سبک زندگی اخلاقی امام رضا
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، هر فردی برای رسیدن به اوج کمال و سعادت، نیازمند الگو و اسوه است؛ چرا که لازمه قدم نهادن انسان در طریقی که آنچنان شناخت جامع و کاملی از آن مسیر ندارد، داشتن راهنما است، تا بتواند به درستی راه را از چاه بشناسد. از این رو یکی از روشهای مهم تربیتی قرآن کریم، معرفی الگوست.
شهید مطهری نیاز به الگو و دلیل آن را اینگونه بیان میکنند:
شناختن انسان کامل یا انسان نمونه از دیدگاه اسلام، از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و حکم سرمشق را دارد؛ یعنی اگر بخواهیم یک مسلمان کامل باشیم ـ چون اسلام میخواهد انسان کامل بسازد ـ و تحت تربیت و تعلیم اسلامی به کمال انسانی خود برسیم، باید بدانیم که انسان کامل چگونه است؛ سیمای معنوی انسان کامل چگونه سیمایی است و مشخصاتِ انسان کامل چگونه مشخصاتی است تا بتوانیم خود و جامعه خود را آنگونه بسازیم. (مطهری، مرتضی، انسان کامل، ص۱۵، ناشر صدرا، چاپ ۲۲، ۱۳۷۹ ش.)
بعد از شناخت الگو و اسوه انسان باید سبک زندگی و مدل رفتاری او را سرمشق خود قرار دهد تا بتواند هرچه بیشتر به او نزدیک شود واز این طریق به کمال و سعادت دست یابد.
در این جا نمونه هایی از سبک زندگی اخلاقی حضرت امام رضا (علیه السلام) که برای ما باید درس باشد را بیان خواهیم کرد:
زمانی که امام رضا (علیه السلام) به عنوان ولیعهد در خراسان زندگی میکرد، موقعیت سیاسی مهمی داشت و مورد احترام خاص و عام بود. ایشان به عنوان جانشین خلیفه وقت، شناخته میشد و طبیعی بود که مردم، به آن حضرت احترام میگذاشتند.
علاوه بر آن که عظمت حضرت، تنها به دلیل عنوان ولایتعهدی نبود؛ که به طور معمول در چشم مردم اعتباری دارد، بلکه به عنوان سرآمد خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و بزرگ سادات و امامی عالم از میان اهلبیت، این موقعیت را داشت که در هر لحظه میتوانست صدها بلکه هزاران نفر را در اطراف خود گرد آورد. مردم او را زبدهترین فردی میدانستند که از نسل رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) باقی مانده است. شاهدش، همان اتفاقی است که در وقت ورود به نیشابور، رخ داد و عالم و عامی برای دیدن حضرتش صف کشیدند و قلم به دست نشسته و ایستاده منتظر بودند روایتی از زبان حضرت بشنوند، و شاهد دیگرش آنکه قرنها پس از رحلت آن بزرگوار، خراسانیان ـ شیعه و سنی از عالم و عادی ـ به زیارتش میشتافتند.
اما همین امام، با این اعتبار دینی و اجتماعی و سیاسی، بنا به روایتی که ابنشهرآشوب ـ نویسنده مشهور شیعه در قرن ششم ـ به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی روایت کرده است، به گونهای وارد حمام نیشابور شد که حاضران متوجه نشدند آن حضرت دارای چنان مقامی است.
ابنشهرآشوب مینویسد: حضرت رضا (علیهالسلام) وارد حمام شد. یکی از کسانی که حاضر بود و ایشان را نمیشناخت، از آن حضرت خواست تا دلاکی او را کرده، به اصطلاح امروزه پشتش را کیسه بکشد. حضرت درخواست او را پذیرفت و مشغول کار شد. برخی که امام را میشناختند، آن مرد را درباره امام رضا (علیه السلام) آگاه کردند و او مشغول عذرخواهی شد؛ با این حال امام به او آرامش داد و همچنان به دلاکی او مشغول بود (مناقب ابن شهرآشوب: ۲ر۴۱۲) .
این رویه همه افراد برجسته خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بود. در روایتی آمده است که در وقتی که امام صادق (علیهالسلام) وارد حمام شد، صاحب حمام از آن حضرت پرسید: «اجازه میدهید حمام را برای شما خلوت کنم؟» حضرت فرمود: «نیازی به این کار نیست. مؤمن سبکتر از این چیزهاست.» (مستدرک سفینه البحار: ۲ر۴۳۳) .
این رفتار امام رضا (علیهالسلام) است که پست مهم سیاسی هم دارد و از مقام معنوی بالایی هم برخوردار است که یک نمونه آن را در نقل زیر میتوان مشاهده کرد:
شیخ صدوق در روایتی نقل کرده است که وقتی حضرت رضا (علیه السلام) وارد حمامی شدند که در زمان ایشان به «حمام الرضا» شهرت داشت، آن اندازه عزیز بود که پس از غسل آن حضرت در آن حمام و اقامه نماز ظهر و بیرون رفتن از آنجا، مردم به حمام میرفتند و از آن آب بهره میگرفتند (مسند الامام الرضا، ۱ر۵۷) .
