۱۲ دی ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۵
کد خبر: ۶۹۸۹۴۹
در نکوهش اسطوره سازی یک اسوه؛

تأملی در جایگاه واقعی قهرمان شهید حاج قاسم سلیمانی

تأملی در جایگاه واقعی قهرمان شهید حاج قاسم سلیمانی
مکتب سلیمانی همان مکتب امام است، با این تفاوت که شهید سلیمانی مظهر خاصی از این مکتب شد؛ مظهری که به عنوان یک الگو برای تمامی انقلابی ها است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، از دیرباز تاکنون بخش قابل توجهی از ادبیات جهان، پیرامون اسطوره ها بوده است؛ اسطوره ها موجودات افسانه ای بودند که توسط ذهن خلاق انسان ها ساخته می شدند تا در کشاکش حوادث مختلف، مفاهیمی چون صبر و شجاعت را به انسان ها بیاموزند.

اسطوره ها دست نیافتنی بودند، آنها آنقدر بالا بودند که تبدیل شدن به آن ها محال بود و ذهن بشری رفتار و مشی آنان را به دور از واقعیت می دانست و آن ها را تخیلی می پنداشت.

اسطوره ها حاصل تخیل بشر بودند؛ آن ها هیچ گاه تربیت شده مکتبی نبودند، بلکه از بدو تولد یا به صورت اتفاقی خارق العاده شده بودند، برای همین هیچ گاه الگوی تربیتی مناسبی نیستند.

تهی از قهرمان:

مکاتب و کشورهایی که قهرمانان واقعی ندارند، با اسطوره سازی، قهرمان سازی می کنند؛ آنان با استفاده از قوه بی کران تخیل انسانی، قهرمانانی بی همتا می سازند که مرز های حقایق را می درند و پیش می روند. آن ها نیاز به اسطوره سازی دارند چون تهی از قهرمان هستند، آن ها قهرمان ندارند چون نمی توانند قهرمان تربیت کنند، این مکاتب حقایق ارزش های انسانی و ایمانی را درک نمی کنند و بدیهی است چیزی را که نمی توان درک کرد، نمی توان ساخت.

حقایق اسطوره گون:

اما مکتب اسلام و انقلاب به عنوان یک مکتب انسانی و ایمانی، مدرسه ای است که محصلین حقیقی آنها خود را غرق در فضائل انسانی و ایمانی می بینند.

این مکتب، قهرمان پرور است؛ قهرمانانی که در مواقع نیاز مانند ستاره های پرنور درخشیده و راه نجات را نشان می دهند. اینان حقیقی اند و دست یافتنی هرچند گاهی کسانی که حقیقت این مکتب را درک نکردند، به قهرمانان آن به صورت اسطوره نگاه کنند، اسطوره هایی که اعمال و رفتارشان با منطق آدمی سازگار نیست، مگر می شود کودک ۱۳ ساله ای جان خود را با لبخند تقدیم کند تا کشورش در امان بماند؟ مگر می شود کسی ۳۰ سال طعم خواب راحت را نچشد تا برای کشورش امنیت به ارمغان بیاورد؟ و این چنین است که گاهی برخی حقایق در ذهن ها به مثابه افسانه در می آیند و تبدیل می شوند به حقایق اسطوره گون.

مکتب حاج قاسم حقیقت یک قهرمان:

رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران درباره این شهید بزرگوار فرمودند: «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم»

(۲۷/۱۰/۱۳۹۸)

به طور معمول وقتی سخن از یک قهرمان به میان می آید، نگاه ها به سوی شخص قهرمان جلب می شود و ناخودآگاه این خود شخص است که برای مردم جلوه می کند و تبدیل به اسطوره می شود و این طور است که پای شخص پرستی و قهرمان پرستی به میان می آید، و حال آن که در نگاه توحیدی ارزش افراد به خود آن ها نیست، بلکه به راهی است که پیموده اند و راهی است که به آن دعوت می کنند، و این جاست که واژه «مکتب سلیمانی» راهنمای ما به سوی حقیقت یک قهرمان می شود نه به خود شخص قهرمان. شخص قهرمان اسطوره ساز است و حقیقت و مکتب یک قهرمان اسوه ساز. در واقع رهبر انقلاب ما را دعوت به یک اسوه می کند اسوه ای حقیقی و دست یافتنی. اسوه ای که ایشان از آن تعبیر به «مکتب» می کنند.

