۱۶ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۷:۲۱
کد خبر: ۶۸۸۷۶۳

اصطلاحات کاربردی عربی برای زائران اربعین

اصطلاحات کاربردی عربی برای زائران اربعین
در این گزارش گزیده‌ای از اصطلاحات رایج و لازم زبان عربی که احتمالا مورد نیازتان خواهد بود را می‌بینید.

به گزارش خبرگزاری رسا، مغناطیس حرم اباعبدالله الحسین انگار بار دیگر شدت گرفته است؛ آری ذیحجه‌ی شهدای کربلا نزدیک می‌شویم؛ اربعین حسینی در راه است و میلیون‌ها عاشق دیگر در راه حرم قدم بر می‌دارند و طی طریق می‌کنند تا به زیارت مزار مطهر ارباب تشنه لب برسند.

اربعین حسینی امروز بعد از گذشت سالیان دراز، تازگی جریان خون صاحبش را تفسیر می‌کند؛ خونی که به پای درخت اسلام ریخت و شاخ و برگ‌های امروز آن، همین زائران پیاده هستند که با شوق به سوی اصل خود راه می‌پیمایند.

بزرگترین اجتماع انسان‌های کره‌ی زمین بار دیگر رو به شکل گیری است، اما خدعه دشمن همچنان پیش روست؛ تاکیدات زعمای بزرگ و علمای اعلام شیعه بر وحدت و یکپارچگی در کشور عراق است.

۴۴۴ اصطلاح عربی مورد نیاز پیاده‌روی زائران در عراق

از طرفی رفتن به این سفر لازمه‌هایی نیز دارد؛ آشنایی حداقلی با زبان کشور برادر و مسلمان نشین عراق برای این سفر طویل می‌تواند کمک بزرگی به مسافران پیاده اربعین باشد؛ لغات و اصطلاحاتی که هرکدام در جای خودش می‌تواند نقش مهمی در این سفر ایفاکند.

بر همین اساس، مجموعه‌ای از لغات و اصطلاحات عربی که احتمالا برای زائرین محترم کاروان‌های پیاده اربعین لازم می‌شود را جمع‌آوری کردیم و برای بهره‌مندی مخاطبین گرامی منتشر می‌کنیم.

در ادامه، گزیده‌ای از اصطلاحات رایج و لازم زبان عربی که احتمالا مورد نیازتان خواهد بود را می‌بینید:

۱) فارسی: گذرنامه – پاسپورت

العربیة: جَواز – باسبورت

۲) فارسی: گذرنامه‌ها

العربیة: جَوازات

۳) فارسی: گذرنامه ات رو بده

العربیة: إنْطِنی جَوازَک

۴) فارسی: بگذار ببینم - نگاه کنم

العربیة: خلّی أشُوف

۵) فارسی: ویزا

العربیة: فیزَة

۶) فارسی: کجاست؟

العربیة: وِین

۷) فارسی: سرویس بهداشتی کجاست؟

العربیة: وِینِ المَرافِق الصَّحیَّة

(بدون کلمه صحیه بکار ببرید، چون اینگونه عامیانه‌تر است)

۸) فارسی: میخواهم

العربیة: أرید

۹) فارسی: بروم

العربیة: أرُوح

۱۰) فارسی: به نجف

العربیة: إلْنَجف (در اصل الی النجف بوده)

نحوه تلفظ: أرید أروحِلْنَجف

۱۱) فارسی: اتوبوس میخوای یا ون

العربیة: تِریدِ الباص لُو کَیّة؟

۱۲) فارسی: کرایه اش چنده - چقدر میشه

العربیة: إشگَد؟ - إشگد الأجرة

۱۳) فارسی: ده هزار - ۱۰۰۰۰ دینار - ۱۰

العربیة: عَشِر - عَشرتالاف

۱۴) فارسی: خوبه

العربیة: زِیَن

۱۵) فارسی: نه گرونه!

العربیة: لا، باهِز

۱۶) فارسی: خیلی - گرونه

العربیة: إهوَای، کِلَّش - باهز

۱۷) فارسی: گروهتون، چند نفر هستید؟

العربیة: جَماعَتْکُم، چَم نفرات؟

۱۸) فارسی: بیا بالا - سوار شو - بپر بالا

العربیة: صْعَد - یا أللّه صْعد

۱۹) فارسی: تمام شدید؟ همه سوار شدید؟ - تکمیل شد - تمام شد.

العربیة: خَلاص؟ - یا به صورت خبری:خلاص!

۲۰) فارسی: چمدان - ساک

العربیة: جُنطَة - جمع: جُنَط

۲۱) فارسی: راننده

العربیة: سایِق

۲۲) فارسی: ایستگاه پلیس

العربیة: سِیطَرَة

۲۳) فارسی: گیت - دروازه - ورودی

العربیة: بَوّابَة

۲۴) فارسی: افسر - مامور - مسؤول

العربیة: ضابُط

۲۵) فارسی: گاری - ارابه

العربیة: عَرَبانة

۲۶) فارسی: گاری چی - ارابه کش

العربیة: عَرَبَنچی

۲۷) فارسی: (بردار، بلند کن) -چمدون رو بردار

العربیة: (شیل) - شیلِ الجُنطَة

۲۸) فارسی: کیف - کوله

العربیة: حَقْبَة

۲۹) فارسی: هوا گرمه - گرمه

العربیة: ألْجَو حار - حار

۳۰) فارسی: آبجوش

العربیة: مایِ الحارّ، مای حار

۳۱) العربیة: خُبُز

فارسی: نان

۳۲) ساندویچی (مخصوص به عراق)

