جشنواره فجر؛ خوب، بد یا جلف؟
سی و نهمین جشنواره فجر با ۱۱۰ فیلم به قضاوت داوران رسید و ۱۶ فیلم در رشتههای مختلف انتخاب شدند که به بررسی ۵ فیلم منصور، تک تیرانداز، مصلحت، ابلق و شیشلیک خواهیم پرداخت.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، ۱۲ آذرماه ۹۹ بود که سی و نهمین جشنواره فجر با انتشار فراخوان، کار خود را شروع کرد. ۱۱۰ فیلم تا ۱۵ دی ماه ثبت نام شدند و برخلاف سالهای قبل، تمام فیلمها بدون هیئت انتخابی از ۲۰ دی ماه به قضاوت داوران رسید. سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد با سابقه مدیر گروه فرهنگ تاریخ و هنر شبکه اول سیما، مدیر طرح و برنامه شبکه اول سیما، مدیر هفتمین تا دوازدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت و مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، به دبیری این دوره از جشنواره فجر انتخاب شد. وی از سال ۹۷ جزو اعضای حقوقی شورای عالی بین الملل سینمای ایران است که در کنار علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و خواهرزاده سیدمحمد خاتمی، امیر اسفندیاری، ایرج تقیپور، نادر طالب زاده، سیدرضا میرکریمی، مهدی یزدانی، سیدصادق موسوی و رائد فریدزاده مشغول فعالیت میباشد.
هیئت داوران سی و نهمین جشنواره فجر محمد احسانی، ساره بیات، مرتضی پورصمدی، بهرام توکلی، نیما جاویدی، سیدجمال ساداتیان و مصطفی کیایی بودند که به ۱۶ فیلم در رشتههای مختلف انتخاب شدند. سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد درباره شیوه انتخاب فیلمها و هیئت داوران امسال گفته است: از آنجا که جشنواره هیات انتخاب نداشت و فقط فیلمها داوری شدند، باید به این نکته توجه کرد که این ۱۶ فیلم آثاری هستند که هر کدام در بخشهایی از جشنواره نامزد شدهاند. در سالهای قبل هیات انتخاب فیلمهای واجد نمایش در جشنواره را انتخاب میکرد و بعد داورها، کاندیداها را انتخاب میکردند که تعداشان همیشه تقریباً همین مقدار بود. در واقع در دورههای قبل ممکن بود آثاری را در جشنواره داشته باشیم که در هیچ شاخهای نامزد نمیشدند و امسال فقط نامزدها معرفی شدهاند.
هیئت داوران سی و نهمین جشنواره فجر محمد احسانی، ساره بیات، مرتضی پورصمدی، بهرام توکلی، نیما جاویدی، سیدجمال ساداتیان و مصطفی کیایی بودند که به ۱۶ فیلم در رشتههای مختلف انتخاب شدند. سیدمحمدمهدی طباطبایینژاد درباره شیوه انتخاب فیلمها و هیئت داوران امسال گفته است: از آنجا که جشنواره هیات انتخاب نداشت و فقط فیلمها داوری شدند، باید به این نکته توجه کرد که این ۱۶ فیلم آثاری هستند که هر کدام در بخشهایی از جشنواره نامزد شدهاند. در سالهای قبل هیات انتخاب فیلمهای واجد نمایش در جشنواره را انتخاب میکرد و بعد داورها، کاندیداها را انتخاب میکردند که تعداشان همیشه تقریباً همین مقدار بود. در واقع در دورههای قبل ممکن بود آثاری را در جشنواره داشته باشیم که در هیچ شاخهای نامزد نمیشدند و امسال فقط نامزدها معرفی شدهاند.
خبرنگار خبرگزاری رسا در این گزارش به معرفی اجمالی ۵ فیلم از ۱۶ فیلم انتخابی جشنواره فجر بسنده کرده است و در ادامه به بررسی کارگردانان، تهیه کنندگان، نویسندگان و بازیگران خواهد پرداخت. ۱۶ فیلم منتخب عبارتانداز؛ «منصور»، «تک تیرانداز»، «مصلحت»، «روزی روزگاری آبادان»، «خط فرضی»، «رمانتیسم عماد و طوبی»، «بیهمه چیز»، «ستاره بازی»، «شیشلیک»، «ابلق»، «زاوالا»، «روشن»، «مامان»، «گیجگاه»، «یدو» و «تی تی» که به توضیح آنها خواهیم پرداخت.
