جایگاه دین و اخلاق دینی در دنیای جدید
به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) از پژوهشگران عرصه اخلاق، عرفان و علوم انسانی اسلامی است که در این گفتگو به سوالات و مسائل مبتلابه جامعه ما در حوزه اخلاق پاسخ داده است. کتاب «آئین زندگی (اخلاق کاربردی)» کتاب سال حوزه (۱۳۸۵)، «خوب چیست؟ بد چیست؟»، «موج فتنه؛ از جنگ جمل تا جنگ نرم» و «درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب» و کتابهای «مبانی علوم انسانی اسلامی»، «روش شناسی علوم انسانی اسلامی»، «نظریهپردازی در علوم انسانی اسلامی» از جمله مهمترین آثار اوست.
*آقای دکتر! بسیار اتفاق میافتد که ما بسیاری از مسائل را میدانیم و معتقد هستیم خوب و مفید و آموزنده است و بر روی ما تأثیرگذار است اما علی رغم اینکه میدانیم برخی از کارها برای ما خوب و مفید هستند، نمیتوانیم از نظر عملی و عملیاتی آنها را به مرحله انجام برسانیم؟
رذائل اخلاقی ممکن است موجب شود انسان علیرغم فهم و درک واقعیتها، زندگی خود را بر اساس آنها سامان ندهد و به دانستههای خود عمل نکند. قرآن کریم این حقیقت را در جاهای مختلفی متذکر شده است. فی المثل، درباره بیان علت نوع مواجهه فرعون و قوم فرعون با حضرت موسی و عدم ایمان به او علیرغم مشاهده همه آیات الهی و معجزاتی که از سوی حضرت موسی ابراز شد، و علیرغم «علم» و «یقین» به حقانیت موسی، میفرماید: وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدین؛ (نمل / آیه ۱۴) و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام مفسدان چگونه بود!
بر اساس این آیه، دو یا سه رذیله اخلاقی یعنی «ستمگری»، «برتریجویی» و «فسادانگیزی»، موجب شدند که علیرغم علم و یقین به حقانیت موسی، به او ایمان نیاورند و او را نپذیرند.
قرآن کریم در آیهای دیگر، «هوای نفس» را عامل ناکارآمدی علم دانسته، میفرماید عدهای علیرغم علم به حقیقت، به دلیل تبعیت از هواهای نفسانی، راه ضلالت را در پیش گرفتهاند: «أَفَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلی عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَه (جاثیه / آیه ۲۳) آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟!»
دیدگان اندیشه زمانی میتوانند به جمال حقیقت روشن شوند که گَرد و غبار امیال و خواستههای حیوانی و نفسانی، بر چهره آن ننشسته باشد و از اسارت و بردگی وهم و خیال رهیده باشد. به تعبیر زیبای سعدی:
حقیقت سرایی است آراسته
هوا و هوس گرد برخاسته
نبینی که هر جا که برخاست گرد
نبیند نظر گر چه بیناست مرد
دیدگان اندیشه زمانی میتوانند به جمال حقیقت روشن شوند که گَرد و غبار امیال و خواستههای حیوانی و نفسانی، بر چهره آن ننشسته باشد و از اسارت و بردگی وهم و خیال رهیده باشد
*مسأله شناسی اولین قدم در راه حل مسأله است، یعنی اول باید مسائل خود را شناسیم تا بعد اقدام به حل آنها کنیم. اخلاق در زمینه مسألهشناسی ما چقدر میتواند به ما کمک کند؟
نخستین گام هر نوع و هر سطحی از تحقیق علمی، مسألهشناسی و انتخاب مسأله تحقیق است. مسائل بیشماری در عالم وجود دارد، اما همه آنها برای تحقیق انتخاب نمیشوند. هر محققی مسأله یا مسائل خاصی را برای پژوهش خود انتخاب میکند.