العربیة: صَمّون

۳۳) فارسی:کولر را روشن کن

العربیة: شَغِّلِ الْمُکَیِّف

۳۴) فارسی: خاموش کن - خاموشش کن - کولر را خاموش کن

العربیة: طَفْ - طفِّیَه - طفّی المُکیّف

۳۵) فارسی: وایستا - نگه دار

العربیة: اُگُفْ

۳۶) فارسی: اینجا - آنجا

العربیة: إهْنا - إهناک

۳۷) فارسی: بیا

العربیة: تعال

۳۸) فارسی: برو

العربیة: رُح (روح)

۳۹) فارسی: گم کردم

العربیة: ضَیَّعِت

۴۰) فارسی: بگذار - قرار بده

العربیة: خَلّی

۴۱) فارسی: چرا - برای چه

العربیة: لِیَش

۴۲) فارسی: نمی‌فهمم - نمی‌فهمم چی میگی

العربیة: مَافْتَهِم (الف خوانده نمی‌شود) - مَفتَهم شِتگول

۴۳) فارسی: کم - کمی عربی بلدم

العربیة: شُوَیّ، شْوَیّ - شوی أعرف، شوی أحچی

۴۴) لطفا: رجاءاً

۴۵) متشکرم: شکراً

۴۶) خوش آمدی: اهلا و سهلا

۴۷) بله: نعم /‌ای

۴۸) خیر: لا

۴۹) مشکلی نیست: مو مشکل

۵۰) ببخشید: متاسفم / العفو/ آنی آسف

۵۱) چه وقت؟ اِشوَکِت

۵۲) کجا؟: وین

۵۳) چقدر؟: چم؟

۵۴) چی؟: شنو

۵۵) کی؟: منو

۵۶) پل: جسر

۵۷) خانواده: اهل

۵۸) غذا: اَکِل

۵۹) عجله کن: ابسرعه/بالسرعه

۶۰) من می‌فهمم: آنی افتهم

۶۱) من نمی‌فهمم: آنی ما افتهم

۶۲) دارو: دوا

۶۳) پول: فلوس

۶۴) فارسی می‌تونی حرف بزنی؟: تتکلم بالفارسی؟

۶۵) ممکنه کمکم کنی؟: ممکن تساعدنی؟

۶۶) مسجد: جامع

۶۷) بازار: سوگ

۶۸) پلیس: شرطه

۶۹) بایست: اوگف

۷۰) حال شما چطوره: اشلُونِک

۷۱) خوبم: زِین

۷۲) خداحافظ: مع السَلامه

۷۳) در امان خدا: فی اَمانِ الله

۷۴) چه خبر: شکو ماکو؟

۷۵) خبری نیست: ماکو شی

۷۶) بفرمایید استراحت کنید: اِتفَضَّل اِستیریح

۷۷) ممنونم: ُشکرًا

۷۸) خسته: تعبان

۷۹) گرسنه: جوعان

۸۰) سیر (متضاد گرسنه): شِبعان

۸۱) حرم کجاست؟: وین الحَرَم

۸۲) گران: غالی

۸۳) ارزان: رَخیص

۸۴) بیمارستان/درمانگاه: مسَتشفی

۸۵) می‌خواهم زیارت کنم: ارید ازور

۸۶) لباس: مَلابِس

۸۷) جلو: گِدَّام

۸۸) فارسی: سخت

العربیة: صَعُب

۸۹) فارسی: ساده، آسون

العربیة: سَهِل

۹۰) فارسی: سیگار

العربیة: جیگارَه

۹۱) فارسی: کی، چه وقت

العربیة: إشْوَگِت

۹۲) فارسی: الان

العربیة: هَسَّة

۹۳) فارسی: دیروز

العربیة: أمِس

۹۴) فارسی: فردا

العربیة: باچِر

۹۵) فارسی: امروز

العربیة: ألیوم

۹۶) فارسی: امشب

العربیة: ألِّیَلَة

۹۷) فارسی: اسمتو بنویس (به معنای ثبت نام)

العربیة: سَجِّل إسمَک

۹۸) فارسی: گذرنامه‌ها را تحویل دهید

العربیة: سَلَّمو الجَوازات

۹۹) فارسی: فرودگاه

العربیة: مَطار

۱۰۰) فارسی: حدوداً، تقریباً

العربیة: حَوالی

۱۰۱) فارسی: گوش بده - به من گوش بده

العربیة: إسمَع - إسمَعنی

۱۰۲) فارسی: کارت شناسایی

العربیة: هُوِیَّة

· قبلا کلمه گران رو ترجمه کردیم، حالا متضاد آن:

۱۰۳) فارسی: ارزان

العربیة: رَخیص

۱۰۴) فارسی: ارزان‌تر

العربیة: أرخَص

۱۰۵) فارسی: ببخشید

العربیة: ألْعَفُو

۱۰۶) فارسی: نانوایی

العربیة: خَبّاز

· جملات تعارفی-تشکری

۱۰۷) الله یخلیکم: خدا نگهتون داره

۱۰۸) الله یحفظکم:خدا حافظ شما باشد

۱۰۹) الله یسلمکم:خدا شما را سلامت نگهدارد

۱۱۰) زحمناکم:زحمت به شما دادیم

۱۱۱) الله یعینکم:خدا نگهدارتون باشد

۱۱۲) رحم الله والدیک:خدا پدر و مادرتان را بیامرزد

۱۱۳) الله یساعدکم:خدا کمکتان کند

۱۱۴) صار الزحمه علیکم:برای شما‌ها زحمت شد

۱۱۵) عاشت ایدکم: خداقوت

۱۱۶) فارسی: مجانی

العربیة: بلاش

۱۱۷) فارسی: سلامتی

العربیة: عافِیَة (مثلا در تعارفات میگویید: بِلْعافیة إن شاءالله)

