انکار علم اسلامی، ناشی از بی اطلاعی از علم روز است
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، مهدی گلشنی، نظریهپرداز در موضوع علم دینی و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در یادداشتی جوابیه نظریه پرداز عرصه علم دینی، به مداعاهای اثبات نشده جناب آقای سید محمد جواد علوی نوشت:
بهتازگی عدهای میگویند اقتصاد اسلامی یا علم اسلامی نداریم؛ این ناشی از آن است که در جریان علم روز نیستند. ما بهواسطه ناآگاهی بسیاری از اساتیدمان به خصوص از تحولاتی که در این ۳۰-۲۰ سال اخیر رخ داده است، در این قضیه رنج میبریم.
وقتی علم جدید با نیوتون و… شروع شد، ۱۰۰ سال پس از او این مطلب که ما همه چیز را از تجربه [باید] بگیریم، حاکم شد. تا نیمه دوم قرن بیستم یعنی حدود ۷۰-۶۰ سال پیش که کم کم فلاسفه علم ظاهر شدند، معلوم شد ما در علوم با ذهن خالی سراغ طبیعت و آزمایش و امثالهم نمیرویم، بلکه یک چیزهایی در ذهن ما هست و هرچه پیش آمدیم این موضوع واضحتر و واضحتر شد. یکی از کیهانشناسان بسیار مهم ما میگوید کیهانشناسان، بسیاری از کارهایشان مملو از اصول متافیزیکی و فلسفی است. علوم انسانی هم همین طور. [تازه] اینکه خیلی هم بیشتر [مملو از این اصول است]. اینکه انسان جسم است یا اینکه روح هم دارد و [یا] روح مادی است یا غیرمادی، اینها اگر در مفروضات باشد خیلی در نتیجهگیری فرق دارد.
من خیلی تعجب میکنم چطور جرئت میکنند این حرفها را بزنند؟ شما میبینید انیشتین در فیزیک با هایزنبرگ اختلاف عقیده داشت و هر دو از مهمترین فیزیکدانان بودند. اختلافشان سر چه بود؟ انیشتین میگفت باید علم هیئت را در طبیعت فرض بگیریم، در حالی که آن یکی میگفت شانس حاکم است. بنابراین در همه این علوم اصول هست، چه بدانند و چه ندانند. یکی از مورخان بزرگ علم گلهاش همین است که بسیاری از علما نمیدانند دارند یک چیزهایی را مفروض میگیرند. به همین دلیل است میبینید ما مکاتب مختلف روانشناسی داریم، مکاتب متعدد جامعهشناسی داریم، مکاتب مختلف اقتصاد داریم، اینها اختلافشان بر سر آن اصول است. حالا این اصول را میتوانند از یک مکتب فلسفی و یا از دین بگیرند.
اینکه ربا حرام است، خودش یک اصل است که خیلی تأثیر میگذارد. همه این مکاتب اقتصادی و جامعهشناسی و مکاتب روانشناسی و اینها مبتنی بر اصولی هستند و اختلاف دانشمندان با همدیگر [فقط] در مسائل تجربی نیست، بلکه در تأمین تجارب است که بهواسطه این اصول انجام میشود. این غفلتی است که در ایران فعلی است و ما داریم ضرر آن را نیز میبینیم اما در غرب این موضوع ۳۰-۲۰ سال است که روشن شده و سرآمدان علم مرتب این را تذکر میدهند.
من از شما میپرسم چرا در انگلیس و آمریکا ربح بانکی ۳-۲ درصد است و در کشوری مثل ما ۱۰ تا ۲۰ درصد و بالاتر نیز بوده است؛ چرا در ژاپن این نرخ صفر درصد است؟
آقای دکتر نهاوندیان از سفر ژاپن برگشته بودند، ایشان به من میگفت ربح، در ژاپن صفر درصد است. چرا [صفر درصد است]؟ به تجربه رسیدهاند که این را میگویند. پس چرا [باز هم بگوییم] اصول مهم نیست؟ خیلی مهم است. دین ما هم بهصراحت این را میگوید که باید اعمال شود. بنابراین [این اظهارنظرها ناشی] از عدم ورودشان به مسائل روز است. خیلی از تحولات در غرب رخ داده که دائم در معرض انتقاد و تضاربآراست که سبب میشود این تغییرات صورت بگیرد. در محیط ما واقعاً تضاربآرا نیست و به همین دلیل است که این جهلها باقی میماند.
این [اظهارنظرها] به خاطر آن است که به علوم روز و مسلط بودن اصول بر آنها آگاهی ندارند. لازم است حوزه علمیه قم بیشتر به مسائل روز آگاه باشد. نتایجی که آنها [غرب] به آن رسیدهاند، با تجربه به آن رسیدهاند. میگفتند هیچ چیز را اصل نمیگیریم جز تجربه، ولی واضح شد هیچ چیز از تجربه نمیتواند خالی باشد. الآن برای ۵۰ تجربه در فیزیک میتوانیم دهها تئوری بدهیم که همه آنها این ۵۰ تئوری را توجیه میکنند. اینها در اصول فرق دارند و اصول هم در حاصلخیزی و برکت دهی متفاوتاند. یک اصل میآید و چیزهای بیشتری را نسبت به یک اصل دیگر توضیح میدهد. بنابراین علتش این است که این افراد به تحولات جهانی ورود ندارند.
