بررسی فجایع غربالگری جنین و طرح جوانی جمعیت
درآمد
وقتی تلاش میکنیم رویکردهای غربی را مبنا قرار دهیم و فتاوای فقها را آنگونه که خودمان دوست داریم بفهمیم، به سلب حیات از 1440 جنین ناهنجار افتخار میکنیم. (خواهیم گفت کجا و چه کسی) سلب حیات جنینهایی که بسیار از آنان دچار سندروم داون هستند؛ سندرومی که مبتلایان به آن، اطرافمان زندگی میکنند. کسانی که مهربانند، زندگی را دوست دارند و البته مشکلاتی جسمی و ذهنی دارند. این در حالی است که غربالگری جنین در کشور، فرآیندی غیرمطمئن، آسیب آفرین، غیرعقلانی و در بسیاری از موارد، ناهماهنگ با ظاهر و باطن تعالیم انبیا (ع) است.
نقطه ورود جریان مدافع غربالگری جنین برای به خطا انداختن سیاست گذاران و مردم کجاست؟ به نظر میرسد نقطه ورود آن، این است که از حکم جواز برخی از مراجع عظام دینی که بسیار سختگیرانه و با اما و اگر و به صورت موردی صادر شده بود، تصور وجوب یا لزوم یا ترجیح القا کردهاند. تا آنجا که به شناسایی و اسقاط جنین دارای معلولیت، افتخار کردند.
توضیح، اینکه برخی مراجع عظام فقهی، در صورت قطعی بودن تشخیص ناهنجاری و در صورتی که این ناهنجاری موجب حرج و دشواری غیرقابل تحمل پدر و مادر باشد و قبل از دمیده شدن روح تشخیص داده شود، اجازه اسقاط جنین قبل از دمیده شدن روح را میدهند. این اجازه نیز در استفتاهایی که موضوع، بسیار شدید توصیف شده است مطرح است. (هرچند به نظر می رسد رعایت هیچ کدام از این شروط در فرآیند غربال گری به میزان بایسته محقق نشده است) مراجعی که تحت شرایطی سختگیرانه چنین اجازهای را صادر فرمودهاند، عبارتند از 1) مقام معظم رهبری، 2) آیت الله سیستانی، 3) آیت الله مکارم و 4) آیت الله شبیری زنجانی. از طرف دیگر، آیات عظام 1) امام خمینی، 2) آیت الله بهجت، 3) آیت الله صافی گلپایگانی، 4) آیت الله علوی گرگانی، 5) آیت الله سبحانی، 6) آیت الله وحید خراسانی و 7) آیت الله جوادی آملی، اسقاط جنین بر اساس ناهنجاری و حتی با تلقی حرج و عسر شدید را حرام میدانند. اما نکته مهم اینجاست که آنان که اجازه میدهند هم، این اجازه، هرگز به معنی «ترجیح داشتن و قابل افتخار بودن» کشتن جنینهای بیپناه (حتی در صورت تلقی حرج) نیست.
در موضوع تهدید حیات مادر قبل از ولوج روح جنین، اگر هیچ چارهای برای نجات مادر جز سلب حیات جنین نباشد، اقدام به نجات جان مادر حتی اگر منجر به قتل جنین شود، واجب میشود. متأسفانه به تفاوت اجازه در شرایط حرج، با اجازه در شرایط تهدید جان مادر توجه نشده است و در قانون موسوم به «سقط درمانی» نیز که با اصرارها و رفت و برگشت مکرر تأیید گرفته شده است، این دو مورد به صورتی غیرکارشناسی تلفیق شدهاند.
نگرانی گسترده برای مادران باردار که نیاز به آرامش دارند
روند غربالگری جنین در کشور، به شهادت پزشکان زنان و پژوهشگران اجتماعی، موجب ایجاد نگرانی گسترده برای مادران و خانوادهها در خصوص سلامت جنین و حساس شدن آنان نسبت به نواقص جنین شده است و آسیب های زیادی به نگاه جامعه نسبت به منزلت معلولین وارد کرده است. این روند، هزینههای قابل توجهی را که باید برای تغذیه و دیگر نیازهای مادر هزینه شود، به سوی درآمدزایی و هراس آفرینی برای مادران سوق میدهد. مسیر گسترش علوم ژنتیک برای تشخیص و اسقاط ناهنجاری جنین در غرب، با سهل انگاری در حرمت جان جنینها و با نگاه اصلاح نسل بشریت شکل گرفته است و اصرار برخی از جریانها به استفاده فراگیر از آن، دلیل کافی ندارد. ترس ناشی از هزینههای غربالگری که در سطح کلان، هیچ توجیه عقلانیای ندارد، زحمتی به زحمتهای خانوادههایی که میخواهند فرزنددار شوند افزوده است.
