نفوذ یا عدم نظارت درست؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، این روزها که کرونا با زندگی ما عجین شده، بیش از پیش به ابزارهای رسانهای نیازمندیم؛ خانوادهها بیشتر به دنبال محصولات امنِ فرهنگی و هنریاند و چه جایی بهتر از تلویزیون جمهوری اسلامی که هر شب سریال و در ساعات مختلف هم برنامههای مختلفی را درنظر میگیرد و انصافاً در این ایام باید در کنار خسته نباشید به پزشکان و پرستاران و جامعه پزشکی، به برنامهسازان و سریالسازان تلویزیونی خداقوت بگوییم.
خردسالان از صبح تا ساعت 14 به شبکه پویا سر میزنند و ادامه کنداکتور شبکه کودک تا ساعت 21 و برخی اوقات 22، با لوگوی نهال در خدمت کودکان بالای 6 سال است. این روزها که بیشتر مخاطب تلویزیونیم، ایرادات زیادی به چشم میخورد که بیشتر به نظارت و اشراف نامناسب و نحوه انتخاب برنامهها، کارتونها و انیمیشنها برمیگردد.
با دیدنِ ایرادات و مفاهیمی که هیچ ربطی به فرهنگ و تربیت کودکان ایران اسلامی ندارد و حتی بعضاً مخاطب خردسال و کودک را دچار ابهام و تناقض میکند باید پدر و مادر در وهله اول خودشان کنار بچه بنشینند تا یا واژگان را برایشان معنای کودکانه کنند یا اجازه ندهند ذهن بچهشان دچار انحراف شود. نکته اینجاست که بسیاری از برنامهسازان و فیلمسازان کودک بیشتر واژگان و سوژهها و ارتباطاتشان را برای بزرگترها مینویسند و اجرا میکنند؛ به نام کودک روی پرده و یا به قابِ سیما میآید اما بیشتر استفادهاش برای بزرگترهاست.
این ایراد راهبردی سالهاست به عدم نظارت درست بر فیلمنامهها، طرحهای برنامهسازی و حتی دوبله انیمیشنها و کارتونها وارد است. چرا که مدیران و دستاندرکاران امر آنهایی نیستند که کودک و نیازهایش را به خوبی بشناسند. زمانی در همین تلویزیون "خونه مادربزرگه هزارتا قصه داره" ساخته میشد و امروز باید به دیواره فرهنگِ غلط انیمیشنهایی تکیه بزنیم که هیچ ربطی به ما و کودک ما ندارد. دیگر خبری از "خونه مادربزرگه" و قصههای مجید و خیلی از داستانهای دلچسب کودکانهمان نیست که هر روز کودک ما سر ساعتی معین بینندهاش میشد.
اما پخش متعدد این انیمیشنها و کارتونهای خارجی و حتی عدم اشراف نامناسب باعث شد تا برخی از کارتونها و انیمیشنهای ایرانی هم راه را اشتباه بروند تا جایی که در کارتونی جعبه کمکهای اولیه را باز میکند و به جای لوگوی هلالاحمر، لوگوی صلیب سرخ را زده است. یا هزاران واژهای که مفاهیمش برای خردسال و کودک ما تعریف شدهاند و انگار مدیران مربوطه یک بار هم از ابتدا تا آخر ندیدهاند که جلوی پخش این واژهها و تصاویر را بگیرند.
وقتی آن موقع کارهایی مثل "خونه مادربزرگه" روی آنتن میرفت دیگر خیالمان راحت بود که فرزندمان هرچه از مادربزرگ و قصههایش میآموزد تهدیدی برای شخصیت و رفتار او نیست! اما امروز نمیتوانیم کودک را با تلویزیون تنها بگذاریم. واقعاً بعضی از داستانها و به خصوص انیمیشنهایی برای فرهنگ کودکان ما نوشته و ساخته نشده است.
خانوادهها نباید اجازه بدهند کودکانشان هر کارتنی را ببینند؛ این عبارتی است که بسیاری از روانشناسان اجتماعی و مشاوران کودک به خانوادهها گوشزد میکنند؛ چرا که تلویزیون با عدم حمایت لازم از تولیدکنندگان کارتونها و انیمیشنهای داخلی به سراغ پخش انیمیشنها و کارتونهای خارجی رفته که با فرهنگ و سبک زندگی کودکان ایرانزمین مطابقت و تناسبی ندارد. ضرورت دارد که تحولات اساسی در مدیریت، برنامهسازی، اجرا و همچنین تولید و پخش برنامههای داخلی و خارجی در تلویزیون، شبکه کودک و همچنین دیگر شبکههایی که صرفاً به پخش برنامههای آنتن پُرکن کودک اختصاص یافتهاند ایجاد شود.