انتخاب مسأله را نمیتوان ضابطهمند کرد؛ زیرا متأثر از شبکهای از عواملی غیراختیاری و غیرانتخابی مثل عوامل محیطی، سازمانی، جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و امثال آن است؛ اما جای این سوال هست که از میان انبوه مسائل موجود، چرا مسأله یا مسائل خاصی از سوی یک محقق برای تحقیق و بررسی انتخاب میشود و چرا بعضی از مسائل آگاهانه یا ناآگاهانه از سوی یک محقق طرد میشوند؟
عامل اصلی انتخاب یک مسأله، «نیاز» است؛ اعم از نیازهای درونی (یعنی نیازهای قوای مختلف انسانی) و نیازهای بیرونی که به یک معنا بازگشت به همان نیازهای درونی میکنند. از ابتداییترین شناخت و ادراکها و دانشهای آدمیان تا پیچیدهترین آنها همگی معلول «نیاز» اند، اعم از نیازهای واقعی یا پنداری.
«نیاز» هم، به عنوان نخستین عامل حرکت علمی، حقیقتی «وابسته» است. معلول و محصول عوامل غریزی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی، ارزشی و حتی اقلیمی است. در این میان، یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در شکلگیری یک نیاز، عوامل اخلاقی است. تخلق به فضائل و دوری از رذائل اخلاقی نیازهای ما را به سمت و سویی خاص جهتدهی میکنند.
نقش اخلاق در این مرحله از فرایند پژوهش و نظریهپردازی، به این شکل است که اخلاق فاضله، با تعدیل قوای مختلف درونی، موجب میشود، نیازهای قوای آدمی نیازهایی واقعی باشند. اخلاق فاضله موجب میشود، مسیر حرکت علمی و فرایند تشخیص نیازهای واقعی، به انحراف کشیده نشود، زیرا اگر قوای انسانی به درستی تعدیل نشوند یا توجه ناعادلانهای به برخی از آنها شود، و برخی دیگر نادیده گرفته شوند، انحراف در اندیشه رخ خواهد داد.
از طرفی، توجه ویژه به احساسات و امیال و خواستههای شهوانی و غضبی موجب برجستهسازی غیرواقعی نیازها و خواستههای حیوانی و متدانی خواهد شد و به تبع آن مسائل تحقیقی نیز از همان سنخ خواهند شد و در نتیجه مسیر علم و تحقیقات علمی در خدمت توسعه بُعد حیوانی انسان خواهد بود. اما اگر شهوت و غضب در خدمت عقل قرار گیرند و خواستهها و نیازهای آنها، خواستهها و نیازهایی عقلانی شود، در آن صورت مسائل علمی نیز در خدمت توسعه عقلانیت، حکمت و انسانیت خواهند بود.
*اخلاق و غایتشناسی در هدف علم و پژوهشها چقدر تأثیرگذارند؟
هیچ فعالیت اختیاری بیهدفی امکان تحقق ندارد. هدف، چیزی است که امکان صدور کنشهای اختیاری را فراهم میکند. البته صدور کنشهای اختیاری متوقف بر توجه آگاهانه به هدف نیست؛ اما بدون وجود هدف هم امکان تحقق ندارند.
نظریهپردازی و تولید علم نیز همچون سایر کنشهای اختیاری انسان دارای غایتاند. کسی که غایت زندگی خود را لذت جسمی و بدنی قرار داده باشد، طبیعتاً همه افعال اختیاری خود و از جمله علماندوزی و نظریهپردازی را هم برای همین غایت میخواهد. یا کسی که غایت زندگی خود را کسب قدرت قرار داده باشد، همه علوم تولیدی او نیز در ارتباط با همین هدف خواهند بود. به همین ترتیب، کسی که غایت زندگی خود را فلاح و سعادت اخروی قرار داده باشد، اندیشهورزی و نظریهپردازی او نیز با همین هدف گره خواهد خورد. بنابراین، اخلاق شهوتمحور، اندیشه شهوتمحور را شکل میدهد؛ و اخلاق خشممحور، اندیشه قدرتگرایانه و سلطهجویانه را سامان میدهد؛ و اخلاق خدامحور و خردگرا، اندیشهای توحیدی و خردگرایانه را شکل میدهد، البته روشن است که اگر هدف نهایی را خدایی شدن دانستیم، حتماً به لذت و سود و قدرت و امنیت روانی و محبوبیت اجتماعی و امثال آن هم توجه داریم. به تعبیر دیگر، چنین اهدافی در اخلاق اسلامی، اهداف میانیاند.