منصور و یک روایت از شهید ستاری
فیلم منصور به نویسندگی، کارگردانی و تدوین سیاوش سرمدی و تهیه کنندگی جلیل شعبانی است. این فیلم به روایت بخشی از زندگی شهید منصور ستاری، قهرمان ملی و فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش میپردازد. داستان فیلم درباره وضعیت بغرنج صنعت هوایی در سالهای پس از انقلاب و روزهای جنگ تحمیلی است که شهید ستاری مجاهدانه و با تمام توان، دنبال ساخت هواپیمای ملی آذرخش است.
او در این راه با مسؤولان دولتی درگیر میشود که به نام متخصص، صرفا افرادی دلال هستند که تمام کارها را به مذاکره و طرف خارجی گره زدهاند. فیلم اشارهای به نخست وزیر آن روزها که میرحسین موسوی است، نمیکند؛ ولی در تماشای فیلم متوجه میشویم که این مسؤولان دلال خائن دولتی از طرف چه کسانی مسؤولیت دارند. فیلم منصور به دنبال الگوسازی برای مسؤولان نظامی چه ارتش و سپاه است که با تمام مشکلات موجود، تمام توانش را به کار میگیرد تا وظیفهاش را انجام دهد و کار را پیش ببرد. حتی در این میان از طریق دلال هم شده اقدام میکند تا هواپیما وارد کند.
اما بررسی کارگردان و نویسنده این فیلم، سیاوش سرمدی که همه او را با مستندهایی مثل جنگ ششم، به دنبال حقیقت، ادواردو، امام موسی صدر، چمران به روایت دختر جبل عامل، ۸۰ سال مقاومت و داوطلب مرگ میشناسیم که فیلم منصور اولین اثر داستانی بلند او است. این کارگردان در حرفههای خبرنگاری، فیلمنامه نویسی و کارگردانی ورود کرده و در کنار جواد شمقدری و پرویز شیخ طادی، دستیار کارگردان بوده است.
جلیل شعبانی در سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شد و بعد از دوران راهنمایی وارد دبیرستان هنر شد که به نقاشی و عکاسی علاقه داشت و در رشته گرافیک دیپلم گرفت. وی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس در رشته سینما در دانشگاه هنر ادامه داد و سپس مدرک فوق لیسانس پژوهش هنر را از همان دانشگاه دریافت کرد و همزمان با تحصیل در رشته سینما فعالیت حرفهای خود را آغاز نمود.
وی فعالیت هنری خود را از سال ۷۰ با فیلم «زندگی و دیگر هیچ» عباس کیارستمی شروع کرد. وی مدیر تولید، مجری طرح و تهیه کننده میباشد که در کارنامه خود فیلمهایی از جمله؛ «قسم» به کارگردانی محسن تنابنده، «سوءتفاهم» به کارگردانی احمدرضا معتمدی و «روایتهای ناتمام» پوریا آذربایجانی را به عنوان تهیه کننده، فیلمهای «دختر» رضا میرکریمی، «مواجهه» سعید ابراهیمیفر و «کودک و سربازی» محمد رضاییراد به عنوان مجری طرح و «معادله» ابراهیم وحیدزاده، «نیوه مانگ» بهمن قبادی، «طعم شیرین خیال» به کارگردانی کمال تبریزی و «گیتا» مسعود مددی به عنوان مدیر تولید به ثبت رسانده است.
تک تیرانداز با بازی کامبیز دیرباز
علی غفاری کارگردان فیلم تک تیرانداز، پیش از این اثر با فیلمهای سینمایی «چراغ قرمز»، «استرداد» و «ابوزینب» شناخته میشد که فیلم استرداد توانسته بود در جشنواره فجر به عنوان بهترین فیلم جشنواره انتخاب شود. کارگردان سیمرغی استرداد بار دیگر به سراغ فیلم استراتژیک رفته است. فیلمی با محوریت شهید زرین تکتیرانداز ماهر ۸ سال دفاع مقدس با بازی کامبیز دیرباز. در این فیلم علیرضا کمالی و امیررضا دلاوری نیز بازی میکنند و صحنههای برخی از نبردها و عملیاتهای رزمندگان به تصویر کشیده شده است.
