۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۷
کد خبر: ۶۷۸۸۴۲
سرمقاله؛

انقلابی‌گری و کارآمدی وجه تمایز دولت آینده

انقلابی‌گری و کارآمدی وجه تمایز دولت آینده
انتظارات مردم از جریان انقلابی در انتخابات ریاست جمهوری آینده بررسی شد.

به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه رسالت نوشت: شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تحمل مردم در برابر سختی‌ها، مشکلات اقتصادی و ناکارآمدی‌ها در این سال‌ها خصوصا سال گذشته را انتخابات ۱۴۰۰ نامید! سالی که چشم همه به روند احتمالی تغییرات دوخته‌شده و انتظار می‌رود بعد از سال‌ها بی‌تدبیری و ناامیدی، جریان غرب‌گرا جای خود را به نگاه انقلابی و مدیریت جهادی بدهد. طی سال‌های گذشته، مدیریت دولتی که شمایل کاملی از  ناکارآمدی و بی‌برنامگی شناخته می‌شود، کشور را با مشکلات متعددی روبه رو کرد و نتیجه آن شد دوری مردم و نگاه‌ها از آرمان‌های انقلاب و خط فکری اسلامی. در کنار آن و به‌واسطه افزایش جریان غرب‌گرایی از سوی مسئولین، یک حس ناامیدی نسبت به انقلاب اسلامی در بین مردم در حال رواج است که حتی باعث سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سایه عدم مشاهده گام عملی جدی برای برون‌رفت از شرایط موجود شده است.

از همین رو می‌توان گفت سیزدهمین دوره انتخابات ریاست ‌جمهوری یک رویداد مهم و سرنوشت‌ساز برای تاریخ ایران می‌باشد و در صورت رویکرد صحیح جریان انقلابی و طبیعتا انتخاب کاندیدای اصلح باید خرداد ۱۴۰۰ را نقطه عطف دانست؛ البته همان‌طور که اشاره شد رسیدن به این نقطه عطف ملاک‌ها و معیارهای خودش را دارد که به‌واسطه انتخاب مردم به‌وجود می‌آید؛ یعنی از سویی می‌تواند یک دوره جدید برای کشور باشد و از سویی دیگر می‌تواند برای آینده مردم، انقلاب و نظام تبدیل به فرصت‌سوزی شود.

در طی سال‌های مدیریت روحانی به کشور، جریان انقلابی زمان و وقت خود را صرف تبیین تصمیمات و نوع نگاه جریان غرب‌گرا کرده است اما اکنون در صورت عدم اقدام آگاهانه ممکن است این فرصت مهم را برای ایجاد تغییر از دست بدهد. تجربه انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ تجربه خوبی است برای آنکه نشان دهد که حتی اگر یک جریان منطق قوی‌تری در شناخت مشکلات و همچنین راهکارهای برون‌رفت از آن را داشته باشد، به علت اتخاذ برخی تصمیمات و رفتارهای اشتباه می‌تواند از عرصه رقابت به‌عنوان بازنده بیرون بیاید و جریان غرب‌گرایان می‌تواند مجددا از فضای حاکم بر میدان رقابت به سود خود استفاده کرده و نگاه‌ها مطلوب غرب‌گرایان شود.

البته لازم به ذکر است در انتخابات پیش‌رو غرب‌گرایان می‌دانند که امکان چندانی برای همراه کردن جامعه با کاندیدای نهایی‌شان ندارند و باید بیشترین نگاهشان معطوف به نقاط ضعف طرف مقابل و بهره‌مندی حداکثری از آن باشد. در درجه اول، تلاش برای ایجاد چندصدایی در میان نیروهای انقلاب (یعنی همان اتفاقات سال ۹۲) و در درجه دوم تغییر محوریت بحث‌ها از سمت مطالبات مردم به سمت موج‌سازی‌های کاذب (همانند تجربه سال ۹۶) مهم‌ترین محور کارهای آن‌ها به‌حساب می‌آید. از همین رو در کنار نیاز به رفتارهای عقلانی کاندیداها و جریان‌های انقلابی، باید هرچه زودتر برای مردم روشن شود که ادامه جریان غرب‌گرایی چه زیان‌هایی دارد و تغییر رویکرد و آمدن نیروهای تازه‌نفس و معتقد به آرمان‌ها و قوی کردن ایران چه دستاوردهایی می‌تواند داشته باشد.

اما چند نکته:

۱- مسئله مهم آمدن جریانی است که برای حل مشکلات نگاهش به داخل است و قوی‌تر شدن ایران را در اقتصاد مقاومتی-مردمی می‌داند نه آمریکا و اروپا. مطمئنا یکی از دلایل حائز اهمیت بودن انتخابات ۱۴۰۰، آینده اقتصادی بوده و در صورت استمرار مدیران موجود و نگاه آن‌ها به مذاکرات (دموکرات‌ها) مشکلات اقتصادی دوچندان شده و به‌واسطه گذاشتن تمام تخم‌مرغ‌ها در سبد مذاکره دیگر نمی‌توان امید داشت که گره‌های اقتصادی باز شود و درنتیجه سفره مردم بازهم کوچک‌تر خواهد شد. اما با روی کار آمدن جریان انقلابی می‌توان امید داشت که جلوی افزایش‌گرانی و تورم گرفته می‌شود و در کنار آن با نگاه به اقتصاد داخلی و تولید ملی، برای حل مشکلات تلاش خواهد شد. وجهه تمایز اصلی این دو جریان (انقلابی-غرب‌گرا) در همین نگاه به داخل و خارج است.

