گزارشی از نشست هم اندیشی «ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی»
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، نخستین هماندیشی همایش عرفان اهلبیتی با موضوع «ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی»، توسط گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع)، موسسه فرهنگی هنری تحقیقاتی پویندگان انوار توحید و موسسه فرهنگی هنری تعاملات الهیات دانان شیعه و کلیسای کاتولیک برگزار شد.
در ادامه گزارش محتوایی این هم اندیشی تقدیم دانش پژوهان و علاقه مندان مباحث حکمی می شود:
حجت الاسلام محمدجواد رودگر دبیر علمی همایش عرفان اهل بیتی:
هدف اصلی«هم اندیشی»، واقعا و حقیقتا هم اندیشی در یکی از موضوعات بسیار مهم و بنیادین است. به تعبیر اباعبدالله الحسین علیه السلام:«دِرَاسَةُ اَلْعِلْمِ لِقَاحُ المعرفه»(بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۲۸).
تعبیر به «دراسة» یا همان«مباحثه»( مباحثه در عرفِ حوزوی یعنی آزادی در اندیشه و بیان در نهایت التزام عملی به اخلاق و منطق. یا به بحث گذاشتن دانسته ها، آموخته ها و مطالب خوانده شده و نقد و بررسی آنها که سبب باروری معرفت و از خامی بدر آمدن مسائل و مطالب خواهد بود) از شیوه های بارور کردن علم و دانش است که در مقام گفتگوی علمی الف) هم نقاط تاریک و مبهم آن ب) هم در ذهن و اندیشه مخاطب ماندگار می گردد. امیرالمومنین علی عليه السلام فرمود:” اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ” به تضارب آرا بپردازید، رأی حق و استوار از آن زاییده میشود(غرر الحکم:۲/۲۶۶ ( تضارب و رايزنى كنيد(آرای خود را با دیگران در میان بگذارید) تا انديشه درست متولّد شود. در تعبیر دیگر می فرماید “إمخَضوا الرأيَ مَخضَ السِّقاءِ يُنتِجْ سَديدَ الآراءِ ” (آرا و نظرات را به حرکت درآورید بسان حرکت دادن مشک دوغ برای گرفتن کره تا رأی استوار به دست آید)(همان،ص۲۶۷) در زبان عرب مثلی است که می گویند“الحقیقة بنت البحث والمناقشه” دستیابی به حقیقت فرزند گفتگو است. چه بسا بر اثر نفی و اثبات دو طرف، واقعیت روشن می گردد. یعنی همان طور که از اتصال دو نیروی مثبت و منفی نیروی برق تولید می شود وجهان را روشن می کند(کثرت گرایی در ساحتِ نظر و نظریه و مقام گفتگوی علمی برای تولید علم).
آنگاه گزارشی اجمالی از دیدار و گفتگو با مراجع عظام تقلید، آیات و حجج اسلام و استادان عرصه عرفان و عرفان پژوهشی، پیش همایش ها، کرسی ها، نشست های علمی و… مطرح شد.
آیتالله رضا رمضانی، دبیر کل مجمع جهانی اهل بیت(ع):
استاد رمضانی گیلانی با تاکید بر اینکه انسان هرقدر در وادی عرفان به پیشرفت برسد از شریعت بینیاز نمیشود بلکه نیاز او بیشتر هم خواهد شد، گفت: من معتقدم که باید لجنهای برای بحث عرفان اهل بیتی(ع) تشکیل شود و به تعبیر علامه جوادی آملی چند قرن در این زمینه فعالیت لازم است. ایشان نکاتی به شرح ذیل را در هم اندیشی مطرح کرده اند:
باید در حوزه علمیه، دانشگاهها و محیطهای علمی، گفتمان این نوع مباحث (عرفان شیعی) ایجاد شود و رواج یابد و حتی مخالفان عرفان هم این سخنان را بشنوند زیرا برخی مخالفتها به خاطر این است که درک درست و متقابل در این زمینه بین مخافان و موافقان وجود ندارد.