*اخلاق به چه مکاتبی تقسیم میشود؟
مکاتب اخلاقی را از یک جهت به سه دسته فضیلتگرایی، وظیفهگرایی و پیامدگرایی تقسیم میکنند: در فضیلتگرایی، معیار خوبی و بدی یا بایستگی و نبایستگی یک صفت یا فعل، نیت عامل و کنشگر است. نه خود عمل و نه نتایج و پیامدهای حاصل از آن. خوبی یا بدی یک کار به این است که از چه کسی صادر شده است. مثلاً ممکن است دو نفر در یک واقعهای راست بگویند، اما یکی به انگیزه فسادانگیزی و اختلافافکنی و دیگری به انگیزه کشف حقیقت و اصلاح. راستگویی اولی از مصادیق رذیلت اخلاقی است و راستگویی دومی از مصادیق فضیلت اخلاقی. نظریه اخلاقی سقراط، افلاطون، ارسطو، رواقیان و اپیکوریان در یونان باستان را میتوان از بارزترین مصادیق اخلاق فضیلت یا مکتب فضیلتگرایی دانست. در دوران اخیر توسط پارهای از فمینیستها نظریه جدیدی در دل مکتب فضیلتگرایی مطرح شده است با عنوان نظریه اخلاق مراقبت که نخستین بار توسط کارول گیلیگان مطرح شد.
در وظیفهگرایی، معیار خوبی و بدی تطابق با وظیفه است. هر کاری که مطابق وظیفه باشد خوب و هر کاری که مطابق وظیفه نباشد بد است. صرف نظر از اینکه ذات آن عمل چه اقتضائی دارد و یا صرف نظر از اینکه چه نتایج و پیامدهای را به دنبال دارد. رگههایی از این مکتب در دوران یونان باستان و عصر سقراطی مطرح شد؛ اما در دوران اسلامی این ایده با عنوان نظریه حسن و قبح الهی توسط اشاعره با قوت و شدت بیشتری مطرح شد و در قرن هجدهم امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴)، فیلسوف پرآوازه آلمانی با تفصیلی بیشتر نظریه دیگری را در قلمرو مکتب وظیفهگرایی مطرح کرد.
مکتب پیامدگرایی یا نتیجهگرایی که مدافعانی چون جرمی بنتام و جان استوارت میل داشت بر این باور است که معیار درستی یا نادرستی و خوبی یا بدی یک فعل یا صفت، نتایج و پیامدهای حاصل از آن است؛ یعنی خود یک فعل، فینفسه، بار ارزشی ندارد؛ بلکه این نتایجاند که مشخص میکنند یک فعل خوب بوده است یا بد. که جرمی بنتام با طرح نظریه لذتگرایی و جان استوارت میل با طرح نظریه سودگرایی دو نظریه مهم در قلمرو مکتب پیامدگرایی را مطرح کردند.
هیچ فعالیت اختیاری بیهدفی امکان تحقق ندارد. هدف، چیزی است که امکان صدور کنشهای اختیاری را فراهم میکند. البته صدور کنشهای اختیاری متوقف بر توجه آگاهانه به هدف نیست؛ اما بدون وجود هدف هم امکان تحقق ندارند
*جدیدا در مورد اخلاق کاربردی صحبت میکنند، منظور از اخلاق کاربردی چیست؟
اخلاق کاربردی دانشی نوپدید اما بسیار پویاست. علیرغم عمر کوتاهی که از آن میگذرد توانسته است افزون بر نشان دادن جذابیت خود برای محققان، گرههای علمی و عملی فراوانی را باز کند.