۱۱۸) فارسی: سیو کن، ذخیره کن - ذخیره کردن

العربیة: وَفِّر - توفیر

۱۱۹) فارسی: دیوانه - ما دیوانگان حسینیم

العربیة: مَجنون - إحنَه مجانین الحسین

۱۲۰) فارسی: فصیح - کتابی

العربیة: فُصحه (مثلا اگر شما به مکالمه فصیح تسلط دارید می‌گویید: تِگدَر تِحچی فُصحَه؟ می‌تونی فصیح و کتابی صحبت کنی؟ أعرُف الدارِجه شْوَیّ: لهجه عامیانه کم بلدم

۱۲۱) فارسی: اتاق - اتاق‌ها

العربیة: غُرْفَة - غُرَف

۱۲۲) فارسی: بوس

العربیة: بوس

۱۲۳) فارسی: زشت - قبیح - ناپسند

العربیة: عِیب

مثلا میگویید: لا تْسَوّی، عیب: نکن! زشته!

۱۲۴) فارسی: خانه

العربیة: بِیَت - حُوش

۱۲۵) فارسی: گوشت

العربیة: لَحَم

۱۲۶) فارسی: گران - ارزشمند

العربیة: غالی (هم به چیز گران می‌گویند هم به یک فرد عزیز و محترم)

۱۲۷) فارسی: چطوری (مذکر)

العربیة: إشْلونَک

۱۲۸) فارسی: چطوری (مونث)

العربیة: إشلونِچ

۱۲۹) فارسی: خسته

العربیة: تَعبان

۱۳۰) فارسی: گرسنه

العربیة: جَوعان

۱۳۱) فارسی: تشنه

العربیة: عَطشان

۱۳۲) فارسی: صبح بخیر

العربیة: صَباحَ الخیر (جواب: صباح النور)

۱۳۳) فارسی: خوش آمدید

العربیة: أهلا بکم، هَلا بیک، هلا بیکم

۱۳۴) فارسی: هر جور مایل هستی

العربیة: عَلا کِیَفَک

۱۳۵) فارسی: بیمارستان

العربیة: مُستَشفی (مُستَشفه بخوانید)

· آموزش قید‌های زمان و مکان

۱۳۶) صباح:صبح

۱۳۷) الیوم:امروز

۱۳۸) أمس:دیروز

۱۳۹) غدا (بکرة):فردا

۱۴۰) فجر:سپیده دم

۱۴۱) مغرب:مغرب

۱۴۲) لیل (عشا بکسر ع):شب

۱۴۳) منتصف اللیل:نیمه شب

۱۴۴) هذه اللیله:امشب

۱۴۵) نهار. یوم:روز

۱۴۶) مساء:بعدالظهر. شب

۱۴۷) أعلا:بالا. بالاتر

۱۴۸) أسفل:پایین. پایین‌تر

۱۴۹) أین:کجا

۱۵۰) تحت:زیر

۱۵۱) أمام. قدام (بضم ق وتشدید د):جلو

۱۵۲) فوق:بالای. روی

۱۵۳) خلف. وراء:پشت سر

۱۵۴) جنب. جوار:کنار

۱۵۵) بعدبکرة (بعد غد): پس فردا

۱۵۶) بعدیومین:دو روز بعد

۱۵۷) بعدثلاثة ایام:سه روز بعد

۱۵۸) لیلة اول أمس: پریشب

۱۵۹) الأمس الأول:پریروز

۱۶۰) لیلة الغد:فرداشب

۱۶۱) قبل الظهر:پیش از ظهر

۱۶۲) إذا:هرگاه. اگر

۱۶۳) عند:نزد

۱۶۴) قریب من:نزدیک به

۱۶۵) بعید عن:دور از

۱۶۶) منذ مدة:مدتی است

۱۶۷) هنا:اینجا

۱۶۸) هناک:انجا

۱۶۹) بین:میان

۱۷۰) متی: چه وقت. کی

۱۷۱) قبل قلیل:کمی پیش

۱۷۲) الان:حالا

۱۷۳) سنة (ج:سنوات. سنین):سال

۱۷۴) هذا الشعر:این ماه

۱۷۵) اسبوع (ج:اسابیع):هفته

۱۷۶) شهر (اشهر):ماه

۱۷۷) هذه السنة:امسال

۱۷۸) هذاالأسبوع: این هفته

۱۷۹) علی الیمین: سمت راست

۱۸۰) علی الشمال: سمت چپ

۱۸۱) علی طول: مستقیم

۱۸۲) بعدالمفترق

بعداز چهار راه

۱۸۳) ایستگاه قطار کجاست؟

ون المَحَطَّة

۱۸۴) فرودگاه کجاست؟

ون المَطار؟

۱۸۵) نزدیک - دور

۱۸۶) قریب - بَعید

۱۸۷) کدوم یکی از اون‌ها (از دو راه - طرف) نزدیکتره؟

یا هُم - یا هُوْ اَقرَب

۱۸۸) کدوم راه به کربلا نزدیک تره؟

یا طَریق أقرَب إلکَربله

۱۸۹) کدوم راه - طرف - مسیر- خلوته؟

یا طریق - جِهة، صُوب - مسیر - بلا إزدحام، مو إزدحام

۱۹۰) خیلی زحمتتون دادیم - اذیتتون کردیم

هوایَه زَحَمناکُم - أذِّیناکم

۱۹۱) اجرتون با سیدالشهدا

أجِرکُم عَل إحْسِیَن (ع)