در فضاهای علمی، تعابیری چون عرفان دینی، عرفان اهل بیتی(ع)، عرفان وحیانی و … مطرح است و شما هم این همایش را عرفان اهل بیتی نامگذاری کردهاید؛ ولی به نظر بنده، عرفان دینی و عرفان وحیانی با توجه به عام بودن عرفان دینی و همچنین وجود گرایش به معنویت در تمامی انسانها نمیتوانند واژگان مورد پسند باشند و عرفان اهل بیتی هم شناخته شده نیست. مثلا در گروه عرفان دانشگاه سوربن، عرفان شیعی و سنی مطرح است ولی عرفان اهل بیتی در مراکز علمی اینگونهای شناخته شده نیست، از این رو بهتر است که از تعبیر عرفان شیعی برای همایش استفاده کنیم.
ائمه مظهر تام اسما و صفات الهی و در برترین جایگاه نظام امکانی معنویت و معرفت هستند و مرجعیت علمی و دینی ایشان مورد اتفاق بسیاری از مسلمین است گرچه در مرجعیت سیاسی ایشان اختلاف وجود دارد. آنچه از مکتوبات و روایات به دست ما رسیده بخشی از حالات و معنویات آنان است زیرا آنها مقام حقیقی عرفانی دارند که همه آن قابل دسترسی نیست و فهم ما از مقام عرفانی ایشان محدود است.
البته اینکه با چه منطق و فهمی بتوانیم آن را اثبات کنیم نیازمند بحث است؛ گرچه ما از طریق ادعیه مانند عرفه و ابوحمزه و … که به تعبیری قرآن صاعد است میتوانیم به بخشی از حقایق عرفانی ائمه پی ببریم.
هدف عرفان اهل بیت(ع) رسیدن به مراتب مختلف توحید است و راههایی را که برای تحقق آن ذکر کردهاند ابتدا راه معرفت، دوم التزام خاص به شریعت در مسیر نیل به معرفتِ شهودی و سوم ولایت است و ما برای رسیدن به حقیقتِ توحید چارهای نداریم جز اینکه از این راهها استفاده کنیم.
رشد عرفانی انسان را بی نیاز از شریعت نمیکند. حتی در بعثت، هم آدمیان در مرتبه خودشان از انسانِ حسی به انسانِ عقلی و انسانِ شهودی سلوک پیدا میکنند. بنابراین انسان اگر یک قدم از شریعت عدول کند نمیتواند به سلوک برسد و هرقدر در عرفان جلوتر برود نیاز او به شریعت بیشتر هم خواهد شد. البته شریعت و ولایتی که در نظام فکری اهل بیت تعریف شده مدنظر ما هست.
معرفت، محبت، اطاعت، سنخیت و معیت باید اتفاق بیفتد تا سلوک برای شهود انجام گیرد، اگر چه سلسله مراتبی است که انسان در پرتو آنها میتواند راه سیر و سلوک عرفانی را بپیماید.
مقامی که انسانها در عرفان اهل بیت(ع) به آن فراخوانده شدهاند مقامِ عبودیت است و عبادات هم برای تحقق همین عبودیت است که از جایگاه اصلی در عرفان اهل بیتی برخوردار است. با عنایت به راههای یاد شده و تحول انسان از انسان حسی به عقلی و شهودی و صیرورت از معرفت به معیت، عارف به جایی میرسد که «مسلک و مقصد» یکی میشود.
شناخت حضرت محمد(ص) از طریق خدا. زمانی که مشهد مشغول دزس و بحث بودیم،استاد سیدجلال آشتیانی در شرح منظومه روایتی را بیان کردند که از امام علی(ع) سؤال شد که تو خدا را به محمد(ص) شناختی یا محمد(ص) را به خدا و امام(ع) جواب دادند من محمد(ص) را به خدا شناختم؛ اینکه امام(ع) حضرت محمد(ص) را هم از طریق خدا بشناسند چیز عجیبی است زیرا عموم میگویند معرفت توحیدی از طریق پیامبر(ص) به ما رسیده ولی امام علی(ع) تاکید دارند که محمد(ص) را به خدا شناختم.
