چندجانبه گرایی اقتصادی
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از جام جم آنلاین، سیاست فشار حداکثری با رساندن فروش نفت ایران به صفر، محدودسازی شدید دسترسیهای ایران به منابع مالی، مهار نفوذ ایران در منطقه، جلوگیری از تقویت توان نظامی-دفاعی و کارهای از این دست به اوج خود رسید اما ترامپ بازهم آرام نمیشد. روزهای آخر دولت قبل در آن شرایط برای همه ما از لحاظ اقتصادی و معیشتی سخت بود و وضعیت مدیریت رها شده اقتصادی در خود کشورمان هم اوضاع را خراب تر کرد که فقط یک مورد آن آبان پرحاشیه بنزینی بود. ما باید زمین بازی را تغییر میدادیم، ما نیاز به فهم نوینی از شرایط پیش رو داشتیم، با آمدن دولت سیزدهم زمین بازی هم تغییر کرد، همسایه گرایی و آسیامحوری با رویکرد اقتصادی کردن روابط خارجی مان شرایط را بهتر کرد. ما به سمت توسعه ذهنی و تصمیمسازی درباره دیپلماسی اقتصادی حرکت کردیم، اتفاقی که جای آن در حکمرانی کشور بسیار خالی بود. یعنی مدلی از دیپلماسی برای به خدمت گرفتن سیاست خارجی جهت تحقق اهداف اقتصاد داخلی. ما در دوره روحانی برعکس عمل کرده بودیم و اقتصاد داخل کشور را به خدمت مذاکرات درآوردیم! این یکی اصل بدیهی است که یکی از مولفههای قدرت برای ارتقای جایگاه جهانی اقتصاد، محوریت دیپلماسی اقتصادی باشد، این مدل دیپلماسی یک مساله مهم، راهبردی و استراتژیک است که سبب میشود دولتها با زبان اقتصاد با یکدیگر حرف بزنند و منافع شان با هم گره بخورد. البته این سبک دیپلماسی موضوعی است که اساسا بعد از جنگ سرد و با گسترش فرآیند جهانیشدن مطرح شد و حالا یکی از ابزارهای کارآمد و قدرتمند کنشگری در فضای بینالملل در برابر دیپلماسی سنتی است. حالا در این گزارش میخواهیم ببینیم در حدود ۶ ماه گذشته که دولتی با تفکر جدید و نزدیک به دیپلماسی اقتصادمحور روی کار آمده ما چه کرده و کجا ایستاده ایم؟
دومینوی واگذاری زمینهای صادرات
اشتباه نکنید! این سخنان حرفهای سید ابراهیم رئیسی نیست، این خطهای اجرا نشده و آرزوهای بر زمین مانده رئیس جمهور قبلی حسن روحانی است که فقط در حد وعدههای انتخاباتی سال ۹۶ باقی ماند و هیچوقت از بسته بندی خارج نشد. روحانی تا روز آخر دولتش وعدههای آکبند خود را باز نکرد.
ما در دوره روحانی هم از ترکیه شکست خوردیم و هم بازار عراق را واگذار کردیم. قطعا مهمترین رقیب منطقهای ایران، ترکیه است اما در دولت قبلی قرارداد تعرفه ترجیحی میان ایران و ترکیه منعقد شد که با وجود هشدار موکد فعالان اقتصادی درباره مضر بودن این قرارداد، دولت بر اجرای آن اصرار کرد و نهایتا اوضاع تجاری دو کشور به سود ترکها شد. از دست دادن بازار عراق هم اوضاع بهتری نداشت.
بازار عراق که مهمترین بازار صادرات کالای ایران در منطقه محسوب میشد به علت دیپلماسی ضعیف دولت قبل در اجرای سیاستهای همسایگی باعث شد تجار ایرانی این بازار را از دست بدهند تا جایی که بازار عراق که مهمترین مقصد صادرات خودرو، سیمان و موادغذایی ایران بود همه از دست برود و ترکیه و عربستان، جایگزین ایران شوند. این یعنی ما رسما به هوای برجام همه همسایگان خود را به غیر واگذار کردیم و جز دیپلماسی مذاکره در هشت سال قبل راه دیگری نرفتیم.
در خرداد ۱۴۰۰ که سید ابراهیم رئیسی مهم ترین نماینده نه به وضع موجود برساخته دولت روحانی یک رأی فراگیر بیشتر از ۱۷ میلیونی از مردم گرفت و شد رئیس جمهور، ظاهرا ورق به نفع پنجرههای اقتصادی هم برگشت و فصل جدیدی در دیپلماسی اقتصادی گشوده شد. دیپلماسی ای که راه آن از جاده ابریشم با چین و اقتصادی کردن مدل رابطه ما با روسیه و دریافتن اهمیت روابط همسایگی و مجاورت در سوریه و امارات و کشورهای حاشیه خلیج فارس میگذشت. چون دولت سیزدهم نمیخواست همه حیات سیاسی خود را به برجام گره بزند از روز اول یک سیاست مشخص و شفاف در حوزه سیاست خارجی تعریف کرد و کم کم به آن سر و شکل داد. اوراسیاگرایی، همسایهمحوری و چندجانبه گرایی اقتصادی درواقع دکترین دولت سیزدهم در سیاست خارجی بود که تلاش داشت جای خالی دیپلماسی اقتصادی در دهه قبل را به خوبی تقویت کند. برآیند یک خطی این تفکر را شاید بتوان در توئیت بهادری جهرمی دید که نوشته بود رئیس جمهور درتدارک سفر روسیه و وزیر خارجه در چین است، وزیر راه در سوریه، وزیر ارشاد به محل اکسپو رفت و آقای باقری بر مذاکرات وین متمرکز است. هفته پیش هم چند مقام خارجی در ایران حضور داشتند. ترجمه آن هم واضح بود، دیپلماسی در دولت مردمیبه میدان وسیع منافع ملی توجه داشت و سعی میکند با همهجانبهگرایی و نتیجهگرایی، حداقل مقداری از خسارتهای برجام را جبران کند