ضرورت تحول و بازسازی مدیریت دستگاه دیپلماسی
به گزارش خبرگزاری رسا، سید نعمتالله قادری طی یادداشتی نوشت: سیاست خارجی کشورها در عرصه روابط بین الملل از اهمیت و جایگاه ویژهای برخورداراست. رفتار دولتها در محیط پیرامونی و بین المللی بر اساس اتخاذ سیاستهایی شکل میگیرد که با بهترین وضع و با اقتدار، منافع ملی انها را تامین کند در همین راستا اصول و مبانی سیاست خارجی، استراتژی و خط مشی است که دولتها در برخورد با امور و مسائل خارج از کشور در چارچوب حفظ حاکمیت و صیانت از تمامیت ارضی و دفاع از عزت و شرافت ملی اسلامی و انقلابی و دفاع از حریم و موجودیت و منافع خود اتخاذ می نماید. دولتها همچنانکه بر نظام بین الملل تاثیر گذارند متقابلا بر اثر شرائط و تحولات جهانی تاثیر پذیرند. طبیعتا هیج کشوری در جهان از این قاعده مستثنا نیست مگر آنکه از جامعه جهانی و روابط بین الملل منعزل و منفک گردد. به همین دلیل اهداف و منافع دولتها در چارچوب سیاست خارجی مورد مناقشه، مطالعه و تحقیق و بررسی قرار می گیرد تا تصمیمات لازم و هدفمند اتخاذ و اجرا گردد که بر اساس موادی ازقانون اساسی جمهوری اسلامی این مسئولیت بعهده نهاد های بالا دستی قرار گرفته است که مسئولیت اجرایی آن بعهده وزارت خارجه است. گر چه وزارتخارجه مکلف است تصمیمات نهادهای بالا دستی را اجرایی و عمل کند ولی دستگاه دیپلماسی از جایگاه و اعتبار ویژه ماهوی و تا حدی ذاتی نسبت به سایر دستگاه ها برخوردار است.
دیدگاهها و نظرات مدیران دستگاه دیپلماسی نیز از حرمت ویژه ای بر خورداراست. این اعتبار به خاطر پیوند مستقیم یا غیر مستقیم با مرکزیت نظام است. هر گاه دستگاه دیپلماسی با رهنمود های نظام در بحران ها و مشکلات و در استراتژی ها و طرحها و برنامه ها اطاعت کند سربلند خواهد شد و هر گاه بر خلاف آن و بدون هماهنگی رهنمود های رهبریت نظام تصمیماتی را در بحرانهای منطقه ای و بین المللی اتخاذ کردند خسارت جبران ناپذیری بر کشور وارد گردید (نمونه بارز آن برجام است). چرا که اصولا سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دراندیشه سیاسی رهبری نظام استمرار سیاستهای بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی است. رهبری در سیاست خارجی هیچ گونه گردن کلفتی و ژست ابر قدرتی نسبت به ملت بزرگ ایران را مجاز ندانسته و غیر قابل پذیرش عنوان کرده اند. کنار نیامدن با ظالم و پافشاری بر حقیقت و حمایت از مظلومان و طرفداری از اسلام و غیره از جمله اصول مستحکم سیاست خارجی محسوب می شود. که متاسفانه ظرف این چندسال گذشته دستگاه دیپلماسی با نادیده گرفتن توسعه روابط با همسایگان و کشور های آسیایی و افریقائی تمام اهتمام خود را به غرب و برجام متمرکز کرده بود و این از جمله همان موضوعات و انتقاداتی است که حتی همفکران و اصلاحاتی های رادیکال به دستگاه دیپلماسی وارد کرده اند.
پس از انتخابات و رای آوردن جناب آقای رئیسی، اظهار نظرات، پیشنهاد ها و توصیه ها در امور مختلف بخصوص در رابطه با وزارت امور خارجه و انتخاب وزیر خارجه آینده از سوی گروههای سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب مطرح شد که بیشترین نظریه و نقد را اصلاحاتی ها نسبت به عملکرد وزرا بخصوص دکتر ظریف و تشکیلات وزارت امور خارجه داشته اند. یکی از دیپلماتهای اصلاحاتی در بررسی سیر تحولات وزارت خارجه و کارنامه وزرای آن از ابتدا تا کنون، توانمندی یا ناتوانی آنان را در اجماع سازی داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار داده و دوران مدیریت ظریف را به نداشتن توانایی در اجماع سازی و از هم پاشیدن ساختار مدیریتی ارزیابی کرده است. ایشان در نقد عملکرد ظریف چنین اظهار کرده که ظریف مدعی بود می تواند با چندین نفر کار شناس وزارت خارجه را اداره کند. در دوران ایشان بیشترین آسیب بر شاکله وزارت خارجه وارد شده تا حدی که انسجام و وحدت تشکیلاتی این وزارتخانه از هم پاشید.