تواضع و حد آن
از امام رضا (علیهالسلام) درباره تواضع و حد آن پرسش شد. حضرت فرمود: «تواضع مراتبی دارد. از جمله آنکه انسان قدر و منزلت و اندازه خود را بشناسد و همانجا و در همان حد متوقع باشد، آن هم با قلب سلیم و آرام. رفتارش هم با دیگران آنچنان باشد که دوست دارد چنان با او رفتار کنند. اگر بدی هم دید، با نیکی پاسخ دهد. خشمش را هم بتواند رام خویش سازد. از دیگران هم درگذرد؛ و البته خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (مسند الامام الرضا، ۱ر۲۷۳) .
اینکه امام تأکید دارد رفتارش با قلب سلیم باشد، شاید به این معناست که مبادا انسان وقتی تواضع میکند، در این باره به خودش فشار بیاورد. این فشار خود یک حس طلبکاری در انسان پدید میآورد و فکر میکند اگر فلانجا تواضع کرده، اینجا دیگر وقت تکبّر فرا رسیده است! تواضع ریاکارانه هیچ ارزشی ندارد.
امام رضا (علیه السلام) برخوردهای مشاجرهآمیز را که از سر خودخواهی و بزرگبینی است، مردود دانست و فرمود چنین رفتارهایی سبب برآمدن غرور و از میان رفتن عزّت انسانی میشود. (امالی الطوسی: ۲ر۹۶) .
این را هم بیفزاییم که اگر سادهزیستی و انزوا ـ که گاه با تواضع اشتباه گرفته میشود ـ بوی تصوف بدهد، مورد انکار ائمه اطهار (علیه السلام) قرار میگیرد. به همین دلیل گاه روایاتی دیده میشود که ائمه در دورههای خاصی لباسهای شیک میپوشیدند. اما به طور طبیعی تواضع و سادهزیستی یک اصل بود.
سادهزیستی
معمر بن خلاد میگوید: از امام رضا (علیهالسلام) شنیدم که فرمود: «به خدا سوگند اگر بر سر کار آیم، غذای ساده خواهم خورد و لباس ساده و خشن خواهم پوشید.» آنگاه حضرت به این وصیت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به ابوذر استناد کردند که حضرت به وی فرمود: «من لباس زمخت میپوشم و روی زمین مینشینم و انگشتانم را میلیسم و بدون زین سوار بر الاغ میشوم و کسی را هم پشت سرم سوار میکنم.» آنگاه فرمود: «یا اباذر! البس الخشن من اللباس و الصفیق من الثیاب لئلا یجد الفخر فیک مَسلکا: ای ابوذر! لباس زمخت و ساده بپوش تا فخرفروشی در تو راه نیابد.» (مکارم الاخلاق: ۱۳۱) .
ابراهیم بن عباس درباره اخلاقیات امام رضا (علیهالسلام) میگوید: زمانی که حضرت خلوت میکرد و سفره غذا پهن میشد، تمامی خدمتکاران را بر سر سفره مینشاند و با آنان غذا میخورد. (مسند الامام الرضا (علیه السلام) : ۱ر۴۵) .
دیگری نقل میکند که در مسیر خراسان که بودیم، سفره پهن شد و حضرت خدمتکاران سودانی را هم بر سر سفره نشاند. من اعتراض کردم. حضرت فرمود: «خدای ما یکی است؛ مادر و پدر ما هم یکی است و پاداش به اعمال ما خواهد بود.» (روضه الکافی: ۲۳۰) .
البته امام نظیف بیرون میآمد و چنان نبود که هیچ گاه از لباس تمیز و شیک استفاده نکند. ابوعباد گوید: امام در تابستان روی حصیر مینشست و در زمستان روی پوست و لباس زمخت میپوشید و وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، لباس تمیز و شیک داشت. (عیون اخبار الرضا (علیه السلام) : ۲ر۱۷۸) .
سخاوت
از اصول اخلاقی دیگری که در زندگی همهی امامان فراوان دیده شده است، جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد، فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمتهایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی و چه نعمتهای معنوی مانند علم برخوردار کند.
سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و یسخوها» یعنی این که اگر خاکستر آتش را از آتش پاک کنیم، بهتر میسوزد و روشناییاش بیشتر میشود، بنابراین تعریف سخاوت که از همین ریشه است موجب روشنایی و گرم کردن کانون خانوادههای بینوایان میشود.
شاید بهترین تعریف درباره سخاوت بیان امام رضا (علیه السلام) باشد که فرمودند:
«السخی یاکل من طعام الناس لیاکلوا من طعامه و البخیل لایاکل من طعام الناس لئلا یاکلوا من طعامه»؛ انسان سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا از غذای او بخورند، ولی انسان بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا از غذای او نخورند.» (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 102)
در بررسی سبک زندگی اخلاقی امام رضا (علیه السلام) ) ویژگی بذل و بخشش بسیار به چشم میخورد. ایشان بسیار صدقه پنهانی میدادند و اموال خویش را بین نیازمندان تقسیم مینمودند. روایت شده که ایشان یک سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بین نیازمندان تقسیم کردند. فردی به ایشان گفت: این گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: این گونه بخشش ضرر و زیان نیست بلکه غنیمت است، هرگز چیزی را که به وسیله آن طلب اجر و کرامت میکنید، غرامت و ضرر به شمار نیاور.