۱۹۲) شارژ موبایل از کجا بخرم؟

إمْنِیَن أشتری رَصید (المووبایل «لازم نیست موبایلش رو بگید»)

۱۹۳) سیم کارت

شریحَة

۱۹۴) میشه یه شارژر بدید، شارژ موبایلم تموم شده - شارژش تموم شده

یمکن تِنطینی شاحِنة، خَلَص ألشَحَن مووبایلی - خَلَص شحْنَه

۱۹۵) کجا میتونیم استراحت کنیم؟

ون نِگدَر نستَریح

۱۹۶) میشه یه کم برید عقب‌تر / جلوتر

یصیر اِشوَیَّه تِرجَع / تِتقَدَّم

۱۹۷) بیاید این ور‌تر / برید اون ور‌تر

تعال لِهْنانِه / رُوح لِهْنَاکه

۱۹۸) ببخشید ممکنه کمی به من هم جا بدید (که من هم بشینم / بایستم)

العَفُوْ تِنْطینی مَکان (حتی آنی هم اَگعُد / اوگَف)

۱۹۹) آقا/خانم اجازه میدین من هم زیارت کنم؟ (لازم به گفتن آقا / خانم نیست)

عفواً خَلّینی آنی هم اَزُور (با عذر خواهی)

خَلّینی آنی هم اَزور (به صورت جدی و دستوری؟!)

۲۰۰) آیا امشب حرم رو می‌بندن؟!

إللِّیلَه یِسِدُّونِ الحرم؟

۲۰۱) ببخشید درب ورودی دیگه‌ای وجود نداره؟!

أکُو باب ثانیه یا أکو باب غیر؟ (ثانیه یعنی دومی)

۲۰۲) ببخشید شما تا کی اینجا نشسته اید؟

إلعَفو لِشْوَکِت گاعِد إهنانِه؟

۲۰۳) آیا شما میخواین برید؟! یا هنوز هستین؟!

إتْرِیدُون إتْرُوحون؟! لُو بَعَدکُم؟!

۲۰۴) ببخشید گاراژ ماشین (ترمینال) کجاست؟!

العفوا وِن إلگـَراج؟

۲۰۵) آیا حرم، ماشین مخصوص برای بردن به سامرا داره؟!

اکو سِیارَةِ خاص العَتَبة إلْسامرَه؟ (عَتَبه منظور حرم امام حسین/ابالفضل/وامام علی علیهم السلام می‌باشد)

۲۰۶) چجوری میشه رفت مسجد کوفه؟!

إشلون أروحِ إلْمسجدِ الکوفه؟!

۲۰۷) ببخشید فاصله مسجد کوفه تا سهله چقدره؟!

العفوا إشگد المَسافة بِیَن السهله و الکوفه؟

۲۰۸) بین راه ماشین (سیارة) هست سوار بشیم (نرکب)؟

اکو سیارات بین الطریق نرکب؟

۲۰۹) سرویس بهداشتی کجاست؟!

وین المَرافِق (تِکرَم وِین المرافق:گفتن تِکرَم در اول جمله مودبانه‌تر است)

· نکته مهم بسیار بسیار مهم: هیچ وقت در داخل سرویس بهداشتی به کسی بفرمایید با جمله اتفضّل را نگویید، بلکه باید بگویید: کَرِّم

۲۱۰) ببخشید این سرویس بهداشتی (التوالت) شلنگ آب داره؟!

إلتوالِتات بیهِن صُوندَه؟!

۲۱۱) ممکنه یه شلنگ آب برای سرویس وصل کنید

بلازحمه (إذا ممکن) إتشَکِّلِ الصونده؟!

۲۱۲) ببخشید درمانگاه / بیمارستان کجاست؟!

إلعَفُو وِین المُستَوصِف / مُستَشفَه؟

۲۱۳) ببخشید درب ورودی خانم ها/آقایان کدوم طرفه؟!

إلعَفُو مِن وین باب الدُخول للِنِساء / للرجال؟

۲۱۴) موقع نماز درب حرم رو می‌بندند؟

یسِدُّون بابِ الحَرَم وقتِ الصلاة؟ (با لحن پرسشی)

۲۱۵) فارسی: جای خالی دارید؟

العربیة: عِدکُم مَکان؟! - أکو مکان؟!

اگر باشد ممکن است بگویند:‌ای ای إتفَضَّل (بله بله؛ بفرمایید) و اگر جا نباشد می‌گویند: ما فی

۲۱۶) فارسی: مسئول یا رئیس موکب کیست؟

العربیة: منُو مسئولِ المُوکب؟!

۲۱۷) فارسی: برای بانوان (نساء) جای (خیمه) جداگانه هم دارید؟

العربیة: (اَکو) - (عِدکُم) قاعَة للنساء؟ (سالن‌های استراحت برای خواب را قاعة میکویند.)

۲۱۸) فارسی: پتو، بالشت، تشک دارید؟ چند تا دارید؟ به تعداد هست؟

۲۱۹) العربیة: بَطانِیَه (پتو)، مُخَدَّه (بالش)، دوشَگ (تشک) عِدکُم؟ چَم واحد عدکم؟ مو قَلیلات خو؟

· بخش اصلی و مهم قید‌های زمان در لهجه عراقی

۲۲۰) فارسی:گذشته

العربیة:الماضی

۲۲۱) فارسی: دیروز

العربیة: ألبارحَة - مبارح

مثال: شِفتَه البارِح بالسُّوگ

دیروز در بازار او را دیدم

۲۲۲) فارسی: پریروز

العربیة: اوّل البارحَة

شفته اول البارحة بالسوگ.