۲- همچنین آنچه که شاخص جریان انقلابی است، توجه به آرمان‌ها و باورهای دینی است. جریان فکری که معتقد و وفادار به ارزش‌ها و انقلاب است. اما در مقابل، جریان دیگر یعنی غرب‌گرایان، شیفته خارج از ایران و مشخصا غرب بوده و پیشرفت ایران را درگرو قرار گرفتن در مدار غرب می‌داند. جریانی که مروج رفتارها و ارزش‌های غربی در جامعه است و می‌توان با نگاهی به گذشته گفت که غربی‌ها نیز به این جریان در داخل ایران به‌عنوان یک سرمایه نگاه می‌کنند. حالا امروز باتجربه‌ وجود نگاه غرب‌گرایی طی این سال‌ها در تصمیم‌گیری‌ها ازجمله توافق برجام، روشن است که ادامه وضع موجود می‌تواند با دوری از ارزش‌ها و اهداف انقلاب و نظام، کشور را به لبه پرتگاه ببرد.

۳- یادمان نرود جریان غرب‌گرا در تمام تحلیل‌های خود با ضریب بخشیدن به آمریکا، سعی داشته تا چهره دشمن بودن آمریکا را در ذهن‌ها تغییر داده و با دوقطبی دموکرات‌ها-جمهوری‌خواهان نیز یک چهره مردم‌دوست از حزب دموکرات‌ها بسازد. بررسی مجموعه تحلیل‌های این جریان پیش از انتخابات ریاست ‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا نیز خود مدعی اثبات این گزاره است؛ تا جایی که تصمیم‌گیری برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات سال ۱۴۰۰ را نیز وابسته به نتیجه نهایی صندوق‌های رأی آمریکا می‌دانستند و پس از رأی آوری جو بایدن، امید آن‌ها به احیای برجام و استفاده از آن برای انتخابات ۱۴۰۰ فراهم شد. حالا امروز در شرایطی که نه‌تنها بایدن برجام را احیا نکرده، بلکه حاضر نشده تحریم‌ها خصوصا تحریم‌های دارویی در دوران کرونا را لغو کند؛ باید از این جریان پرسید: آیا باید تمام منابع کشور در خدمت غرب‌گرایان برای تعامل با دولتی دموکرات قرار بگیرد و باروی کار آمدن یک دولت جمهوری‌خواه بازهم کشور در یک سراشیبی محض قرار گیرد؟ و تا چه زمانی مردم باید توان این نگاه شما به مسئولیت‌داری را بدهند؟! امروز پیش از پیش لزوم تغییر جریان حاکم بر دولت احساس می‌شود و با توجه به عملکرد این جریان نیاز است که با آمدن نگاه نو، وضعیت کشور از آنچه که امروز در آن قرارگرفته، دور شده و به سمت رشد برود. همچنین باید یادآوری کرد این جریان، انقلابی‌گری را افراطی‌گری و تندروی می‌داند، اما مذاکره و سازش و تسلیم را عقلانیت دانسته و ساده‌لوحی خودشان در برابر غربی‌ها را انکار می‌کند و بدعهدی و نقض پیمان را نیز نقص رویکرد خودشان نمی‌داند.

۴- یک مسئله دیگری که می‌توان از روبه رو قرار گرفتن جریان انقلابی با جریان غرب‌گرایی در آن نام برد، بحث ساده‌زیستی و اشرافی‌گری است. در جریان انقلابی و تفکر آن‌ها اشرافی‌گری وجود ندارد درحالی‌که تنها با محل سکونت و سبک زندگی افراد جریان غرب‌گرا می‌توان به‌راحتی متوجه شد که آن‌ها نه‌تنها زندگی‌ای همچون مردم و جامعه نداشته بلکه حتی از آرمان‌ها و آنچه که در اسلام هم تعریف‌شده دور هستند. از خودروها و پوشاک برند خارجی گرفته تا ویلاهای شمال تهران و لواسان‌نشینی این جماعت. به‌واسطه همین است که مردم در این سال‌ها فهمیده‌اند که جریان غرب‌گرایی و سازش‌کاران یعنی اشرافی‌گری، نجومی‌بگیری، مرفه‌نشینی و... و برعکس آن گفتمان انقلاب و اسلام یعنی ساده‌زیستی، تلاش، جهاد و مردمی‌بودن.

با این اوصاف در پایان باید گفت، انتخاب ۱۴۰۰ یعنی یا ادامه وضع موجود و بیشتر شدن مشکلات یا اصلاح مدیریت و آینده روشن. انتخابات ریاست جمهوری امسال، انتخاب میان جریانی است که یکی آمریکا را چاره مشکلات می‌داند و دل‌خوش به آن‌ها است و دیگری بهبود وضعیت را در کمتر شدن رانت‌ها، مبارزه با فساد و حمایت از تولید داخلی می‌داند و معتقد است با برنامه می‌توان کشور را اداره کرد نه توافق با خارج. امروز اگر از لزوم رفتن جریان غرب‌گرا صحبت می‌کنیم به خاطر آینده کشور و سرنوشت مردم و نسل‌های بعدی است. به‌این‌علت که در این جریان نه ولایت‌پذیری مطرح است و نه اعتقادی به مردم و ارزش‌های انقلاب و تولید ملی وجود دارد! برعکس آن، در مقابل این جریان، جریان انقلاب با باور بر این شاخص‌ها بر عدالت‌خواهی، فسادستیزی، دوری از رانت، حضور در بین مردم و حمایت از قشر ضعیف جامعه تأکید دارد. به امید انتخابی که سرانجام آن، گفتمان عدالت، پیشرفت، انقلابی‌گری و کارآمدی باشد.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات