۲۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۰
کد خبر: ۶۵۴۸۳۲

چرا انقلاب کردیم؟

چرا انقلاب کردیم؟
سؤالات اساسی زیادی از مردم درباره دستیابی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱۳۵۷، وجود دارد و در هر کوی و برزنی از تحقق یا عدم تحقق اهداف انقلاب سخن بسیار به میان می‎آید.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، عموما سوالات اساسی زیادی از مردم درباره ماهیت انقلاب و دستیابی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 به آرمان‎ها و اهداف تعیین شده خود، وجود دارد و در هر کوی و برزنی از تحقق یا عدم تحقق اهداف انقلاب سخن بسیار به میان می‎آید. در قالب این سوال‎های اساسی یا با واکنش‌های احساسی و از روی تعلق‌خاطر روبه‎رو می‎شویم که بیشتر حالت نصیحت‎گرانه و نگاه پدرانه دارد یا انگ می‎خوریم و با انکار و حذف صورت مسئله همه چیز روی هم تلم‌بار می‎شود. در این میان کمتر می‏بینیم که سوالات و شبهاتی که مصادیق واقعی قابل توجهی می‎توان برای آنها برشمرد با پاسخ عقلی و برآمده از جنس سوال مواجه شویم. لذا با مطرح کردن سوالات اساسی، جواب‎هایی از روی مصادیق واقعی و قانع‌کننده طراحی کرده‌ایم.

در مورد چرایی و چگونگی «پدیده انقلاب اسلامی»  تحلیل‌های متفاوتی ارائه می‌شود؛ مردم چرا انقلاب کردند؟

اگر به چگونگی روی کار آمدن حکومت‌ها و نظام‌های سیاسی توجه کنیم متوجه می‎شویم که حکومت‎ها یا با «کودتا» سرنگون شده و بر سر کار می‌آیند یا با «انقلاب». انقلاب به تغییر و تحول، حرکت و خیزش جهت تغییر وضع موجود و تحقق خواست عمومی مردم در عرصه‌ سیاست و اراده جامعه اطلاق می‎شود که توسط خود مردم صورت می‌پذیرد.

انقلاب برای براندازی یک حکومت یا نظام سیاسی، ناشی از نارضایتی کلی مردم است که در عرصه‌های متفاوت به حد نهایت خود رسیده است. البته نارضایتی‌ها گاهی موردی یا ناشی از شرایط و یا در نهایت ضعف سیستم اجرایی است. گاهی هم نارضایتی ناشی از اصل و شاکله یک نظام است که در صورت تصمیم و همت مردم، به انقلاب مبدل می‌شود. انتقادها و حتی اعتراض‌ها، مانند اعتراض به بیکاری، تورم، تصویب قوانینی چون شنود، بازداشت، شکنجه به هنگام بازجویی و... است، اما «انقلاب» اعتراض به اصل یک نظام است؛ مانند انقلاب اسلامی.

هر انقلابی بر پایه‌ دو محور محقق می‌گردد: یک، مردم چه نظامی را نمی‌خواهند. دو، مردم چه نظامی را می‌خواهند.

لذا صرف مخالفت با یک نظام، بدون معین نمودن جایگزین، نه تنها سبب بروز و ظهور یک انقلاب و پیروزی آن نمی‌گردد، بلکه به احتمال قوی به آشوب و کشتار مردم و عدم نتیجه‌گیری منجر می‎شود.    

مردم با حکومت شاه و نظام شاهنشاهی یا سلطنت مخالف بودند، اما باید جایگزینی نیز انتخاب و اعلان می‎کردند که خواهان چه نوع حکومتی هستند. در این راستا الگو‌های متداول جهان از یک مثلث خارج نبود: جمهوری دمکراتیک، سوسیالیستی یا سلطنت.

مردم ایران هر سه مدل القایی را شاخه‌های یک تنه دانستند و به اسلام روی آوردند و خواهان برقراری و استقرار حکومت اسلامی شدند. لذا این خواست خود را در «نفی» با شعار‌هایی چون: مرگ بر شاه (سلطنت)، مرگ بر آمریکا (جمهوری دمکراتیک غربی) و مرگ بر شوروی (جمهوری سوسیالیستی) و در «اثبات» با شعارهای «الله اکبر»، «لا إله الا الله»، «خمینی رهبر» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» اعلام و اعلان کردند. به همین دلیل این شعارها با اندک تفاوت‌هایی که به تناسب ساقط شدن مصادیقی چون «شوروی و کمونیست» ایجاد می‌شود، هم چنان در تجمعات کوچک مانند نمازهای جماعت و جمعه و در تجمعات بزرگ مانند راهپیمایی روز قدس و 22 بهمن، همچنان در رأس شعارهای دیگر قرار می‌گیرد تا بقای مردم و نسل‌های جدید بر همان مواضع، هم چنان بیان و اشعار گردد./102/ف

 

منبع: حلقه وصل

ارسال نظرات