تاکنون نیز کتابها و مجلات بسیار متنوعی به چاپ رسیده است. حتی دائرهالمعارفهایی نیز در این موضوع به زبان انگلیسی تدوین شدهاند. مراکز و مؤسسات مختلفی با عنوان اخلاق کاربردی یا در خصوص برخی از موضوعات و مسائل آن، مثل اخلاق محیط زیست، اخلاق زیستی، اخلاق پزشکی و امثال آن شکل گرفته است.
در عین حال، به دلیل تأثیرپذیری شدید اخلاق کاربردی از مبانی و معیارهای ارزشداوری، بسیاری از تحقیقات موجود به دلیل تأثیرپذیری از مبانی لیبرالیستی و سکولاریستی و به طور کلی به دلیل بیارتباطی با مبانی فکر اسلامی، نه تنها گرهای از گرههای علمی یا عملی جامعه ما را باز نمیکند که حتی ممکن است انحرافات نظری و عملی زیادی هم ایجاد کند. هر گونه غفلت یا سستی در این عرصه ممکن است اخلاقیات و سبک زندگی بخشهای مختلفی از جامعه ما را به انحراف بکشاند و خسارتهای جبرانناپذیری را به دنبال آورد. به همین دلیل، اخلاق کاربردی را از جمله دانشهایی میدانیم که در اولویت اسلامیسازیاند.
بر همین اساس، معاونت پژوهش مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) از سال ۱۳۸۶ تصمیم گرفت به صورت بنیادین و محققانه، آن گونه که از این مؤسسه انتظار میرود، در این عرصه وارد شود و رسالت خود را انجام دهد.
به همین منظور دانشنامه اخلاق کاربردی برای نخستین بار در پنج جلد توسط مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی چاپ شد؛ این اثر زیر نظر بنده و با همکاری حدود ۲۰ نفر از پژوهشگران تدوین شده است. این کتاب که در پنج جلد منتشر شده است مشتمل بر ۴۰ فصل است که افزون بر مباحث نظری و بنیادین در حوزه اخلاق کاربردی، مهمترین مسائل اخلاق زیستی، (مثل شبیهسازی انسانی، سقط جنین، قتل ترحمی، برخورد کالاگونه با اعضای بدن انسان و امثال آن)، اخلاق فراغت و گردشگری، (مثل اوقات فراغت، شادی و نشاط، گردشگری، زیارت، محیط زیست)، اخلاق حاکمیت و سیاست (مثل رابطه اخلاق و سیاست، اخلاق در مدیریت و سازمان، اخلاق و اقتصاد، اخلاق جنگ و صلح و اخلاق انتخابات) و اخلاق علم و فرهنگ (مثل اخلاق پژوهش، نقد، مناظره، رسانه، روزنامهنگاری، همسایگی و اخلاق خانوادگی) را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
مطالعه این مجموعه را به همه علاقه مندان به مطالعات اخلاق کاربردی توصیه میکنم.
*دین و اخلاق دینی در دنیای جدید چه جایگاهی دارد؟
بسیاری از روشنفکران ما در وصف جهان جدید و دنیای مدرن سخنها گفته و میگویند. اوصاف و ویژگیهای فراوانی برای مدرنیته و انسان مدرن و اخلاق مدرن و به طور کلی برای جهان مدرن برمیشمارند، مثلاً در حوزه اخلاق میگویند «مهمترین ویژگی اخلاق در دنیای جدید این است که اخلاق در این دنیا «سکولار» / «فرادینی» شده، یعنی از جمیع جهات، به جز جهت تاریخی، از دین مستقل شده است. و سکولار شدن اخلاق هم به معنای سکولار شدن «اندیشههای» اخلاقی است و هم به معنای سکولار شدن «انگیزههای» اخلاقی» [اخلاق دینشناسی، فنایی، ص ۱۵۷] و...