یکی دیگر از دیپلماتهای اصلاحاتی نیز سیر مدیریت و عملکرد وزرا را از نیمه دوم سال ۱۳۶۰ تا دوران ظریف بررسی نموده است.وی دوران ظریف را تقریبا دوران ویرانی وزارت خارجه توصیف کرده و گفته است که در دوران ایشان تعدادی افراد کارشناس مجیزگو، بی هنر و بی سواد را دور خود جمع کرد و همچنین مشاوران ، سفیران، مدیران و کارشناسان همفکرخود و نالایق را بر دیگران ترجیح داد.
این دیپلمات با توجه به وضعیت مفلوج دستگاه دیپلماسی به جناب آقای رئیسی پیشنهاد ترمیم و باز سازی وزارت خارجه با بکار گیری مدیران، سفرا، بازنشستگان و کار شناسان نموده و اعلان همکاری کرده است.
مطالب تبیین شده فوق اعتراف و وضعیت تاسف بار وزارت خارجه از سوی دیپلماتهای اصلاحاتی است که حداقل ظرف این دوره در ایجاد و خلق چنین وضعیتی نقش موثر داشته و با مدیریت دیپلماسی د ر یک جبهه سیاسی و فکری و جناحی و انحصار ی عمل کرده اند. تا جایی که از موقعیتهای بالای شغلی و انتفاع مادی تا ارتقای مقام سیاسی بهره مند شده اند و نیروهای وفا دار به نظام و انقلاب و جوانان با تحصیلات عالیه و مطلوب هم چنین افراد با تجربه و انقلابی وعلمی وفادار به نظام و انقلاب را منزوی و یا در حاشیه و یا خارج از مقررات و ضوابط باز نشسته و حذف کرده اند. از سوی دیگر نسبت به همکاری با وزارت امورخارجه توسط نیروهای مورد نظر خودشان در چارچوب فراگیر به رئیس جمهور منتخب پیشنهاد داده اند. اما حسن و صدق نیت اینان محل تردید و تشکیک است. زیرا در نظام حقوق اسلامی چه به صورت تکالیف شرعی فردی و اجتماعی و چه در نظام بین المللی نیت یا entent در مشروعیت و مقبولیت صحت و سقم گفتار ها و رفتار ها نسبت به اهداف مورد نظر مهم و مسئولیت آفرین است. در همین رابطه سکوت معنا دار و تعامل و همکاری و تعاون با یک جریان سیاسی که آن گونه یک تشکیلات مهم ملی را در افکار عمومی داخلی و بین المللی از اعتبار و حیثیت انداخته است و نیروهای کیفی انسانی را که از منابع و ثروت ملی به حساب می ایند فرسوده و از بین برده اند این اعتراف ورفتار دیر هنگام اصلا توجیه بردار نیست و ادرس غلط دادن است. لذا بر دستگاههای نظارتی است برای با ز گرداندن اعتبار و حیثیت وزارت امور خارجه اقدام جدی و عملی نماید. به رئیس جمهور منتخب نیز پیشنهاد میگردد دستور اقدامات فوری زیر را امر به ابلاغ بفرمایند.
۱. وزیر امور خارجه مورد نظر باید شخصی آگاه به مسائل بین المللی، انقلابی، سازش ناپذیر، حافظ منافع ملی و اسلامی و از همه مهمتر مسئولیت پذیر باشد. چرا که اغلب وزاری خارجه تا کنون مسائل و بحران های پیرامونی و بین المللی به وجود آمده در روابط ایران در سطح دوجانبه و چندجانبه را به نظام و یا رئیس دستگاه اجرایی ارجاع داده اند و خود را صرفا مجری سیاستها دانسته و مسئولیت ناپذیر بوده اند.
۲. در بازسازی وزارت امورخارجه و تحول در مدیران در صف و ستادی و تثبیت ساختاری و تشکیلاتی و به کارگیری نیروهای جوان و افراد با تجربه در ساختار مدیریتی تحول ایجاد نموده تا اعتماد و اعتبار این وزارتخانه احیا شود
۳. کمیته منطقه ای و جغرافیایی جهت بررسی اسیب ها، ظرفیت ها، فرصتها متشکل از افراد باتجربه و جوان در ابعاد سیاسی اقتصادی بین المللی و فرهنگی تشکیل گردد تا ضمن آسیب شناسی اولویت های روابط در توسعه، تقلیل، حذف، تمرکز در روابط منطقه ای در چارچوب حفظ منافع ملی تشکیل و سیاستگذاری و ابلاغ گردد.