گزارش شده هر وقت سفره غذا را برای امام پهن میکردند کاسهای نزدیک ایشان قرار میدادند، ایشان از هر نوع غذا مقداری را برمیداشتند و در آن کاسه میریختند و دستور میدادند آن را بین فقرا تقسیم کنند. بعداً میفرمودند:
"فلا اقتحم العقبه؛ باز هم به عقبه تکلیف تن در نداد. " (سوره بلد، آیه 11)
و میفرمودند: خداوند میداند که همه مردم قدرت این را ندارند که بنده آزاد کنند برای آنها راه دیگری قرار داده، و آن غذا دادن به فقرا است. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 49، ص97)
شیوه امام (علیه السلام) در بخشش طوری بود که حتی کسی که مورد جود امام رضا (علیه السلام) قرار میگرفت، ذرهای احساس شرمندگی نکند. نقل شده که ایشان در مجلسی با یاران خود مشغول صحبت کردن بودند، جمعیت زیادی در آن مجلس حضور داشتند که ناگهان مردی بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام کرد و گفت: من مردی از دوستان پدران و نیاکان شما هستم. از حج برمیگشتم که خرجی خود را گم کردم، اگر شما به من کمک نمائید تا به وطنم برسم پولی که شما به من میدهی، از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشین. بعد از مدتی که جمعیت پراکنده شدند و جز عدهی کمی باقی نماندند امام به اتاقشان میروند و بعد از مدت کمی بازگشتند و دستشان را از بالای در بیرون آوردند و پرسیدند آن مرد کجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ایشان فرمودند: این دویست اشرفی را بگیر و خرج کن، لزومی ندارد که از طرف من صدقه بدهی از نزد من خارج شو تا ترا نبینم و تو نیز مرا نبینی. بعد از رفتن آن مرد، فردی که در آنجا حضور داشت به امام رضا (علیه السلام) عرض کرد: شما نسبت به این شخص احسان و بخشش نمودید. علت این که فرمودید تا شما او را نبینید و او شما را نبیند چیست؟ ایشان فرمودند: از ترس این که مبادا شرمندگی در صورت او ببینم آیا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدهاید که فرمودند: حسنه مخفیانه با هزار حج برابر است. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 49، ص101 -100)
این عمل امام (علیه السلام) ) ما را متوجه مطلبی میکند و آن این که اگر انسان وقتی چیزی به بینوایی یا سائلی میدهد بخشش نیست بلکه شکر نعمتی است که خداوند به او داده است. انسان تا موقعی که حقوق واجبش را نپرداخته در خطر بزرگی قرار دارد. بخشش امام به خاطر دوستی کردن با دیگران نیست بلکه به خاطر شکر کردن نعمتهای خداوند است که به ایشان داده است.
همچنین نقل شده است شخصی به حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام) گفت: به قدر جوانمردی خودتان به من عطا و بخشش کنید. ایشان فرمودند: این اندازه برای من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس به اندازه مروت من عطا کن. حضرت فرمودند: این مقدار ممکن میشود پس از این جریان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ 200 اشرفی به او بدهند. (همان)
این سیره و سبک زندگی ائمه باید همواره مد نظر همه شیعیان باشد تا از این طریق بتوانند به سعادت و کمال دست پیدا کنند و با عمل به این سبک زندگی، هم بتوانند درزندگی دنیایی موفق و دارای آرامش باشند. و هم در آخرت بهشتی و سعادتمند گردند. از این رو مقام معظم رهبری همواره بر این موضوع تاکید داشتهاند چنانکه در این رابطه فرموده اند:
یکی از چیزهایی که در این مجالس باید حتماً به فضل الهی دنبال بشود، مسئلهی سبک زندگی اسلامی است؛ من میخواهم خواهش کنم که برادران عزیز در مطالعات خودشان، در پیگیریهای خودشان روی مسئلهی سبک زندگی ائمّه (علیهم السلام) ) و سبک زندگی اسلامی کار کنند... ببینید شما در دعا میگویید: اللَهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد؛ خب محیا یعنی چه؟ محیا یعنی زندگی من را شبیه زندگی آنها قرار بده؛ یعنی سبک زندگی؛ ما این را میخواهیم؛ این را از ما خواستهاند که بگوییم و بخواهیم و انجام بدهیم. این مسئلهی سبک زندگی باید دنبال بشود… اگر مشکلات گوناگون را در داخل کشور مشاهده میکنیم، این به خاطر دور افتادن از اخلاق اسلامی و از سبک زندگی اسلامی است. اگر بخواهیم سبک زندگی اسلامی را حاکم کنیم، باید فرهنگسازی بشود. 26/11/1398