این فیلم در ژانر دفاع مقدس ساخته شده که روایت قهرمان جنگی هشت سال دفاع مقدس، شهید عبدالرسول زرین است که او را به عنوان شکارچی جنگ میشناسند که بیش از سه هزار نفر از نظامیان بعثی را به هلاکت رسانده است که فرماندهان و تک تیراندازان ماهر بعثی جزو آنان بودهاند. این فیلم با همکاری انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس و بنیاد فرهنگی روایت فتح ساخته شده است.
کامبیز دیرباز فارغ التحصیل رشته بازیگری در دانشکده هنرهای دانشگاه آزاد اسلامی، بازیگر مشهور تلویزیون و سینما که اکثرا بازی او را با فیلم اخراجیها میشناسند؛ اما آثار دیگری که وی در آنها ایفای نقش کرده است عبارتانداز؛ «خروج» حاتمیکیا، «تخته گاز» به کارگردانی محمد آهنگرانی، «ماه گرفتگی» مسعود اطیابی، «ساکن طبقه وسط» شهاب حسینی، «گاندو» جواد افشار، «شرایط خاص» وحید امیرخانی و... میباشند. ابراهیم اصغری تهیه کننده فیلم تک تیرانداز میباشد که فیلمهای «اشنوگل» علی سلیمانی و هادی حاجتمند، «قرارمون پارک شهر» فلورا سام و... میباشد.
مطمئنا هجمه عظیم انتقادات غیرمنصفانه یک عده غربزده به فیلم تک تیرانداز نشان از خوب و درست بودن هدف آن میباشد که با تمام ضعفها و ایراداتی که به این اثر وارد است؛ اما از محتوا و مضمون خوبی برخوردار است. چرا که وقتی امثال شهید زرینها به جوانان و نوجوانان کشور معرفی شود، به جای به دست گرفتن عروسکهای هالک، ثور، کاپیتان امریکا و مرد عنکبوتی به دنبال قهرمانان ناشناخته خودمان متوجه میشوند و به سمت آنها سوق پیدا میکنند.
در این بین بدون شک انتخاب دقیق کامبیز دیرباز در نقش شهید زرین را میتوان یکی از مهمترین نقاط عطف کارگردان بدانیم که با توجه به محبوبیت و پرستیژ موجود برای این شخصیت با توجه به بازی در فیلم اخراجیها، باعث شده است تا توجهها به سمت شهید زرین نیز خیلی بیشتر شود. درست است که خود شهید فینفسه از جذابیت بالایی برخوردار است؛ اما در صنعت سینما توجه به بعضی مسائل باعث جذابیت بیشتر یک اثر شده و آن را جاودان نگه خواهد داشت.
مطمئنا هجمه عظیم انتقادات غیرمنصفانه یک عده غربزده به فیلم تک تیرانداز نشان از خوب و درست بودن هدف آن میباشد که با تمام ضعفها و ایراداتی که به این اثر وارد است؛ اما از محتوا و مضمون خوبی برخوردار است. چرا که وقتی امثال شهید زرینها به جوانان و نوجوانان کشور معرفی شود، به جای به دست گرفتن عروسکهای هالک، ثور، کاپیتان امریکا و مرد عنکبوتی به دنبال قهرمانان ناشناخته خودمان متوجه میشوند و به سمت آنها سوق پیدا میکنند.
در این بین بدون شک انتخاب دقیق کامبیز دیرباز در نقش شهید زرین را میتوان یکی از مهمترین نقاط عطف کارگردان بدانیم که با توجه به محبوبیت و پرستیژ موجود برای این شخصیت با توجه به بازی در فیلم اخراجیها، باعث شده است تا توجهها به سمت شهید زرین نیز خیلی بیشتر شود. درست است که خود شهید فینفسه از جذابیت بالایی برخوردار است؛ اما در صنعت سینما توجه به بعضی مسائل باعث جذابیت بیشتر یک اثر شده و آن را جاودان نگه خواهد داشت.
به اسم مصلحت به کام محافظه کاری!
از جمله فیلمهای جنجالی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، فیلم مصلحت که با عنوان مصلحت نظام شناخته میشد. فرهاد قائمیان در این فیلم نقش یک روحانی و دادستان را بازی میکند که به علت اتفاقی که برای فرزندش افتاده است وارد ماجرای حساسی میشود. فرهاد قائمیان در سال ۱۳۴۴ در اردبیل متولد شد و در سال ۱۳۷۱ ﺍولین تجربه بازیگری حرفهﺍیﺍش رﺍ با فیلم دمرل شروع کرد و تاکنون در فیلمها وسریالهای زیادی ﺍیفای نقش کرده ﺍست؛ از جمله فیلمهای دیگر وی میتوان به «اسب سفید پادشاه» محمدحسن لطیفی، «بادیگارد» حاتمی کیا، «استرداد» علی غفاری، «گاندو» جواد افشار، «سر دلبران» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و... اشاره کرد.
حسین دارابی اولین فیلم بلند سینمایی خود را با فیلم مصلحت تجربه کرد و این اثر اولین محصول مشترک حوزه هنری و سازمان اوج است. محمدرضا شفاه تهیهکننده «دیدن این فیلم جرم است» تولید فیلم مصلحت را برعهده دارد. فضای فیلم و ماجرای سیاسی آن به نظر کنجکاو برانگیز است که به نوعی خلاهای موجود در نظام را به نمایش گذاشته است. شاید در ابتدای امر این سوال پیش بیاید که اثری مانند «دیدن این فیلم جرم است» و «مصلحت» سیاه نمایی بسیاری برای آثار خود در نظر گرفتهاند؛ اما با اندکی تأمل در سکانس به سکانس این دو فیلم، میتوان پافشاری برروی اصلاح و امید واقعی را که بسیاری از فیلمهای منتقد وضعیت جامعه از آن تهی هستند را در آن دید.
به عبارتی اگر انقلابی بودن و امید به اصلاح وضعیت مسؤولان در این فیلمها وجود نداشت، گوی رقابت نسبت به انتقاد را از مابقی ربوده بودیم؛ اما با نگاهی دقیق خواهیم دید که این فیلمها به نوعی جریان شناسی برای مسؤولان نظام را در ذهن مخاطب ترسیم میکنند که اگر همه مسؤولان به جای حرف زدن از اندیشه اسلامی به آن عمل میکردند، جامعه وضعیت بهتری را شاهد بود که به اسم مصلحت به کام محافظه کاری و غربزدگی تمام نشود.
و اما ابلق!
سی و نهمین جشنواره فجر، پنجمین اثر بلند سینمایی نرگس آبیار را تجربه میکند که با عنوان «ابلق» به معنای دو رو یا دو رنگ میباشد و بیشتر سکانسهای آن در حاشیه تهران ضبط شده است. برخی منتقدان که اندکی میل به سکولار بودن دارند، بدون توجه به پیشینه و بدون توجه به نوع تفکر کارگردانان، آثار مختلف را قضاوت میکنند؛ اما به راستی زمانی که فردی کتابی مینویسد، زاویه دید او به جهان را وارد تک تک جملات کتاب نمیکند؟ یا وقتی کسی در خبرنگاری یا روزنامه نگاری وارد میشود، میتواند بدون طرفداری خبرها و تحلیلهای خود را تنظیم کند؟ بنابراین آثار سینمایی به شدت با جهان بینی عوامل تولید در ارتباط هستند و تفکر کارگردان و فیلمنامه نویس به طور مستقیم برروی آثار سینمایی مؤثر واقع میشوند.
فیلم «شبی که ماه کامل شد» در بین بسیاری از مخاطبان جزو فیلمهای ارزشی و قابل قبول میباشد؛ اما با بررسی دقیقتر این فیلم که به کارگردانی خانم نرگس آبیار میباشد، متوجه میشویم که ایشان تنها یک اسلام یعنی اسلام تکفیری را معرفی میکند. اگر این فیلم به زبانهای دیگر ترجمه شود، سازمانهای مقابل با جریان اسلام و ایران این اثر را حمایت خواهند کرد؛ چرا که حرفهای آنها در این فیلم زده شده است و اسلام درست را معرفی و ترسیم نمیکند. جریانات مقابل وقتی که میخواهند جریانی را تخریب کنند، چهرهای کریه از آن میسازند و حرفهای منتقدین خودشان را در دهان آن جریان یا فرد میگذارند؛ اما در تلویزیون و سینمای ایران که بخواهند چنین کاری را انجام دهند، بر عکس عمل میکنند! در این فیلم چهره عبدالمالک و عبدالحمید ریگی به صورت کریه نمایش داده شده است؛ اما خودمان آن شخصیت را لطیف میکنیم و چهره سمپاتیک رسانهای را به عنوان بازیگر این نقش انتخاب میکنیم.
با اندک نظری به اندیشه و عملکرد خانم آبیار، نزدیکی ایشان به اندیشه سیاسی اصلاحات را مشاهده خواهیم کرد که در داستان ابلق این نگاه را وارد کرده است. وی با تواناییهایی که در این چندسال از خود نشان داده است، جایگاه خود را به خوبی به دست آورده است و به عنوان یکی از مهمترین فیلمسازان جریان اصلاحات درحال فعالیت میباشد که با کمترین حاشیه و بیشترین تأثیر در بین مخاطبان، تفکرات و باورهای خود را در بین مردم منتشر میکند. خانم آبیار پس از موفقیتی که برای فیلم «شبی که ماه کامل شد» به دست آورد، دوباره به سراغ زوج، الناز شاکردوست و هوتن شکیبا رفته و این دو بازیگر را به عنوان نقشهای اصلی ابلق انتخاب کرده است. بهرام رادان هم که در این سالها علاقه خاصی به هنرنمایی در هر فیلمی نشان نداده هم در ابلق حضور دارد. شاید جالب باشد که این فیلم در سکوت کامل خبری فیلمبرداری شد.
شیشلیک با دست پخت مهدویان و طرز تهیه ژوله!
شیشلیک بدون در نظر گرفتن عقبه فکری محمدحسین مهدویان، امیرمهدی ژوله و رضا عطاران با تسامح و چشم پوشی از تمام ضعفهای موجود در منطق فیلمنامه، قاب بندیها و ضعف در هدایت فیلم از جمله فیلمهای کمدی است که میتوان به آن توجه کرد؛ اما وقتی اندیشه عوامل اصلی تولید فیلم را بررسی میکنیم و به داستان خود اثر توجه میکنیم، چیزی جز تفکر اصلاح طلبی و زاویه داشتن با نظام را مشاهده نخواهیم کرد. در ابتدا وقتی به داستان این اثر توجه کنیم، میبینیم که امیرمهدی ژوله یک منطقه خیالی با مردمان خیالی در اطراف تهران را برای داستان خود انتخاب کرده است که مردمان آن صبح تا شب در کارخانه پشم! ایران مشغول فعالیت بوده و مدیر این کارخانه با شستوشوی مغزی، تمام زندگی را فقط کار کردن و فکر نکردن به هیچ چیز دیگر برای مردمان تعریف میکند.
در ادامه مردمی بدبخت و فقیر که مدیر کارخانه و دیگر افراد برایشان اینطور تعریف کردهاند که زندگی یعنی همین و نباید چیزی بیشتر از آن بخواهند؛ حتی برق در این منطقه از یک ساعتی به بعد میرود تا مردم مبادا اسیر محتوای فیلمها و سریالها شوند. در تخیلات امیرمهدی ژوله، مدیر کارخانه برای جلب رضایت مردمان این منطقه آب آشامیدنی که تا قبل یک بار در روز توسط تانکر به شهر میآمد، حالا به جای یک بار، دو بار در روز فراهم میشود و همین مسأله رضایت تمام مردم فقیر را به ارمغان آورده است.
شاید با کمی تأمل بتوان متوجه شد که این سرزمین تخیلی کارخانه پشم ایران، در سالهای قبل نیز توسط مهران مدیری رقم خورده است با نام «شبهای برره» که در آنجا نیز ژوله کمکی به فیلمنامه آن کرده است. در هر دو اثر به هیچ وجه توانایی مردمان ایران دیده نشده است و جامعه ایرانی را به همراه فرهنگی عقب مانده و دور از تمدن نمایش میدهند و در مقابل سیامک انصاری با یک کت و شلوار شیک به همراه خرد و منطق بسیار. این پدیده را نمیتوان اتفاقی قلمداد کرد چرا که اصرار ژوله برسر نمایش ناتوانی جامعه ایرانی و عقب ماندگی فرهنگی، تفکری نیست که بشود به سادگی از کنار آن رد شد؛ تفکری که متمدن شدن و توسعه یافتن را در غربزدگی میپندارند و اندک اعتمادی به فرهنگ غنی ایرانی اسلامی نمیکنند!