معتقدم که باید لنجهای برای بحث عرفان اهل بیتی(ع) تشکیل شود و به تعبیر علامه جوادی آملی چند قرن در این زمینه فعالیت لازم است. نظامنامه و طرحنامهای برای عرفان اهل بیتی ایجاد و تفاوت آن با عرفان مصطلح هم روشن و نقاط تمایز آن بیان شود.
همانطور که شیعه قرائت ناب از اسلام محمدی(ص) است عرفان اهل بیت(ع) هم راهگشای حل مشکلات اندیشهای و معرفتی ما خواهد بود.
حجتالاسلام علی فضلی (مدیر گروه عرفان پژوهشگاه):
سه مسأله باید در این عرفان اهل بیتی مورد توجه قرار گیرد: یکی آن که دایرۀ عرفان اهل بیتی باید مشخص گردد. اگر مقصود قرآن صامت به عنوان ثقل اکبر باشد که عرفا در طول تاریخ به آن توجه وافر داشتند و بهترین تفسیرها را در حوزۀ عرفان عملی و نظری به یادگار گذاشتند و اگر مقصود قرآن ناطق یعنی اهل بیت به عنوان ثقل اصغر باشد که باز هم عرفا به آن توجه داشتند و به شیوه مجتهدانه به استباط مقاصد اهل بیت در حوزۀ عرفان پرداختند هر چند اندک بوده ماننند توجه ابوطالب مکی در قوت القلوب و سلمی در حقائق التفسیر. آیا ما در عرفان اهل بیتی میخواهیم روند عرفان سنتی را ادامه دهیم و فقط بخش روایات را بیشتر کنیم یا نه کلا مسیر را تغییر دهیم و طرحی از نو بیاندازیم؟
بحث دوم آن که در اجتهاد حقایق عرفانی از کتاب سنت در بخش عرفان عملی به فهم سلوکی و در بخش عرفان نظری به فهم شهودی نیاز داریم تا استنطاق و استظهار و استنباط درست در آید و البته این دو فهم از آن کسی است که خود یا تجربۀ سلوکی و شهودی داشته و یا افزون بر طهارت قلبی باید سالها متون عرفانی را تعلیم و تعلم داشته است.
بحث سوم آن که ما برای تولید عرفان اهل بیتی نیاز به نقطه عزیمت داریم که تا کنون تحقق نیافته وگرنه نظام سازی و سازمندی عرفانی در حوزۀ سلوک و وجود ممکن نخواهد بود.
حجتالاسلام علی شیروانی:
عرفان اهل بیتی، تعینی از علم عرفان در دو بخش نظری و عملی است که مستفاد از سیره و سخن اهل بیت پیامبر علیهم السلام است و یا دست کم مخالف و معارض با آن نیست. برای کشف و عرضه این عرفان در دو بعد نظری و عملی، مهمترین منبع روایات ماثور از ائمه علیهم السلام است.
در مورد عنوان همایش معتقدم تعبیر عرفان شیعی بهتر از عرفان اهل بیتی(ع) است. باید به دلایل متعددی عرفان شیعی را نهادینه کنیم، از جمله این دلایل، مخالفتهایی است که در درون حوزه با عرفان میشود زیرا عرفان را منتسب به اهل تسنن و چهرههای شاخص عرفان را از اهل سنت میدانند، لذا ما میتوانیم با طرح عرفان شیعی و اهل بیتی این مخالفتها را برطرف و حساسیتها را کنیم. مثلا علامه طباطبایی به جای واژه عارف و صوفی، واژه اهل معرفت به کار میبردند. البته واژه صوفی نسبت به عارف حساسیت بیشتری ایجاد میکرد.