این روزها بیشتر از همهچیز، عبارتِ فقدان نظارت در تلویزیون مطرح میشود که مشکلات و هزینههای زیادی برای اعتبار رسانهملی ایجاد میکند. وقتی دوبلهای بازبینی نمیشود و پر از کلمات نادرست و غیرمتعارف و دور از چارچوب است که در دایره کلام منفی قرار میگیرد. بارها شده که کودک پس از دیدن آن انیمیشن از کلمات نامتعارفی مثل "خفن" استفاده میکند. زمانی که والدین هم جویا میشوند این کلمه را از کجا یاد گرفتهای میگویند فلان کارتون و انیمیشن. یا انیمیشنهایی داریم که به هم ناسزا میگویند و مطالب دیگر در ذهن کودک حک میشود. این نوع یادگیری عواقب بدی را برای کودک و تربیتش رقم میزند.
با دیدنِ گذرای قسمتی از کارتون عروسکهای دوستداشتنی که یکی از کاراکترهای داستان میخواهد بدون لباسِ خواب روی تخت، کنارِ شخصیت دیگر عروسکی داستان بخوابد. شاید در وهله اول نکته خاصی به چشم نیاید اما با دیدنِ چند مرتبه این سکانسِخاص میتوان به این نکته رسید شاید اگر بازبینی و نظارت بهتر و دقیقتری روی این برنامهها و کارتونها اتفاق میافتاد آنقدر تناقص و ابهام برای بیننده ایجاد نمیکرد.
این بیننده، کودک است و مانند ضبط صوتی همه عبارات و کلمات و یا دوربینی شفاف همه تصاویر را ثبت میکند و نادانسته و مکرراً از آن عبارات و تصاویر استفاده میکند. این ذات کودک است؛ بنابراین تلویزیونیها باید بیشتر مراقبِ این لوح سفیدِ دستنخورده باشند. محصول فرهنگی در کنار سرگرمی باید به بالندگی فرهنگی و محتوای فکری کودک کمک کند نه اینکه باعث ضعف فرآیند تربیتی کودک شود.
مشکلات نظارتی در حوزه کودک تلویزیون به سراغِ مونا فلسفی روانشناس کودک و نوجوان رفتیم؛ مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
مونا فلسفی روانشناس کودک و نوجوان در این باره گفت: به اعتقاد من وقتی کودکان به دنیا میآیند یک لوح سفید نانوشتهاند. ژنتیک و خلق و خویی دارند که محیط و یادگیری اجتماعی روی آنها تأثیر میگذارد. انگار والدین روی این لوح سفید نانوشته حکاکی میکنند؛ بچه یک دنیایی را از والدینش درونی میکند و آن را به دنیای بیرونی نسبت میدهد. یکسری الگوبرداریها دارد و یکسری باورها در آن شکل میگیرد. کمکم بچه بزرگتر میشود و به مهدکودک و مدرسه میرود و بعد بچهها از هم سن و سالان خودشان الگو میگیرند.
وی افزود: یکی از الگوهای مهمی که در کودکان وجود دارد به برنامه کودکها، انیمیشنها و بازیهای کامپیوتری، اینترنت و فضای مجازی برمیگردد که بچهها الان زیاد از آنها استفاده میکنند. همینطور که میدانیم، دنیا، دنیای تکنولوژی است و بچهها وارد برههای شدند که ما نمیتوانیم جلویشان بایستیم و فقط میتوانیم مدیریت کنیم. اتفاقی است که همهگیر شده و همه دارند میبینند و ما نمیتوانیم جلویش را بگیریم؛ وقتی همه "مرد عنکبوتی" و "بنتن" میبینند تو نباید اینها را ببینی.
فلسفی با اشاره به کارتون "افسانه سیندرلا" تأکید کرد: متأسفانه یکسری از این کارتونها و برنامههای کودکی که وجود دارد با سطح شناخت بچههای ما همخوانی ندارد و به گونهای فرهنگ غرب را وارد فرهنگ شرق میکنند؛ مسئلهای که همیشه ذهن مرا مشغول میکند "افسانه سیندرلا" است که در کودکی ما وجود داشته و همیشه به دخترانمان در این افسانه یاد دادیم که زندگی کنار یک مرد کامل میشود و باید این مرد، شاهزادهای با اسب سفید باشد که تو را خوشبخت میکند. برنامه کودکی که متأسفانه از این قبیل روی اعتماد به نفس کودکان ما به شدت تأثیر منفی دارد.
وی با اشاره به اینکه کودکان قدرت تمیز دادن بین مسائل واقعی و غیرواقعی را ندارند، گفت: بچهها در سن پایین قابلیت تمیز دادن بین مسائل واقعی و غیرواقعی را ندارند. بنابراین انیمیشنها و برنامههای کودک روی بچهها تأثیر میگذارد و از آنها الگو میگیرند. یک نکته اهمیتدار این است بچههای ما در سن 6، 7 سالگی تفکر جادویی دارند. یعنی خیلی وقتها فکر میکنند فکر کردن به یک چیزی برابر با واقعیت است. برای همین نقش قهرمانان، "بنتن" و "مرد عنکبوتی" را ایفا میکنند و بر این باورند که فکر واقعاً میتوانند تأثیرگذار باشند که به نظرمن همه اینها برای کودکان آسیبرسان است.