۲۲۳) فارسی: هفته گذشته

العربیة: الاُسبوعِ الفات

۲۲۴) فارسی: ماه گذشته

العربیة: الشَهَر الفات

۲۲۵) فارسی: سال گذشته

العربیة: السنة الفاتت (سنه مونث است پس فعل فات باید مونث بیاید)

· ممکن است به جای فات و فاتت از «الماضی» و «الماضیة» هم استفاده شود...

۲۲۶) فارسی: حال

العربیة: الحاضر

۲۲۷) فارسی: امروز

العربیة: ألیوم

مثال: شِفِتْهَا الیوم بالسوگ.

او (زن) را امروز در بازار دیدم.

۲۲۸) فارسی: این هفته

العربیة: هذا الاسبوع

۲۲۹) فارسی: این ماه

العربیة: هذا الشَهَر

۲۳۰) فارسی: امسال

العربیة: هذا السَّنَة

۲۳۱) فارسی: آینده

العربیة: المُسْتَقبَل

۲۳۲) فارسی: فردا

العربیة: باچـِـر

۲۳۳) فارسی: پس فردا

العربیة: عُگــُب باچـر

مثال: رَح اَشوفَه عُگُب باچر

او را پس فردا خواهم دید

۲۳۴) رَح + فعل = خواهم آن فعل را انجام داد

۲۳۵) فارسی: هفته آینده

العربیة: لإسبوع الجای

۲۳۶) فارسی: ماه آینده

العربیة: الشَهَر الجای

۲۳۷) فارسی: سال آینده

العربیة: السّنةِ لجایَة

۲۳۸) فارسی: مطمئنی؟ - حتماً

العربیة: إنته مِتْأکِّد؟ - مِتأکّد؟

۲۳۹) فارسی: برای اینکه، چون

العربیة: لِأنَّ، لَن

۲۴۰) فارسی: می‌دانم - می‌دانی

العربیة: أدْری - تِدری

۲۴۱) فارسی: نمی‌دانم

العربیة: مو أدری

۲۴۲) فارسی: فراموش کردم

العربیة: نِسیَت

۲۴۳) فارسی: بلند شو

العربیة: گوم

۲۴۴) فارسی: بشین

العربیة: اُگعُد

۲۴۵) فارسی: مهر (مُهرِ نماز)

العربیة: تُربَة

۲۴۶) فارسی: سرد

العربیة: بارِد

۲۴۷) فارسی: خیلی سرد - خیلی گرم

العربیة: کِلَّش بارد - کِلَّش حارّ

۲۴۸) فارسی: شماره

العربیة: رَقَم

۲۴۹) فارسی: یک لحظه

العربیة: لَحظَة

۲۵۰) فارسی: چند (روز - مقدار - عدد)

العربیة: چَمْ

۲۵۱) فارسی: داخل شو

العربیة: طُب - اُدخُل

۲۵۲) فارسی: خارج شو - برو بیرون

العربیة: إطْلَع - اُخرُج

۲۵۳) فارسی: کاروان

العربیة: حَملَة

۲۵۴) فارسی: صف - به صف شید

العربیة: سِرَة - بْسِرَة

۲۵۵) فارسی: قند

العربیة: اصلا نمیدونن قند چی هست! فقط شکر

۲۵۶) فارسی: شِکَر

العربیة: شَکَر

۲۵۷) فارسی: بازار

العربیة: سوگ

۲۵۸) فارسی: پول

العربیة: فْلوس

۲۵۹) فارسی: صرافی

العربیة: صِیرفَة

۲۶۰) فارسی: پول چنج کردن

العربیة: تَصریف

۲۶۱) فارسی: خورده

العربیة: خُردَة

۲۶۲) فارسی: نصف - نیم

العربیة: نُصّ

۲۶۳) فارسی: یک چهارم - به ۲۵۰ دیناری نیز میگویند، چون یک چهارم ۱۰۰۰ دینار است

العربیة: رُبُع

۲۶۴) فارسی: سوپ

العربیة: شوربَه

۲۶۵) فارسی: کباب ترکی

العربیة: گَصّ - شاوِرما

۲۶۶) فارسی: چای

العربیة: شای

۲۶۷) فارسی: شیر

العربیة: حَلیب

۲۶۸) فارسی: مرغ - سرخ شده

العربیة: دِجاج - مَشْوِیّ

۲۶۹) فارسی: ماهی - سرخ شده

العربیة: سِمَچ - مشویّ

۲۷۰) فارسی: تخم مرغ

العربیة: إبْیَض

۲۷۱) فارسی: ساندویچ

العربیة: لَفَّة

۲۷۲) فارسی: پرس

العربیة: صَحَن

۲۷۳) فارسی: غذای بسته بندی - بیرون بر

العربیة: سَفَری

۲۷۴) فارسی: راست / سمت راست

العربیة: یَمین، یِمنَه / عَل یَمین، عَل یِمْنَه

۲۷۵) فارسی: چپ / سمت چپ

العربیة: یَسار، یِسْرَه /عل یَسار، عل یِسرَه

۲۷۶) فارسی: جلو - رو به رو

العربیة: گُبَل - گِدّام

۲۷۷) فارسی: پشت، عقب - پشت سرت

العربیة: وَرِه، خَلْف - وَراک

۲۷۸) فارسی: بالا

العربیة: فُوگ

۲۷۹) فارسی: کنار، پیش

العربیة: یَمّ

۲۸۰) فارسی: بیرون، محیط باز

العربیة: بَرَّة

۲۸۱) فارسی: داخل، تو

العربیة: جَوَّة

۲۸۲) فارسی: فقط - فقط دو نفر - فقط دوتا

العربیة: بَسْ - بَسْ نَفَرَین - بس إثْنِیَن

۲۸۳) فارسی: آره، درسته

العربیة: إی - نعم - صحّ

۲۸۴) فارسی: (با، به همراه) - با خانواده ام

العربیة: وِیّا - وِیّا أهلِی

۲۸۵) فارسی: باهم - (مثلا در کفشداری میخواهید کفش‌ها را باهم تحویل دهید می‌گویید:)

العربیة: سوّه - سویّة

۲۸۶) فارسی: تو (مَرد) - تو خودت گفتی...