کسانی هستند که صد درصد آنچه را در عرفان ابن عربی آمده تایید میکنند و این دیدگاه را شاید بتوان به علامه حسنزاده آملی نیز منتسب کرد. وی چنین گرایشی داشت. از مرحوم قاضی نقل است که بعد از معصومین(ع) کاملتر از ابن عربی در عرفان نداریم و البته برخی دیگر از اساتید عرفان و بزرگان و حتی شاید علامه طباطبایی نگاهی اجتهادی و منتقدانه به اثار و مکتوبات وی دارند. این خیلی مهم است که ما در این همایش، تکلیف این نوع مباحث را روشن کنیم.
برخی دیگر حتی مطرح میکنند که آیا وقتی میخواهیم آموزههای عرفان شیعی را در حوزه نظری بگوییم چیزی متفاوت از مطالبی خواهد بود که قونوی گفته است؟ مثلا آیا علمای شیعه وحدت وجود و شهود او را قبول ندارند؟ پس باید تکلیف این مسئله هم روشن شود که وقتی میخواهیم عرفان شیعی را بیان کنیم روی نظرات کدام یک از بزرگان و یا کدام طیف از عرفا تاکید داریم.
ما سنت بسیار قوی در حوزه سلوک داریم که نمیتوان به آن بی توجه بود، من پیشنهادی در این زمینه دارم و آن تهیه موسوعهای (موسوعه عرفان در کتاب و سنت) در یک نظام منطقی و منتظم است و باید نصوصی را که ناظر به مباحث عرفانی است دستهبندی و تنظیم کنیم و در این صورت موسوعه ای مانند وسائل الشیعه در حوزه عرفان میتواند تالیف و تدوین شود.
پیشنهاد دیگر بنده تمرکز روی شخصیتهایی است که هم بُعد عرفانی و هم فقهی آنها مسلم است و در جامعه شیعه مقبولیت عام دارند کسانی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، آیتالله حسنزاده، آیتالله جوادی آملی و … و اینکه منظومه اندیشه عرفانی آنها هر کدام در مجموعه مستقلی تالیف شود، حتی میتوان متنهایی درسی از این مجموعه ها استخراج و تدوین کرد تا در محیطهای علمی با عنوان عرفان شیعه تدریس شود.
تک نگاره هایی درباره آرا و اندیشه های عرفانی امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله شاه آبادی از معاصران و دیگر بزرگان عارف مسلک شیعه و از گذشتگان نوشته شود.
روایات اهل بیت(ع) مواد اصلی و اولیه ای هستند که کسانی مانند علامه طباطبایی مطالب عرفانی خود را از همین منابع گرفتهاند. تاکید بنده ان است که کسی باید وارد این فضا شود که راه عرفان را تا حدودی پیموده باشد و حداقل سه خصوصیت را داشته باشند: ۱. شرایط عام اجتهاد ۲. طهارت نفس ۳. با وحدت عرفانی همدلی داشته باشد.
این نکته مورد بحث است که سخن از عرفان شیعی، سخن از عرفان موجود است یا عرفان مطلوب؟ برخی میگویند ما قصد داریم از عرفان مطلوب سخن بگوییم، ولی من معتقدم کسی باید عارف باشد تا بتواند عرفانی را از ابتدا تاسیس کند و عرفان مطلوب را ارائه دهد، بنابراین بهتر است از عرفان موجود شروع کنیم.
استخراج آموزههای کاربردی از مکتوبات غنی عرفای شیعه و پیرو اهل بیت(ع) برای جلب و جذب جوانان و عموم علاقمندان به معنویت دینی در جامعه لازم است. ما میراث معنوی غنی داریم ولی در عرضه ان ضعیف هستیم در حالی که میبینیم امروزه در کشور ما در سطح وسیعی کتابهایی در معرفی و ترویج معنویتهای غیر اصیل و غیر اسلامی در قالبهایی جذاب و کاربردی برای استفاده عمومی ترجمه یا تالیف و منتشر می شود و به خورد جوانان میدهند. انتشار وسیع این قبیل اثار نشان از نیاز فراوان جامعه به معنویت است و ما موظفیم این عطش را با آب زلال معنویت و عرفان اصیل برگرفته از سخنان و راهنماییهای اهل بیت علیهم السلام و عالمان راستین پیرو ایشان پاسخ گوییم.
پیشنهاد دیگر بنده پژوهشهای مسئله محور در حوزه عرفان با تاکید بر آموزه های شیعی و ماثورات اهل بیت علیهم است هم در حوزه عرفان نظری و هم و حوزه عرفان عملی، مثلا از بررسی خود وحدت وجود و تقریرهای گوناگون آن گرفته تا مباحثی مانند معرفت نفس و حتی اموری مانند سماع و ذکر و نیاز به استاد سلوک و نحوه رابطه مرید و مراد.
حجتالاسلام مهدی علیزاده:
الف) تعریف عرفان اهل بیت
تسمیه (به حسب فضای تخاطب)
خارجی: عرفان شیعی/ به جهت جا افتادگی در فضای آکادمیک دنیا
داخلی: عرفان ثقلین (راجح)،عرفانی عترت محور یا عرفانی اهل بیت (مرحوح)/به جهت رفع دغدغه سره گرایی عرفان گریزان شیعه
تعریف: حداکثری: عرفانی است کلیات و جزئیات آن مبتنی بر کلام قطعی یا سیره قطعی ائمه اطهار است
حد وسطی: عرفانی است که بر گرفته اصول و چارچوب های معرفتی تربیتی عترت است و برخی جزئیات آن دارای شواهد قطعی از کلام یا سیره ایشان است
حداقلی: عرفانی است که مخالفت قطعیه با مبانی و آموزه های عترت ندارد و افزون بر آن شواهدی از کلام یا سیره غیرقطعی ایشان نیز موید آن است (روایت مرسله یا حسن موافق با نظام معارف ولوی)
ب) چرایی و ضرورت عرفان عترت محور
تا کنون ظرفیت های کامل آموزه ها و سیره اهل بیت برای بنای نظام عرفانی در عرصه نظر استحصال و استیفا نشده است
تا کنون ظرفیت های کامل آموزه ها و سیره اهل بیت برای بنای نظام عرفانی در عرصه عمل استحصال و استیفا نشده است
تا کنون فروعات وجزئیات دستگاه های عرفانی اسلامی، با محوریت عرفان عترت مورد نقد بنایی و انسجام گروانه قرار نگرفته است.
تا کنون تفریعات مساله محورو تطبیقات عصری مبتنی بر نظام عرفانی عترت محور صورت نگرفته است (عرفان کاربردی و سبک زندگی عارفانه)
دفاع از کلیت عرفان و رویکرد عرفان در برابر منکران و عرفان گریزان و عرفان ستیزان
دو نوع هدفگذاری:
تاکتیکی: نترس پشت سر این مفهوم شواهد آن برای دفاع از ادامه حیات تراث عرفان ابن عربی
راهبردی واقعی: درافکندن نظام ناب عرفان ثقلین (التبه بدون گارد منفی نسبت به نگره ابن عربی، بلکه لابشرط نسبت به آن)
راهبرد واقعی: درافکندن نظام ناب عرفان ثقلین، اما تاکید بر اصول و محکمات تراث عرفانی موجود؛ یعنی با حرص بر استیفای حداکثر ظرفیت تراث موجود به استثنای موارد کاملا واگرا و غیرقابل جمع
حجتالاسلام مسعود آذربایجانی:
در روایات اهل بیت(ع) مضامین عرفانی زیادی مطرح است که این نوع موارد میتواند ما را به عرفان اهل بیتی رهنمون کند.
در مورد عنوان همایش، به نظر بنده باید در بین واژگان مختلف، به دلائلی عرفان شیعی را انتخاب کنیم:
الف) عرفان اهل بیتی(ع) بسیار مضیق است و ما را در محذوراتی قرار خواهد داد تا به راحتی نتوانیم همه مباحث را وارد ادبیات بحث خود کنیم.
ب) این تعبیر برخلاف عرفان شیعی، غیرمتعارف و ناشناخته است.
ج) تعبیر عرفان اهل بیتی(ع) به صورت تلویحی تقابلی را با قرآن به ذهن متبادر میکند، یعنی تأکید بر عرفان اهل بیتی ناخودآگاه ما را به این سمت میبرد که فقط به سخنان ایشان توجه کنیم، ولی عرفان شیعی به قرآن هم توجه دارد.