این روانشناس کودک و نوجوان اعتقاد دارد بسیاری از این کارها مشوقِ پرخاشگری و خشونت در کودکاناند، افزود: خیلی از این برنامههای کودک و انیمیشنهایی که در غرب وجود دارد و به رسانههای ایرانی نفوذ میکند تِم پرخاشگری و خشونت دارند و بچههای ما پرخاشگری را یاد میگیرند یعنی به صورت الگوبرداری و یادگیری اجتماعی. یکسری از دیالوگهایی را در این انیمیشنها و برنامههای کودک میبینیم و میشنویم که علاوه بر اینکه متناسب با فرهنگ ما نیست باعث میشود بچههای ما آنها را یاد بگیرند. این الفاظ و خشونتها را در زندگی واقعی اعمال کنند. کودک ما وارد دنیای خیالی و غیرواقعی میشود و خودش را جای شخصیت داستان جا میزند.ژ
فلسفی با اشاره به درمانی تحت عنوان قصه درمانی، گفت: وقتی ما میخواهیم کودک مضطرب، پرخاشگر، افسرده و وسواسی و هر مشکل دیگری را درمان کنیم از قصه بهره میبریم. چرا که وقتی ماجرا را سوم شخص میکنیم و قهرمانی در قصه دارد کودک ما با آن قهرمان داستان همانندسازی میکند و از طریق قهرمان میتوانیم بسیاری از مفاهیم را انتقال بدهیم. بنابراین خیلی مهم است قهرمانی به کودک معرفی میکنیم مثبت باشد یا منفی.
ین روانشناس کودک و نوجوان درباره فیلترینگی صحبت کرد که باید برای قشرهای مختلف کودکان بوجود بیاید تا کمتر دچار ابهام و تناقض و مشکلات عدیده روانی بشوند، افزود: ما باید فیلترینگی داشته باشیم که کودک در هر سنی به اندازه سطح شناخت و درکشان برای او برنامه درنظر گرفته شود. از طرفی مهم است که کودک با فرهنگ خودش آشنا شود و برنامه کودکی را طراحی کنند متناسب با فرهنگ ما باشد که کودکان ما راجع به اسطورهها و قهرمانها و فرهنگ خودشان یکسری چیزهایی را یاد بگیرند.
فلسفی درباره ساعتی که باید کودک پای تلویزیون بنشیند برنامه و کارتون ببیند و مشکلات در دوبله کودک، اشاره کرد: ساعات دیدن برنامه کودک، انیمیشن یا استفاده از اینترنت و تلویزیون برای بچههایمان مهم است. چون بیش از اندازه دیدن اینها روی توجه و تمرکز کودکانمان تأثیر منفی میگذارد. از طرفی دیگر، خیلی وقتها در برنامه کودک دیدهایم دوبله انیمیشنها و کارتونها به بازبینی و نظارت دقیقتری نیاز دارد. علاوه بر اینکه برنامههای کودک نظارت درستی ندارند دوبله هم این نیاز و ضرورت را دراد.
چرا که گاهی وقتی کودکی میآید و چیزهایی که از دوبله یاد گرفته، بر زبان میآورد و بسیار عجیب است. مثلاً میگوید "من میخواهم ارباب شرارت بشوم." ارباب شرارت این طوری است که مثل کارتون "دختر کفش دوزکی" خیلی از خردسالان برداشتهایی که از این کارتون دارند نه تنها مثبت نیست بلکه منفی است. به همین خاطر است روی موضوع فیلتر و انتخاب درست انیمیشنها و کارتونها را برای ردههای سنی کودکان تأکید دارم. یا چطور دوبله شوند که متناسب با شخصیت و فرهنگ جامعه ما باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: متأسفانه اتفاقی که در ایران میافتد و من به چشمم میبینم و با کودکان از خردسالی سر و کار دارم این است که ما یک فرهنگ شرقی اصیل داریم و از طرفی یک فرهنگ غربی هم از طریق رسانه القاء میشود. انگار آدمها وسط این میدان گیر افتادهاند نه غربیاند و نه شرقی! یک طوری درگیر تهاجم فرهنگی شدهاند و یا از طرفی آدمها به گونهای هویتشان به هم ریخته است و این به هم ریختگی هویت دارد. و این هویتبخشی از کودکی در کودکان ما شکل میگیرد و به سمت بزرگسالی میرود و اوضاع را بدتر میکند. چه خوب است که ما روی همه اینها نظارت داشته باشیم.