تجربه زیسته بسیاری مادران در این خصوص، استرس شدید همراه با گریههای مستمر است که روشن است چنین شرایطی، به روح و جسم مادران و جنینهای بسیاری لطمه وارد میکند. اطلاعات حاصل از مراحل مختلف آزمایشهای غربالگری، با ایجاد اضطراب میتواند به والدین آسیب برساند و منجر به ختم جنینی شود که حتی به احتمال بسیار زیاد، سالم است.[1] پژوهشگران غربی نیز، به اضطراب مادران در مورد نتایج آزمایش آمنیوسنتز پی بردهاند[2] اما متاسفانه اطلاعرسانی و اصلاح سیاست در خصوص موضوع غربالگری، از سوی کسانی که مسئولیت داشتهاند، دنبال نشده است و کشف فاجعه، بیشتر از سوی گروههای مردمی محقق شده است.
از سوی دیگر، بر اساس پژوهشهای انجام شده، هرگونه اسقاط جنین عمدی حتی در جایی که مادر توجیهی برای آن دارد، منجر به آسیب روحی و روانی برای مادر و خانواده میشود که گویا در سیاستگذاری غربالگری دیده نشده است. مشکلات روحی و روانی زنانی که دچار سقط خود به خودی میشوند، کوتاه مدت است و به طور معمول، از شش ماه تجاوز نمیکند حال آنکه زنانی که مرتکب سقط عمدی میشوند، از اختلالات روانی طولانی مدت رنج خواهند برد. در برخی از پژوهشها، این میزان، دو تا پنج سال گفته شده است. از سوی دیگر، زنان با سابقه سقط عمدی، بیش از جمعیت عمومی دچار انواع اختلالات اضطرابی میشوند.[3]
غیر قابل توجیه بودن حتی اقتصادی
گرچه حرمت جان جنینها، جایی برای هرگونه محاسبهگری دیگری باز نمیگذارد و ناپسندی افتخار کردن مقام مسئول به گرفتن جان جنینهای دارای نقص، هیچ جایی در نگاه انسانی و الهی ندارد، اما اجازه دهید موضوع را از منظر اقتصادی نیز که شاهرگ محاسباتی تمدن پرآسیب جدید است بررسی کنیم. آیا گزارشی از سوی مسئولان در خصوص گردش مالی اقتصاد غربالگری ارائه شده است؟ چرا هزینه تحمیلی به خانوادهها، هزینههای دولتی و نیز ارز خارج شده از کشور در طی این سالها بابت تجهیزات وارد شده به کشور و واسپاری های احتمالی به آزمایشات خارجی، از سوی مسئولین اعلام نشده است؟ و سؤال مهمتر این است که آیا این هزینه نمیتوانست برای کمک به نگهداری از کودکان معلول در کنار خانواده شریفشان صرف شود؟ آیا این هزینه کلان نمیتوانست برای پذیرش موارد دشوار توسط مراکزی که وظیفهای در این خصوص دارند صرف شود و از سلب حیات از این موجودات بی پناه و این همه آسیب پرهیز شود؟ آیا کشور ما به موش آزمایشگاهی طرحهای نابخردانه غربی تبدیل نشده است؟
گذشته از اهمیت دفاع از جان جنینها که دلایلی بر مرتبهای از وجود انسان بودن آنها داریم، برای کشف این 1440 جنین بی پناه، هزینههای کلانی در کشور صرف شده است. تعداد مادرانی که در مرحله اول به غربالگری سوق داده میشوند، بنا بر یکی از پژوهشها، بیش از 90 درصد و بر اساس پژوهش دیگر، بیش از 50 درصد است. مراحل دیگر غربالگری نیز که تعدادی از مراجعهکنندگان به مرحله اول به آن سوق داده میشوند، هزینههای قابل توجهی دارد. بنا بر یکی از محاسبهها، نسبت به هزینههای کل این فرآیند، در نهایت هزینه کشف و اسقاط جنینهایی که مقام مسئول، به آن افتخار کرده است، بیش از صد برابر هزینه نگهداری نوزادانی است که بدون غربالگری، ناقص متولد میشوند. جای تأسف دارد.
چالشهای امنیتی
بخش قابل توجهی از تشخیصهای منجر به اسقاط جنین ناهنجار طی فرآیند پرآسیب غربالگری، آزمایشهایی ژنتیکی است که بیشتر، برای تشخیص تریزومی 13، 18 (مغایر حیات) و تریزومی 21 (سندروم داون) انجام میشود. گرچه بخشی از تحلیلهای ژنتیکی در داخل کشور انجام میشود، اما در طی این سالها، نمونههای ژنتیکی بسیاری به دلیل حجم قابل توجه آزمایشات، از کشور خارج شده است و امکان درز اطلاعات ژنتیک برای کشورهای متخاصم را فراهم کرده و کشور را در معرض چالش بیولوژیکی قرار داده است. شاید سالها پیش، امکان کنترل بمبی در تهران از طریق ماهواره و با دستگاهی در کشور دیگر، غیر قابل پذیرش بود اما امروزه، موضوعی عجیب نیست. ممکن است در آینده، اطلاعات ژنتیکی این نسل، بتواند مردم عزیز ما را به بردگان قدرتهایی تبدیل کند که امروز، ارزش اطلاعات ژنتیکی را درک میکنند و شاید بسیاری از تخریبگریهای این اطلاعات را پنهان مینمایند. بسیاری از کشورهای دارای سیستم دفاعی کامل، از ارسال حتی نمونه پوست مردم کشورشان به کشوری دیگر پرهیز دارند اما متاسفانه در کشور ما، شاید به دلیل عدم مرجعیت سازمان پدافند غیرعامل و تک روی مجموعههای بهداشت و درمان، در این موضوع سهل انگاری شده است.