و از این همه، بدون هیچ دلیل و برهان و استدلالی به گونهای سحرآمیز چنین نتیجه میگیرند که پس باید دست از فرهنگ دینی و قرآنی و اسلامی خود بشوییم و تابع فرهنگ عصر زمانه خود شویم؛ باید از آموزهها و معارف قرآنی که به زعم اینان مربوط به جهان قدیم است دست برداریم و از آموزهها و قوانین غربی که مربوط به جهان جدید است تبعیت کنیم! و بالاخره باید دست از اخلاق دینی بشوییم و تابع اخلاق سکولار باشیم!
منظور این آقایان از دنیای جدید و انسان جدید هم فقط مردم اروپا و آمریکا است. آن هم نه همه آنها، چرا که دینداران و معتقدان به اخلاق دینی در آن کشورها نیز فراواناند. از نگاه این آقایان مردم سایر کشورها و نوع نگاه آنان به اخلاق هیچ ارزشی ندارد؛ مثلاً مردم چین و هند یعنی جمعیتی بیش از یک سوم جمعیت جهان که فقط در این دو کشور زندگی میکنند، از نگاه این آقایان مردم نیستند. جمعیت حدود دو میلیاردی مسلمانان در جهان هم که از نگاه این آقایان اساساً مردم به شمار نمیروند!
فقط چشمآبیهای ملحد یا سکولار اروپا و آمریکا برای آنها مهم هستند و الگوی زیست آنها را (که بارها و بارها آلودگی و غیرانسانی بودن خود را نمایان کرده است،) میخواهند به عنوان الگویی معیار برای همه جهانیان و از جمله مسلمانان و به ویژه ایرانیان تجویز کنند!
افزون بر این، گیریم که اوضاع همان گونه باشد که شما میگوئید، آیا پسند و ناپسند انسان مدرن و دنیای مدرن، دلیلی بر حقانیت و درستی است؟! اگر دنیای مدرن، دین و خدا و معاد را نپسندید یا نپذیرفت، آیا ما هم باید چنان کنیم؟! چنین منطقی همان منطق دشمنان دین و مردمان عصر جاهلیت است، که پیامبران به شدت با آن مبارزه میکردند و از مردم میخواستند از حق و حقیقت پیروی کنند. نو یا کهنه بودن و پذیرش اکثریت یا نپذیرفتن آنها هرگز دلیل بطلان یا حقانیت نیست.
یکی از عمدهترین معضلات خبررسانی در کشور ما، وجود خبرنگاران یا گزارشگران غیرحرفهای است. وقتی یک خبرنگار غیرحرفهای و غیرمتخصص از یک همایش، نشست یا سخنرانی علمی گزارشی را برای خبرگزاری متبوع خود تهیه میکند، در بسیاری از موارد به دلیل عدم آشنایی با اصطلاحات فنی و تخصصی، ناخواسته گزارشهایی خلاف واقع، ارسال میکند
*ما به عنوان خبرنگار و اهالی رسانه چه اخلاق را باید رعایت کنیم؟
یکی از آفات بزرگ اخلاقی در عرصه زیست اجتماعی، ترتیب اثر دادن و اعتماد کردن به اخبار بیریشه و بیمبدأ است. اعتماد به چنین اخباری از مهمترین عوامل اخلاق زدایی در حیات فردی و اجتماعی است.