شاید جالب باشد که در رزومه کاری آقای امیرمهدی ژوله سردبیری مجله چلچراغ و به همراه آن توقیف شدن نیز ثبت شده است؛ مجلهای که از جمله پشتیبانان اصلاحطلبان و به ویژه تفکر سیدمحمد خاتمی بود. این نشریه به علت انتشار مطالب خلاف عفت عمومی و اصرار بر تخلفات، مشمول بند ۲ و تبصره ۲ ماده ۶ قانون مطبوعات شناخته شد و مقرر شد به استناد تبصره ماده ۱۲ قانون مطبوعات، نشریه توقیف و مراتب جهت پیگرد قانونی به مراجع قضایی ارسال شود. روزمه کاری آقای مهدویان در نگاه اول با ساختن فیلمهای «دوگانه ماجرای نیمروز» درمورد ترورهای مجاهدین خلق، «درخت گردو» راجع به حمله شیمیایی رژیم بعث عراق به ایران و مردمان سردشت، «ایستاده در غبار» روایت زندگی حاج احمد متوسلیان و مستند «ترور سرچشمه» روایت زندگی شهید بهشتی، کاملا موافق انقلاب و اندیشه اسلامی است؛ اما با کمی تأمل در آثار وی، خواهیم دید که نه جنایات منافقین خلق را به نفع نظام تمام کرده است و نه روایت زندگانی شهید بهشتی را!
اگر یادداشتی که در زمان اکران «درخت گردو» در خبرگزاری رسا با تیتر «روایتی از مقاومت برای هیچ» (برای مشاهده یادداشت کلیک بفرمایید) منتشر شد را تورق کنیم، به خوبی میفهمیم که حماسه سوزی در درخت گردو رخ داده است و حماسه سازی در فیلم «چ»! به همین مختصر کفایت میکنیم که وقتی ناملایمات مردمان کرد به نمایش درمیآید، به شکاف قومیتی در ایران دامن میزند و با تفسیر کردن جمله «اگر ما کُردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از بین رفته بودیم.» مرکز نشینان ایران را متهم اصلی ظلم به مرزنشینان میکند و دلیل این مدعا این است اگر با لحظاتی که قادر (شخصیت اصلی فیلم درخت گردو) با بغض صحبت میکرد یا لحظاتی که به یک نقطه خیره میشد، همراه شویم تا مدتی با بدبینی به نظام برای جوابگو نبودن در برابر مظلومان و داغ دیدگان مرزنشین مواجه خواهیم شد؛ و یا فیلم «ردخون» که عناصر به اصطلاح حزب الهی و انقلابی در بدنه نظام را بیفکر و تندرو نشان میدهد.
اگر یادداشتی که در زمان اکران «درخت گردو» در خبرگزاری رسا با تیتر «روایتی از مقاومت برای هیچ» (برای مشاهده یادداشت کلیک بفرمایید) منتشر شد را تورق کنیم، به خوبی میفهمیم که حماسه سوزی در درخت گردو رخ داده است و حماسه سازی در فیلم «چ»! به همین مختصر کفایت میکنیم که وقتی ناملایمات مردمان کرد به نمایش درمیآید، به شکاف قومیتی در ایران دامن میزند و با تفسیر کردن جمله «اگر ما کُردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از بین رفته بودیم.» مرکز نشینان ایران را متهم اصلی ظلم به مرزنشینان میکند و دلیل این مدعا این است اگر با لحظاتی که قادر (شخصیت اصلی فیلم درخت گردو) با بغض صحبت میکرد یا لحظاتی که به یک نقطه خیره میشد، همراه شویم تا مدتی با بدبینی به نظام برای جوابگو نبودن در برابر مظلومان و داغ دیدگان مرزنشین مواجه خواهیم شد؛ و یا فیلم «ردخون» که عناصر به اصطلاح حزب الهی و انقلابی در بدنه نظام را بیفکر و تندرو نشان میدهد.
احمد ساعدی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
مفید بود با تشکر