در حال حاضر در صورت هرگونه رسمیتبخشی به روند غربالگری (حتی برای برخی از گروهها از مادران) در قانون جوانی جمعیت و یا تحمیل آزمایش NIPT که آزمایشی غیربومی و غیرتهاجمی است و اطلاعات ژنتیکی موالید این کشور را در معرض دسترسی کشورهای متخاصم قرار میدهد، متأسفانه قدمی دیگر در راه به خطر انداختن امنیت ایران عزیز برداشتهایم.
از بین رفتن جنینهای سالم در طی فرآیند کلان غربالگری
روال وسیع غربالگری، موجب اسقاط جنینهای سالم هم شده است. در حال حاضر، نقطه برش اعلام بالا بودن خطر ابتلای جنین به سندروم داون، 1 بر 250 است که پزشکان از ترس مجازات در صورت تولد سندروم داون، گاه نقطه برش 1 در 1000 یا حتی 1 در 1200 را نیز به مرحله تهاجمی آمنیوسنتز می فرستند. اگر نقطه برش را 1 بر هزار بگیریم و خطر اسقاط جنین به دلیل نمونه برداری آمنیوسنتز را نیز 1 درصد تلقی کنیم، یعنی برای کشف یک جنین سندروم داون (بی گناه)، 10 جنین کشته می شوند. روش آمنیوسنتز در منابع، به عنوان روشی تهاجمیتر (More Invasive) محسوب شده است.[5] (چقدر نابخردانه و ستم گرانه) از سوی دیگر، برخی از کسانی که در مرحله اول به عنوان خطر بالا شناسایی میشوند، به خاطر وحشتی که با آن روبرو میشوند، قبل از مراحل بعدی، خود اقدام به اسقاط جنین میکنند. به نظر میرسد چنین سهل انگاریای در جان جنینها، هیچ تناسبی با احترام جنینها ندارد.
نتیجه نگاه نادرست ناشی از روالسازی برای اسقاط جنینهای ناهنجار این است که وزیر رفاه کشور به اسقاط 1440 جنین ناهنجار افتخار کرده است.[6] هرچند این افتخار کردن با تعبیر «جلوگیری از تولد» بیان شده است، اما وحشتناک بودن اسقاط را نمی پوشاند. وحید قبادی رئیس سازمان بهزیستی نیز در یکی از خبرگزاریها به شناسایی و اسقاط 1444 جنین معلول افتخار کرده و آن را به عنوان دستاورد معرفی میکند.[7] بر اساس اعلام حسین نحوی نژاد مدیرکل بهزیستی استان گیلان، نسبت معلولین کشور ما به کل جمعیت، حدود یک پنجم عدد مشابه در جهان است. بر اساس اعلام سازمان بهداشت جهانی، از هر 10 نفر، یک نفر معلول است یا دچار معلولیت خواهد شد در حالی که در کشور ما به لطف حضرت حق، تعداد معلولین، حدود 2 تا 5/2 درصد است.[8] این احتمال را منتفی ندانیم که پایین بودن تعداد معلولین در کشور ما ناشی از سبک زندگی الهی و رعایتهای اخلاقی باشد و باید نگران باشیم که غربی شدن کورکورانه و دنبال کردن فرآیند بی رحمانه اصلاح نسل، موجب وارونه شدن محاسبات سطحی نگرانه ما گردد.
[1] - https://en.wikipedia.org/wiki/Prenatal_testing
[2] - Mujezinovic F, Prosnik A, Alfirevic Z (November 2010). "Different communication strategies for disclosing results of diagnostic prenatal testing". The Cochrane Database of Systematic Reviews (11): CD007750. doi:10.1002/14651858.CD007750.pub2
[3] - The course of mental health after miscarriage and induced abortion: a five-year follow-up study. Broen AN, Moum T, Bødtker AS, Ekeberg O. BMC Medicine 2005, 3:18 (12 December 2005)
[4] - https://en.wikipedia.org/wiki/Prenatal_testing
[5] - خبر ساعت 21 تاریخ 19 آذر 99 شبکه 1 سیما
[6] - خبر شماره 84132033 ایرنا در تاریخ 12 آذر 99 با عنوان «رییس سازمان بهزیستی خبر داد: از تولد ۱۴۴۴ نوزاد معلول پیشگیری شد.» و آدرس: https://www.irna.ir/news/84132033
[7] - خبر شماره 99091209553 ایسنا در تاریخ 12 آذر 99 با رئیس اداره بهزیستی گیلان با عنوان : «مشاوره ژنتیک از تولد نوزاد معلول پیشگیری میکند؟» و آدرس: https://www.isna.ir/news/99091209553
سپهر فارسی نسب