قرآن کریم، پیروان خود را از اعتماد به خبر فاسقان برحذر داشته و به آنان دستور میدهد که اگر خبری را از افراد فاسق شنیدید، پیش از ترتیب اثر دادن حتماً درباره درستی یا نادرستی آن تحقیق کنید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَینُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَه فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمین» (حجرات/۶)
اما گسترش وسایل اطلاعرسانی و شبکههای اجتماعی، زمینهای را فراهم کرده است که انسانها در دریایی از اخبار و اطلاعاتی غرق شوند که در بسیاری از موارد منشأ و مبدأ اصلی آنها را اساساً نمیشناسند.
یکی از مهمترین تکنیکهای جنگ رسانهای دشمنان جمهوری اسلامی، علیه ایران، اسلام و ارزشهای انقلاب اسلامی، انتشار اخبار بیریشه درباره شخصیتها، نهادها، و گروههای مدافع انقلاب و ارزشهای اسلامی است.
بعضاً مشاهده میشود کسانی که رسانه و تریبونی در اختیار دارند، بر اساس همین اخبار بیریشه، به تحلیل پرداخته و آبروی انسانهای مؤمنی را (که همسطح آبروی پیامبر اسلام و اهلبیت، بیتالمقدس و بیتالحرام دانسته شده است) به آسانی میریزند!
پیامبر اکرم (ص) در ضمن سفارشهایی که به ابوذر غفاری داشتند، فرمودند: «برای دروغگو بودن فرد همین اندازه کافی است که هر چه را میشوند، بازگو نماید؛ کَفَی بِالْمَرْءِ کَذِباً أَنْ یحَدِّثَ بِکُلِّ مَا سَمِعَ» (وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۸۸)
راه نجات از این بلیه چند تاست:
۱. انتخاب منابع خبری سالم و صالح؛
۲. بیاعتمادی به اخبار دشمنان ایران و اسلام؛ و باور به اینکه خدایان رسانههای نوین، یعنی غربیان و صهیونیستها، هرگز خیرخواه ملت ما نبوده و نیستند؛
۳. باور به وجود جنگ رسانهای دشمنان دین علیه اسلام و انقلاب اسلامی؛ (برای آگاهی بیشتر در این مورد به کتاب جنگ نرم، نوشته اینجانب مراجعه کنید)
۴. بالابردن سواد رسانهای خود و شناخت تکنیکهای جنگ رسانهای.
صرفنظر از اغراض سیاسی و حزبی و اهداف قدرتطلبانه، که خود منشأ جعل و انتشار بسیاری از اخبار دروغین از قول شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و افراد تأثیرگذار در کشور ما است؛ یکی از عمدهترین معضلات خبررسانی در کشور ما، وجود خبرنگاران یا گزارشگران غیرحرفهای است. وقتی یک خبرنگار غیرحرفهای و غیرمتخصص از یک همایش، نشست یا سخنرانی علمی گزارشی را برای خبرگزاری متبوع خود تهیه میکند، در بسیاری از موارد به دلیل عدم آشنایی با اصطلاحات فنی و تخصصی، ناخواسته گزارشهایی خلاف واقع، ارسال میکند.
این مسأله در گام اول منشأ سو تفاهم و سو ء برداشت نسبت به آن صاحبنظر میشود و البته در مراحل بعدی، آرام آرام، موجبات بیاعتمادی به اخبار چنان رسانههایی را به دنبال خواهد داشت، امری که متأسفانه هماکنون در کشور ما پدید آمده است.
بنده شخصاً به هیچ یک از اطلاعاتی که خبرگزاریهای سیاسی درباره همایشها و نشستهای علمی ارائه میدهند اعتمادی ندارم و به همین دلیل هرگز در هیچ مقاله یا کتابی به اخبار آنها استناد نداده و نخواهم داد: مگر آنکه مقالهای کامل از یک نویسنده را منتشر کنند (آن هم با ذکر منبع).
به امید روزی که شاهد خبرگزاریهای اختصاصی و با خبرنگاران حرفهای فراوانی در موضوعات مختلف علمی و اجتماعی باشیم.