د) در چند دهه اخیر مکتب تفکیک هم رواج دارد و تعبیر عرفان اهل بیتی، این نوع مکتب را به ذهن متبادر میکند، بنابراین باید با دقت بیشتری عنوان گزینی کنیم.
برای معناشناسی عرفان شیعی، سه معنا مطرح است؛ معنای اول طریقتهای شیعی مانند ذهبیه، نعمتاللهی و …، البته این طریقتها قطعاً روشهای اشتباهی را داشتهاند ولی مباحثی از این طریقتها قابل استفاده هم هست، از این رو باید با نگاه انتقادی خطاهای آنها را اصلاح کنیم و از مطالب مفیدشان استفاده شود. باید برخی مطالب و اذکار این طریقتها مانند ذکر جلی را به عنوان یک مسئله تحقیقی دنبال کنیم.
معنای دوم عرفان شیعی، عرفان عالمان شیعه است که از سیدحیدر آملی شروع شده و به فیض و ملاهادی سبزواری و مکتب نجف و به ویژه مرحوم قاضی و … میرسد. این جریان دارای سابقه چند قرنه هستند، البته نه اینکه اینها خطا ندارند ولی باید این جریان را به عرفان اهل بیتی(ع) منطبق کنیم و به عنوان میراث عرفان شیعه مورد توجه باشد.
معنای سوم عرفان شیعی، عرفان مستخرج از قرآن، سیره و سخنان اهل بیت(ع) و احوالات اصحاب سرّ ائمه(ع) مانند کمیل و اویس قرنی و … است و احوالات ایشان(اصحاب سرّ) چون در منظر ائمه(ع) بوده، قابل استفاده است.
در مورد ضرورت و چرایی پرداختن به عرفان شیعی هم چند نکته دارم؛ اولین ضرورت، لزوم تبیین ابعاد معرفتی و باطنی معارف دینی است
دوم دلیل، لزوم تبیین نظام معرفتی عملی برای سالکان و شیعیان و دلدادگان اهل بیت(ع). مثلاً علامه طباطبایی در ذیل آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) بیان کرده که نقش اصلی امام، سیر معنوی و سلوک عرفانی انسانها است.
سومین دلیل برای پرداختن به عرفان شیعه، ضرورت پاسخگویی به شبهاتی است که در حوزه عرفانپژوهی و معنویتهای نوظهور وجود دارد،
چهارمین دلیل را انسجامبخشی به گزارههای پراکنده عرفانی در طول تاریخ شیعه به عنوان یک کار ضروری دانست.
اینکه هانری کربن گفته است تشیع، حرم معرفت باطنی اسلام و خانقاهی مطمئن برای تجدید حیات آن و رمزگشایی از حیات معنوی انسان است و علامه حسنزاده آملی هم معتقد است که روایات، ملاتی برای فهم قرآن هستند؛ بنابراین ما معتقدیم قرائت شیعی کاملترین و عمیقترین قرائت برای رسیدن به توحید حقیقی است و این هم دلیلی دیگر بر ضرورت پرداختن به این مباحث است. مضاف بر اینکه، امکان عرفان شیعی هم موضوعی نیازمند بحث و تبادل نظر است.
حجت الاسلام فرهودی:
در دانشگاه ادیان این بحث مطرح شد که از طریق رساله های دکتری عرفان اهل بیتی را پی بگیریم جلسهای شبیه به همین هم اندیشی برگزار و مطرح شد که ما دنبال چه مسئله هستیم؟به نظرم مشکل اصلی بحث های چند ساله ما این است که مسئله برای ما تنقیح نشده است. اگر بحث استخراج دستگاه است یک میزان می خواهد.