العربیة: إنْته - إنته گِلِت..

۲۸۷) فارسی: تو (زن)

العربیة: إنتی

۲۸۸) فارسی: من

العربیة: آنی

۲۸۹) فارسی: ما

العربیة: إحْنَه

۲۹۰) فارسی: او (مرد)

العربیة: هُوَّ

۲۹۱) فارسی: او (زن)

العربیة: هِیَّ

۲۹۲) فارسی: این (مذکر)

العربیة: هاذة

۲۹۳) فارسی: این (مونث)

العربیة:‌های

۲۹۴) فارسی: باید

العربیة: لازِم

۲۹۵) فارسی: راه - راه بسته است

العربیة: طَریق - طَریق مسدود (مزدود تلفظ می‌شود)

۲۹۶) فارسی: پیاده شو

العربیة: نَزِّل

۲۹۷) فارسی: تلفن زدن - زنگ زدن

العربیة: خابَر

۲۹۸) فارسی: از کجا - اهل کجا - تو اهل کجایی؟

العربیة: مْنِیَن، إمنِیَن - أنته منین؟

۲۹۹) فارسی: از ایران

العربیة: مْنِ الایران

۳۰۰) فارسی: شهر

العربیة: مَدینة

۳۰۱) فارسی: مواظب باش

العربیة: دِیر بالَک (بالک بالک)

۳۰۲) فارسی: نمیشه

العربیة: مَیْصِیر

۳۰۳) فارسی: اشکالی نداره - باشه - مخالفتی ندارم

العربیة: مَیْخالف -مامشکل

۳۰۴) فارسی: ولم کن - ولش کن

العربیة: عُفنِی - عُوفَه

۳۰۵) فارسی: بزرگ

العربیة: چَبیر – عظیم

۳۰۶) فارسی: راننده

العربیة: سایِق

۳۰۷) فارسی: ایستگاه پلیس

العربیة: سِیطَرَة

۳۰۸) فارسی: پلیس

العربیة: شرطی

۳۰۹) فارسی:درب

العربیة: الباب

۳۱۰) فارسی: گیت - دروازه - ورودی

العربیة: بَوّابَة

۳۱۱) فارسی: افسر - مامور - مسؤول

العربیة: ضابُط

۳۱۲) فارسی: گاری - ارابه

العربیة: عَرَبانة

۳۱۳) فارسی: گاری چی - ارابه کش

العربیة: عَرَبَنچی

۳۱۴) فارسی: (بردار، بلند کن) - چمدون رو بردار

العربیة: (شیل) - شیلِ الجُنطَة

۳۱۵) فارسی: کیف - کوله

العربیة: حَقْبَة

۳۱۶) صبحانه (ریوگ)

۳۱۷) لبن

شیر، ماست، دوغ

۳۱۸) حلیب

شیر

۳۱۹) لبن رائب، لبن حاثر، لبن زبادی، روب

ماست

۳۲۰) عِیران، شراب اللبن، اللبن

دوغ

۳۲۱) قشطة، قشدة

خامه

۳۲۲) جُبْن

پنیر

۳۲۳) کثیر الدَسِم

پر چرب

۳۲۴) قلیل الدَسِم

کم چرب

۳۲۵) گیمُر

سرشیر

۳۲۶) العربیة: اِشْلون صِحَّتِکُمْ

فارسی: سلامتین؟ حالتون چطوره

۳۲۷) العربیة: اِنتو اِشْلونکُمْ

فارسی: شما چطورین؟

۳۲۸) العربیة: مِیْخالِفْ

فارسی: اشکال نداره

۳۲۹) العربیة:ما یِصیرْ

فارسی: نمیشه

۳۳۰) العربیة: دیرْ بالِکْ

فارسی: مراقب باش

۳۳۱) العربیة: عُفْنی

فارسی: ولم کن

۳۳۲) العربیة: عوفْهِ

فارسی: ولش کن

۳۳۳) العربیة: خَلَصْ صبری

فارسی: صبرم تموم شد

۳۳۴) العربیة: عَنْ اِذِنْکُم، مِنْ رُخْصَتِکُمْ

فارسی: با اجازه شما

۳۳۵) العربیة: بوسْ ایدِهْ

فارسی: دستشو بوس کن

۳۳۶) العربیة: یِتْشاقِّه

فارسی: شوخی میکنه

۳۳۷) العربیة: اِشْبیه (اِشْبی):

فارسی: چِشه؟ چِش شده؟

۳۳۸) العربیة:شِعْبالِکْ

فارسی: چی خیال کردی؟

۳۳۹) العربیة: لِسوء الحَظ

فارسی: متاسفانه، از بدشانسی

۳۴۰) العربیة: لِحُسنِ الْحَظ

فارسی: خوشبختانه

· اصطلاحات پرکاربرد و بسیار ضروری

۳۴۱) العربیة: یرحکم الله (درهنگام عطسه)