[همین اصول و نظریاتی که در حوزه علوم انسانی اسلامی و مثلاً اقتصاد داریم وارد عرصه میدانی نشده است] برای اینکه کار نکردند. یک زمانی مرحوم شهید محمدباقر صدر این کار را شروع کرد. من بارها گفتم استادان حوزوی که در اقتصاد اسلامی کار کردهاند با دانشگاهیان بنشینند و روی این مباحث کار کنند که الآن در اقتصاد روز چه چیزهایی به عنوان اصول گرفته شده است، مسلّمات را نیز از آیات و روایات که در آنها اختلاف نیست و متقن است نگاه کنند و با هم بحث کنند. این را نیز زمانی دکتر نهاوندیان برای من نقل کردند که به استادشان دکتر مشکات در دانشگاه تهران گفته بودند بیایید و [درس] اقتصاد اسلامی بگذارید، [استاد مشکات] گفته بود استادش را پیدا کنید، من حرفی ندارم. به نظرم این حرف را زمان شاه سال ۱۳۵۴ گفته است.
میروند با شهید بهشتی و علامه جعفری صحبت میکنند که اینها قبول نمیکنند و وقتی با مرحوم شهید مطهری صحبت میکنند، ایشان(شهید مطهری) میگوید من اول مینشینم با اساتید اقتصاد ببینیم چه چیزی فرض گرفته میشود و بعدش میآیم و درس میدهم.
یعنی باید یک جمعیتی از اساتید خبره حوزوی که روی اقتصاد اسلامی کار کردهاند بنشینند با دانشگاهیان بحث کنند ببینند مسائل و مشکلات روز چه هست، چیزهایی که جزو مسلمات اسلامی است را به عنوان مسلمات وارد کنند و جاهایی نیز به قول مرحوم شهید صدر که منطقهالفراغ است و شما مخیرید این اصل یا آن اصل را قبول کنید- در فیزیک هم ما خیلی از مسلمات را قبول میکنیم که یک عدهاش خیلی حساستر و خطیرتر است مثل اصل علیت و یک عدهاش از این دانشمند تا آن دانشمند فرق دارد- این کار را بکنند. علت [مشکلات] این است که ما روی اینها کار نکردهایم.
اکنون تکنولوژی خیلی مسائل را روی کار آورده و اینها مستلزم این است که بنشینند و روی این مسائل کار کنند. زمانی روی همین سلولهای بنیادی و انسانی که میخواهند به صورت مصنوعی بسازند خیلی بحث بود. مدتی در اسلام آباد پاکستان بودم، یک خانم آمریکایی آمد و گزارش داد چقدر مسیحیت و کلیسا نشسته است و روی این مسائل که کدام [اصل] با دین منافات دارد و کدام ندارد کار کرده است. اقتصاد فعلی واقعاً مشکل دارد اما پس از این تحولات بهواسطه کرونا خدا میداند که برخی از دانشمندان مهم غرب چقدر در آمریکا و غرب از اقتصاد حاکم انتقاد کردند. بنابراین من این را اصلاً قبول ندارم که اقتصاد اسلامی نداریم. باید [روی این موضوعات] کار شود. همانطور که سرآمدان آنها پس از اینکه مقداری انتقاد و تضارب آرا شد، فهمیدند بدون فلسفه نمیشود کار کرد. شما بروید و ببینید در آکسفورد ائتلافی از فیزیکدانان و ریاضیدانان و فلاسفه روی مسائل مهم فیزیک دارند کار میکنند؛ این کار باید در ایران نیز انجام شود.
[ما ناچاریم از فلسفه در این حوزه کمک بگیریم] صد درصد. وقتی در برکلی [آمریکا] دکترای فیزیک میخواندم سر کلاس فیزیک نمیشد از فلسفه اسم برد ولی حالا بروید ببینید چه خبر است! خیلی تغییر کرده است. آنها به انتقاد معتقدند ولی ما محیط مان ساکت است، به همین دلیل در برخی از دانشکدههای ما با بعضی از این بحثهای فلسفی بهصراحت مخالفت میکنند در حالی که دانشمندان غربی کتابها در این موضوعات نوشتهاند.
[ این کلام که ما از آنچه در غرب میگذرد بی خبریم به این معنا نیست که سیر تحول نظری در غرب، نسخه دقیق مشکلات نظری ماست]، باید تحلیل کنیم، برای اینکه آنها هزاران چیز را دارند به ما تحمیل میکنند. باید کامل فهمیده شود تا هر کدام که قابل قبول است و با اصولمان میخواند را قبول کنیم. پیغمبر فرمودهاند «اطلبوا العلم ولو بالسین».
همه کارهای آنها و حرفهایی که میزنند باطل نیست؛ باید با منطق خودمان بسنجیم و همانطور که در اوایل تمدن اسلامی برخی کتابهای غربی ترجمه شد، تعامل علمیمان را حفظ کنیم.
به قول شهید مطهری، ائمه هیچ گاه مخالفتشان را با این ترجمهها ابراز نکردند [دست به ترجمه بزنیم] و روی هر آنچه قابل قبول ماست و با اصول ما همخوانی دارد و میتوانیم روی آنها کار کنیم، تمرکز کنیم./998/