مکتب چیست؟ و مکتب سلیمانی یعنی چه؟

اگر بخواهیم بدانیم مراد از واژه «مکتب» در این عبارت مقام معظم رهبری چیست، تنها کافی است نگاهی دوباره به همین عبارت بیاندازیم.

«راه»، «مدرسه درس آموز» هر دو اینها مترادفات واژه «مکتب» اند و دقت در این مترادفات ما را با عمق واژه مکتب آشنا می کند؛ مکتب یعنی آن راهی که شما را به مقصدی مشخص هدایت می کند و اگر شما به دنبال رسیدن به آن مقصد هستید باید این راه را بدون ذره ای انحراف طی کنید، مکتب یعنی مدرسه ای که به شما تعلیم می دهد و شما درس آموز آن هستید، اگر بخواهم خلاصه بگویم مکتب یک راهنمای نظری و عملی است.

«مکتب سلیمانی» یعنی یک راهی که راهنمای آن سلیمانی است، مدرسه ای که مُدَرِّس آن سلیمانی است و از آن جا که یک استاد باید خود واصل به مقصد باشد، شهید سلیمانی خود پیموده این راه است و حال راه و روش شهید سلیمانی نه به عنوان یک اسطوره ی دست نیافتنی بلکه به عنوان یک اسوه در برابر ما قرار دارد.

شهید سلیمانی قهرمان تربیت شده مکتب انقلاب:

حاج قاسم سلیمانی این شهید مخلص، خود تربیت شده مکتب انقلاب اسلامی بود؛ به عبارت بهتر، شهید سلیمانی خود میوه و محصول شجره طیبه انقلاب بود و ثمره یک درخت نمایانگر شیره و جان آن درخت است.

سلیمانی خود پیموده راهی است که انقلاب آن را نشان داده و حال حاج قاسم، راهنما به همین راه است، او که مکتب امام را درک کرد و به آن عامل بود و در آخر نیز شهد شیرین شهادت را نوشیده ما را به همین راه سعادت می خواند.

مکتب سلیمانی همان مکتب امام است، با این تفاوت که شهید سلیمانی مظهر خاصی از این مکتب شد؛ مظهری که به عنوان یک الگو برای تمامی انقلابی هاست، در نتیجه باید گفت که حاج قاسم تجلی مکتب امام در لباس سربازی برای ایرانیان بود و مکتب سلیمانی در همان حقیقتی ریشه دارد که مکتب امام در آن ریشه دارد و به همان حقیقتی می رساند که مکتب امام می رساند و وقتی سخن از مکتب سلیمانی به میان می آید، در واقع خبر از یک راهی می دهیم که هر انسان باهمتی می تواند آن را بپیماید و خود شهید سلیمانی سالک همین طریق بود؛ این راه باز است و با صوت رسا سالک طریق می خواند، شهید سلیمانی، به جهانیان نشان داد که می توان این طریق را پیمود و در دنیا عزیز و در آخرت رفیع شد و حال به عنوان یک الگوی واقعی و شدنی در برابر ما قرار دارد، نباید شهید سلیمانی را به عنوان یک اسطوره دست نیافتنی معرفی کرد، اسطوره سازی از این اسوه اولین قدم بر خلاف خود «مکتب سلمانی» است و لذا لازم است ابعاد مختلف راه حاج قاسم و مکتب حاج قاسم به عنوان مظهری از مکتب انقلاب تبیین و ترویج شود و به مشی و قول حاج قاسم دقت شود و به محکمات آن اخذ و متشابهات آن با نظر گرفتن آموزه های مکتب انقلاب تاویل گردد.

عسکری

ارسال نظرات