حضرت آیت الله جوادی در جلسه دیدار و مصاحبه مربوط به عرفان اهل بیتی بیاناتی را مطرح و مشکلاتی را نیز فرموده بودند یکی از آن مشکلات این بود که “فقه” ما وقتی در شرایع نوشته می شد و متقدمین ما مگر چقدر بود؟ آقایان به مرور آمدهاند بر اساس معارف اهل بیت و احادیث فقهی اهل بیت یک سری اصول و فروعات استخراج کرده اند فرمایش ایشان این است که می فرمایند اگر می خواهیم در حوزه عرفان اهل بیتی کار کنیم باید کاری به این شکل را شروع کنیم.
در همایشی که قرار است برگزار شود قرار است چه کار کنیم؟ آیا می خواهیم “مسئله” را به بحث بگذاریم؟ نظر من این است که در این همایش باید “تبیین موضوع” را در نظر بگیریم و این اولین قدم است و نباید شتابزده عمل کنیم، چون کاری است که بزرگان ما دنبال آن نرفته اند و اینکه چرا بزرگان عارفان ما در طول این ۲۰۰ سال اخیر دنبال آن نرفته اند و علت آن چیست؟ الان هم در بین خیلی از اساتید چرا نسبت به این بحث محتاطانه برخورد می کنند؟ یکی از دلایل آن بحث خطر “تفکیک” است و باید حواسمان باشد که به دامن تفکیک نیفتیم و چرا بزرگان بیشتر دنبال مویدات رفتند؟
بیایید در این همایش یک کار پلهای شروع کنیم حضرت آیت الله جوادی در جلسه دوم دیدار و مصاحبه یک کار عملی هم انجام دادند ایشان “توحید صدوق” را آوردند و یک روایت از امام صادق علیه السلام مطرح کردند و از نگاه هستیشناختی و معرفتشناختی آنها را تحلیل کردند به تعبیر آیت الله جوادی آملی که فرمود “اولین قدم یعنی اولین قدم” اینکه بیایند زمینه یک “شرح اربعین حدیث عرفانی” را فراهم کنند.
به نظرم فرمایشات حضرت آیت الله جوادی را به عنوان مبنا و سرتیتر کارها در این همایش قرار دهیم و ببینیم کدام یک می تواند محور همایش قرار گیرد بعد از اندیشمندان و دانشوران برای پیشبرد مسئله استفاده کنیم.
دکتر اصغر نوروزی:
تأملاتي در عرفان اهل بيتي
عرفان اهل بيتي تلاشي است بي پايان براي دستيابي به عرفان اهل بيت عليهم السلام و با اذعان و توجه به همه محدوديتها كه از ناحيه عرفان پژوه(عدم فهم دقيق عرفاني و سلوك معنوي)، يا از ناحيه ميراث تاريخي(مفقود شدن بخش عمده اي از معارف عرفاني اهل بيت) و يا محدوديت هائي كه ذاتي خود عرفان اهل بيت با آن مواجه هستيم.
عرفان اهل بيتي جرياني است مستقل و البته در بهره مند و در تكميل عرفان شيعي موجود در حوزه هاي علمي شيعي (عرفان شيعي موجود كه به طور مشخص با سيد حيدرآملي و كمي قبل از آن شكل گرفته و در عصر حاضر با اساتيد عرفان مثل امام خميني، قمشه اي، اشكوري و … ادامه يافت و متون عرفاني مثل منازل السائرين، تمهيد القواعد، فصوص الحكم، مصباح الانس و … تدريس، شرح، تهذيب و اصلاح مي شوند)
هدف عرفان اهل بيتي استخراج و استنباط عرفان ناب از قرآن و احاديث است البته با استفاده از ميراث غني و قويم عرفان شيعي، كه ممكن است در اين تلاش مباحث و مسائل و موضوعات متفاوتي نسبت به عرفان موجود را بحث كند
عرفان اهل بيتي به طور مشخص با نظريه تفكيك تمايز دارد كه در جاي خود بايد بحث شود
اولين و تنها جريان معنويت و عرفان در صدر اسلام در حوزه تربيتي اهل بيت و اصحاب سر ايشان شكل گرفت و جريان مقابل اهل بيت يعني سقيفه در جهتي متضاد با معنويت قرار داشت (البته طايفه اي از زهاد و عباد كه بعدها صوفيه ناميده شدند به طور مستقل به تلاش در معنويت پرداختند كه كم و بيش متأثر از معنويت اهل بيت و اصحاب معنوي ايشان بودند اما به دلايلي نتوانستند عرفان نابي را ارائه كنند).
