای انسان است.
اما ولایت یعنی چه؟ در ولایت چه چیزی مهم است؟
«ولایت» یعنی اطاعت از کسی که انسان آن را به عنوان ولی و امام خود برگزیده است. پس چیزی که در ولایت مهم است این است که ولیِّ تو چه کسی است. طبیعتاً آن چیزی که در اسلام به عنوان ولایت مطرح است؛ یعنی ولایت ولی الهی نه ولایت شخص دیگری که هر که باشد نام طاغوت بر روی آن میگذاریم.
در جامعه امروزی ما اگر انسانی بخواهد که به بالاترین مطهِّر که همان ولایت است برسد، باید تحت ولایت چه کسی باشد؟ در مناسبات اجتماعی و سیاسی باید به حرف چه کسی گوش دهد و یا به عبارت بهتر باید امام سیاسیاش چه کسی باشد؟ آیا کسی که تحت حاکمیت طاغوت است و به ناچار از قوانین آن تبعیت میکند را میشود، اهل ولایت دانست؟
جواب سؤال بالا و نتیجهای که از آن برداشت میشود، واضح است. در مردم ما فرهنگ اسلامی زنده است، به خاطر اینکه جانهای آنها پاک و طاهر است، و جانهای آنها پاک و طاهر است به این دلیل که تحت ولایت ولی الهی و نائب امام زمان هستند. پس تحت حاکمیت جمهوری اسلامی بودن بالاترین مطهِّر و دلیل اصلی زنده بودن فرهنگ اسلامی در میان مردم است. ولایت فقیه همان اکسیر توحید سیاسی است که مس جان جامعه را طلا میکند.
یعنی همین که مردم در جمهوری اسلامی نفس میکشند و به قوانین آن تن دادهاند و ولایت آن که همان ولایت ولی فقیه باشد را قبول کردهاند، سنت الهی بر آن است که جانهای آنها را پاک و طاهر کند. گرچه شاید در بعضی اعمال شاهد افت معیارهای ظاهری باشیم، ولی با وجود آنها باز هم جامعه ما جامعه طاهر و موحدی است که چون جوهره آنها پاکیزه است، به راحتی میتوانند اعمال و اخلاق خود را عوض کرده و آدمی دیگر شوند. مثل لباس سفیدی که گلی شده و با یک شستن ساده دوباره سفید میشود، چرا که سفیدی، ذات آن لباس است.
شاید تحلیل بالا برای بعضیها سنگین باشد. ولی چه کنیم که ذهن ما را تا به حال با امور مادی و قوانین زمینی پر کردهاند. حتی اگر اخلاق هم بعضاً به ما میگویند به ظاهر احکام و احادیث کفایت کرده و چند دستورالعمل ساده میدهند، اما به عمق نفس آدمی و قوانین پشت پرده دنیا اشارهای نمیشود. ما باید قوانین نادیده هستی را به عرصه علم روز و جامعه شناسی مدرن بیاوریم و یا لااقل خودمان با این نگاه به عرصه هستی نظر بیافکنیم./1360/