والجواب (جواب): یغفرالله لکم

۳۴۲) العربیة: اُخرس، اُسکت

فارسی: خفه شو

۳۴۳) العربیة: لاسمح الله، حاشالله، لاقدّرالله

فارسی: خدا نکند، مبادا

۳۴۴) العربیة: عفواٌ، معذرةً، أعتذر منکم، أرجو عدم المؤاخذة

فارسی: ببخشید، معذرت میخوام

۳۴۵) العربیة: أسعد الله صباحک

فارسی: روزت خجسته، بامدادت خوش

۳۴۶) العربیة: إیهٍ

فارسی: خُب، بسیار خوب

۳۴۷) العربیة: ساعدک الله

فارسی: خسته نباشید

والجواب: سلّمک الله: سلامت باشید

۳۴۸) العربیة: قرّت عیناک

فارسی: چشمت روشن

۳۴۹) العربیة: یسعدنی أن أزورکم

فارسی: خوشحال می‌شوم ببینمتون

۳۵۰) العربیة: أنا سعیدٌ بمعرفتک

فارسی: از آشنایی ات خوش وقتم

۳۵۱) العربیة: نهارک سعیدٌ

فارسی: روز خوش

۳۵۲) العربیة: لیلة سعیدة، طابت لیلتکم، مساءالخیر، مساؤکم بالخیر، مساک الله بالخیر

فارسی: شب خوش

۳۵۳) العربیة: أنفاسک مبارکٌ

فارسی: (أحسنت: آفرین)، زنده باد، دمت گرم

۳۵۴) العربیة: إلی اللقاء، إلی الملتقی، الوداع، بخاطرک

فارسی: به امید دیدار، خدانگهدار

۳۵۵) العربیة: مع السلامة

فارسی: به سلامت، خدانگهدار

۳۵۶) العربیة: أرجوکم، الرجاء

فارسی: خواهش می‌کنم، امید است

۳۵۷) العربیة: لاتُجامِل، لاتکلّف

فارسی: تعارف نکن

۳۵۸) العربیة: لقد کلّفناکم

فارسی: زحمت دادیم

والجواب: أرجوکم عدم المؤاخذة: خواهش می‌کنم خجالت ندهید.

۳۵۹) العربیة: من فضلکم، رجاءً، لو تکرمتَ

فارسی: لطفاً، اگه میشه

۳۶۰) العربیة: تفضّلتم

فارسی: لطف نمودید، زحمت کشیدید

والجواب:کلّفناکم: زحمت دادیم

۳۶۱) العربیة: حسنٌ، جیدٌ، طیّب

فارسی: خوب، بسیار خوب

۳۶۲) العربیة: أُرحّب بقدومکم، أرحّب بمقدمکم، تشرّفتم

فارسی: خیر مَقدمٍ، خوش آمدید

۳۶۳) العربیة: تشرّفتُ بمعرفتک

فارسی: از آشناییت خوش وقتم

۳۶۴) العربیة: أنا مرتاحٌ لرؤیتک، أنا مسرورٌ من رؤیتک

فارسی: از دیدنت خوشحال شدم

۳۶۵) العربیة: أدام الله توفیقک، أیّدک الله

فارسی: خدا یارت، موفق باشی

۳۶۶) العربیة: أطال الله بقائک

فارسی: خدا عمرت بده

۳۶۷) العربیة: نعم صباحک

فارسی: صبح خوبی داشته باشی

۳۶۸) العربیة: نعم مساؤک

فارسی: شب خوبی داشته باشی

۳۶۹) العربیة: جعلتُ فداک

فارسی: فدایت شوم

۳۷۰) العربیة: شکراً

فارسی:ممنون، تشکر

۳۷۱) العربیة: شکراً، الله یحفظکم

فارسی: ممنون، خداشما را حفظ کند

والجواب: لا شکر علی الواجب

هذا هو واجبنا (تشکر لازم نیست، وظیفۀ ماست)

۳۷۲) العربیة: الله یرعاکم

فارسی: خدا حفظتون کنه

۳۷۳) العربیة: تُصبِح علی الخیر

فارسی: شب خوش

۳۷۴) العربیة: آسفٌ، متأسّف، مع الأسف، عذراً

فارسی: متاسفم، معذرت می‌خواهم

۳۷۵) العربیة: وفقک الله

فارسی: خدا توفیق دهد

۳۷۶) العربیة: فی صحةٍ و عافیةٍ (به بیمار گفته می‌شود)

فارسی: در سلامتی و عافیت باشی

۳۷۷) العربیة: ننتظرکم، نحن فی انتظارکم

فارسی: مامنتظر شماییم

۳۷۸) العربیة: الله یُعطیک العافیة

فارسی: خداسلامتی به تو بدهد

۳۷۹) العربیة: کیف الاسرة؟، کیف الأهل و الأصدقاء؟

فارسی: خانواده خوب هستند، دوستان چطور؟

۳۸۰) العربیة: الله یخلّیک

فارسی: خدا پشت و پناهت باشه

۳۸۱) العربیة: أنا فی خدمتک

فارسی: نوکرتم، من در خدمتم

۳۸۲) العربیة: فی أمان الله و حِفظِهِ

فارسی: در پناه خدا

۳۸۳) العربیة: أخذتُ من وقتک کثیراً، أزعجتُکم، زاحمتُک

فارسی: زحمت دادیم، وقتتان را کرفتم

۳۸۴) العربیة: أنت غیر جادٍّ فی کلامک، تمزحُ

فارسی: مزاح می‌کنی، شوخی می‌کنی، جدی نمیگی

۳۸۵) العربیة: کل عامٍ و أنتم بخیر

فارسی: صد سال به این سال‌ها (در همه سال خوب و سالم باشی)

نکته: در اعیاد کاربرد اصلی دارد.