درنهایت اینکه بجای حاشیه بر فصوص و فتوحات و دیگر کتب متداول عرفان اسلامی که در جای خود مهم و مفید است، به تولید متن، آن هم متون عرفان اهل بیتی و شیعی اهتمام ورزیم.
حجتالاسلام والمسلمین محمدمهدی گرجیان:
تولید عرفان اهل بیتی از نیازهای ضروری و مهم زمانه ما براساس شرائط و الزامات خاص به خودش هست.
در عرفان اهل بیتی باید بسوی “نظام سازی” پیش برویم و حتی در عرفان اسلامی موجود نیز به نظام سازی نیاز داریم.
با توجه به پیشینه فلسفه اسلامی و پیشرفت و تکامل آن در قرون متمادی و همچنین پیشینه و پیشرفت عرفان اسلامی نباید یونانی بودن و اندلسی بودن نقطه اوج و نهایی تلقی شود، بلکه در هرکدام حقایق و واقعیات استکمالی را در دانش فلسفه و عرفان اسلامی بیان و تبیین کرده و از فلسفه و عرفان اسلامی دفاع مستند کنیم. اگرچه فلسفه و عرفان اسلامی موجود نیاز به پالایش دارند
در مسئله عرفان اهل بیتی را باید اهتمام خاص با حضور اهل فن و خبرگان این عرصه تحقیق کرده و به استحصال معارف عرفانی از کتاب و سنت پرداخت و درعین حال مرز و میزها را در تولید عرفان اهل بیتی با جریان های دیگر کاملا مشخص کنیم تا گرفتار جریان تفکیک نشویم.
دبیر علمی همایش
حجتالاسلام محمدجواد رودگر برخی مطالب را در جهت تبیین ماهیت، غایت و فوائد همایش عرفان اهل بیتی و سیاست ها و راهبردهای آن مطرح کردند که از باب نمونه به دو مطلب اشاره می شود:
الف) ما در گروه عرفان و پژوهشگاه قرائت و رویکردی از عرفان اهل بیتی را قبول داریم که اولا و بالذات به استکشاف عرفان در دو ساحت نظر و عمل از کتاب و سنت با روش ترکیبی:۱- استندای ۲- اصطیادی ۳- استنباطی و مواجهه اجتهادی با نصوص وحیانی پرداخته و مواجهه اش با عرفان اسلامی موجود، مواجهه ایجابی است نه سلبی(صیانت و بهره گیری از تراث غنیم و قویم عرفان اسلامی تاریخی و مصطلح درعین پالایش و تهذیب آن) ثانیا و بالعرض در خصوص نسبت شناسی عرفان اهل بیتی با عرفان اسلامی موجود سه نظریه وجود دارد:۱. نظریه این همانی ۲. نظریه این نه آنی ۳. نظریه عام و خاص من وجه که ما به نظریه سوم باور داریم، درنتیجه خط اصلی در همایش تولید عرفان اهل بیتی با سویه دفاع از عرفان اسلامی مصطلح و نفی قرائت سلبی و نظریه این نه آنی است که برخی جریانهای فکری بر آن باورند.
ب) همایش ما، سلسله همایش بوده و هست که اولین آن با موضوع ماهیت و ضرورت” انجام خواهد شد و البته با عقبه دیدارها، کرسی ها، نشست های علمی، پیش همایش ها، مقالات و هم اندیشی ها که هنوز در مراحل آغازین هستیم و نیاز به کار علمی بیشتر و بهتری داریم تا بتوانیم آنچه ممکن و مطلوب هست را با همه معیارها و موازین معرفتی تولید کرده و به گفتمان سازی، جریان سازی و تولید ادبیات عرفان اهل بیتی بپردازیم.