۳۸۶) العربیة: أنت بخیر و سعادة

فارسی: خوب و خوش باشی

۳۸۷) العربیة: حیاک الله

فارسی: زنده باشی

۳۸۸) العربیة: تسلم

فارسی: سالم باشی

۳۸۹) العربیة: صبّحکم الله بالخیر

فارسی: صبح خوبی داشته باشی

۳۹۰) العربیة: نحن فی منتهی السعادة

فارسی: ما واقعاً خوشبختیم

۳۹۱) العربیة: سنزورکم بعد قلیلٍ إن شاءالله

فارسی: اگر خدا بخواهد دوباره همدیگر را خواهیم دید

۳۹۲) العربیة: صافحنی

فارسی: بامن دست داد

۳۹۳) العربیة: ربنا یعوض علیک

فارسی: خدا به تو عوض دهد

۳۹۴) العربیة: أفادک الله

فارسی: خداوند تو را مؤید بدارد

۳۹۵) العربیة: لا علیه أُهدیکم

فارسی: قابلی ندارد، خواهش می‌کنم

۳۹۶) العربیة: لاتحزن، لاتقلق

فارسی: نگران نباش

۳۹۷) العربیة: هنیئاً لک

فارسی: خوشا به حالت

۳۹۸) العربیة: و لکم جزیل الشکر

فارسی: با نهایت سپاس

۳۹۹) العربیة: حضرة الفاضلة (المحترمة)

فارسی: سرکار خانم

· در مورد مداحی تزورونی

· یکی از مراجع نجف در عالم رؤیا دیدند حضرت ابوالفضل (ع) این شعر را برای زوار اباعبدالله (ع) می‌خوانند و ایشان صبح همه را به یادشان دارند. بعدا این شعر توسط آقای باسم کربلایی مداحی شد. اینک ترجمه نوحه تزورونی تقدیم میگردد. تا زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند:

۴۰۰) تِزورونی اَعاهِـدکُم

به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم

۴۰۱) تِـعِـرفـونی شَفیـعْ اِلکُم

می‌دانید که من شفیع شمایم

۴۰۲) أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم

اسامی‌تان را ثبت می‌کنم اسامی تان را

۴۰۳) هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید‌ای زائران من خوش آمدید

۴۰۴) وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه

قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او

۴۰۵) أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه

من و عباس با شماییم‌ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید

۴۰۶) یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه‌

ای که جان‌هایتان را به بخاطر زیارت من به کف و بادستتان گرفته‌اید

۴۰۷) عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه

بر من واجب است تا به شما وفا کنم،‌ای وفاداران!

۴۰۸) تواسینی شَعائرْکُم

عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد

۴۰۹) تْرَوّینی مَدامِعْـکُم

و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند

۴۱۰) اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم

من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری و دلجویی می‌دهیم

۴۱۱) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید‌ای زائران من، خوش آمدید

۴۱۲) هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ

خوش آمدید‌ای که وعده‌تان را فراموش نکرده‌ای و بر سر موعد و عهد با ما حاضر شدی

۴۱۳) إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ

آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما

۴۱۴) وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر

قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر

۴۱۵) اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ

در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم

۴۱۶) عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم

در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم

۴۱۷) مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم

پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم

۴۱۸) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

آمدید‌ای زائرانِ من، خوش آمدید

۴۱۹) یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی‌

ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید

۴۲۰) تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟

می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟

۴۲۱) بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی

به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب

۴۲۲) صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی

و با شنیدن آن صدا، صدا زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم برچهره ام نمایان شد

۴۲۳) کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ

با رفتنت کمرم شکست

۴۲۴) نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ

بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید

۴۲۵) اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ

سفارش میکنم، این پرچم را به شما سفارش می‌کنم

۴۲۶) هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید‌ای زائران من، خوش آمدید

۴۲۷) یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ‌ای

که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید

۴۲۸) اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ

حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست

۴۲۹) وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ

قسم به گلوی شیرخواره، هر حاجتی را برآورده می‌کنم

۴۳۰) یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ

زائران من، عهده کرده‌ام که هر مشکل یا بیماری را شفا دهم

۴۳۱) اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ

برادر زینب به خاطر حضورتان شاد شد

۴۳۲) هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم

با خوش آمدیدگویی صدایتان می‌زند

۴۳۳) یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم

حضرت ابالفضل به شما خوش آمد میگویید، به شما درود می‌گوید

۴۳۴) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید‌ای زائرانِ من، خوش آمدید

۴۳۵) زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی

زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید:

۴۳۶) تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!

صدایتان می‌زند ایکاش در جنگ حاضر می‌شدید

۴۳۷) ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی

که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند

۴۳۸) و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی

با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند

۴۳۹) تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره

صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت

۴۴۰) اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم

می‌گریانم شما را بر این مصیبت می‌گریانم

۴۴۱) هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم

خوش آمدید‌ای زائران من، خوش آمدید.

۴۴۲) العربیة: ترا، کربلا مو بعیدة من بغداد

فارسی: حتماً کربلا از بغداد دور نیست

۴۴۳) العربیة: ترا، بسمة تعرف قرایة و کتابة

فارسی: می‌دونید که، بسمه خواندن و نوشتن میدونه

۴۴۴) العربیة: ترا، أزعَل إذا ما إجیت

فارسی: در غیراینصورت ناراحت میشم اگر نیایید.

منبع: خبرنامه دانشجویان ایران

انتهاب پیام/

ارسال نظرات