زمزمه محبت
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، زمزمه محبت آمیز معلم نه تنها طفل گریز پای را مشتاق علم آموزی می کند، بلکه معلم می تواند سرآغازی باشد برای رسیدن به کمال انسانی و قدم نهادن در مسیر عبودیت و اطاعت الهی که به فرموده قرآن کریم مهمترین هدف خلقت است.
مقام والای معلم در قرآن کریم
معلمی در قرآن به عنوان جلوهای از قدرت لا یزال الهی، نخست ویژه ذات مقدس خداوند تبارک و تعالی دانسته شده است، چنانکه در قرآن کریم نخستین معلّم را خداوند، و نخستین شاگرد را حضرت آدم(علیه السلام)، و نخستین علمى که به او تعلیم داده شد را علم الاسماء معرّفى مى کند (که بنابر بعضی از تفاسیر منظور از علم الاسماء آگاهى بر اسرار افرینش و موجودات جهان است).
تنها حضرت آدم نبود که خداوند به او تعلیم داد، بلکه خداوند به یوسف هم علم تعبیر خواب یاد داد: (وَ عَلَّمْتَنى مِنْ تَأویلِ الاَحادیثِ)
و به سلیمان زبان پرندگان آموخت: ( وَ قالَ یا اَیُّهَا النّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ)
و به داوود(علیه السلام) زره ساختن را یاد داد: (وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوس لَکُمْ)
و به خضر علم و آگاهى فراوانى داد: (وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً)
و به فرشتگان علوم فراونى بخشید: (سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا اِلاّ ما عَلَّمْتَنا)
و به انسان ها نطق و بیان آموخت: (عَلَّمَهُ الْبَیان)
همچنین در نخستین آیات قرآن که بر قلب مبارک پیامبر(ص) نازل شد، به این هنر خداوند اشاره شده است:
اقرا باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم. بخوان به نام پروردگارت که جهانیان را آفرید. انسان را از خون بسته سرشت. بخوان! و پروردگارت کریمترین است همان که آموخت با قلم، آموخت به انسان آنچه را که نمی دانست.
در این آیات خداوند، خود را «معلم» می خواند و جالب این که معلم بودن خود را بعد از آفرینش پیچیده ترین و بهترین شاهکار خلقت، یعنی انسان آورده است. مقام معلم بودن را خدا، بعد از آفرینش قرارداد. انسانی را که هیچ نمی دانست، به وسیله قلم آموزش داد که این از اوج خلاقیت و هنر شگفت خداوند در امر آفرینش حکایت دارد.از این رو، می توان گفت که هنر شگفت معلمی از آن خداوند عالم است.
مقام معلم در آینه برخی روایات
منزلت معلم
از منظر روایات اهل بیت علیهم السلام برای مقام معلمی ارزش بسیاری قرار داده شده است؛ چرا که او روح و جان افراد را پرورش داده، به سوی رشد و ترقی و تعالی می برد.
حضرت سید الشهداء علیه السلام در یکی از رهنمودهای حیاتبخش خویش فرمود: «مَنْ دَعا عَبْدا مِنْ ظَلالَةٍ اِلی مَعْرِفَةِ حَقٍّ فَاَجابَهُ کانَ لَهُ الاجْرُ کَعِتْقِ نَسَمَةٍ؛ هر کس انسانی را از گمراهی به سوی شناخت حق و حقیقت راهنمایی کند و او نیز پاسخ مثبت دهد، به اندازه آزادی یک بنده پاداش خواهد داشت.»
امام حسین علیه السلام در این زمینه به مردی که در محضرش بود، چنین فرمود: «کدام یک از دو کار را بیشتر دوست داری: مرد ستمگری می خواهد فرد ناتوانی را به قتل برساند و تو او را یاری می کنی و از دست ظالم نجات می دهی و یا اینکه فرد دگراندیشی که اعتقادات فاسد دارد و می خواهد یکی از شیعیان ما را که توانایی دفاع فکری و عقیدتی از باورهای خود ندارد، گمراه کند و تو دری از علم و معرفت به روی او می گشایی و آن مستضعف فکری را یاری می کنی و در مقابل هجوم فرهنگی و عقیدتی تجهیزش می نمایی و او با دلایل محکم و منطقی بر دشمن عقیدتی خود پیروز می شود؟»
آن گاه در ادامه فرمود: «این ناتوان فکری را یاری کردن افضل است؛ چرا که خداوند متعال فرموده: «وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا»؛ «هر کس فردی را زنده کند، مثل این است که تمام مردم را زنده کرده است.» یعنی اینکه از کفر به سوی ایمان راهنمایی و ارشادش نماید.»
عزیزترین قشر جامعه
حضرت امیر مؤمنان علی علیه السلام احترام معلم را بر هر قشری از جامعه لازم می دانست و به مسلمانان سفارش می کرد که به پاس خدمات این گروه ارزشمند در هر مقامی که باشند، آنان را همانند پدر خود گرامی بدارند و در این زمینه فرمود: «قُمْ عَنْ مَجْلِسِکَ لاِبیکَ وَمُعَلِّمِکَ وَلَوْ کُنْتَ اَمیرا؛ به پاس گرامی داشت پدر و معلم خود به پا خیز! گرچه پادشاه باشی.»
حضرت زین العابدین علیه السلام نیز در ضمن شمارش حقوق اقشار مختلف جامعه، معلمان را از طبقات برتر جامعه قلمداد کرده، به دوستان و شیفتگانش سفارش می کرد که حقوق معلمان و اساتید خود را به نحو شایسته ای مراعات کنند و در رساله حقوق خود فرمود: «حَقُّ سائِسِکَ بِالْعِلْمِ فَالتَعْظیمُ لَهُ وَالتَّوْقیرُ لِمَجْلِسِهِ وَحُسْنُ الاسْتِماعِ اِلَیْهِ؛ حق آموزگار تو این است که او را تعظیم کنی و در مجلس محترم بداری و به نیکویی سخنانش را گوش کنی.»
در تفسیر امام عسکری علیه السلام آمده است: «هنگامی که به حضرت هادی علیه السلام خبر رسید یکی از فقهای شیعه ـ که در مقام استادی بود ـ با برخی از ناصبیان مناظره کرده و با برهانِ محکم و متقن، باطل بودن ناصبی را اثبات نموده و او را رسوا کرده است،[خیلی خوشحال شد و] هنگامی که آن استاد فرزانه به حضور امام هادی علیه السلام رسید، امام او را در صدر مجلس به تخت بزرگی که در آنجا قبلاً نهاده بودند، راهنمایی کرد. این درحالی بود که گروهی از علویان و بنی هاشم حضور داشتند و خود امام بر آن تخت ننشست. حضرت آن استاد فقیه را بالا برد و تعظیم کرد تا اینکه بر روی آن تخت نشانید.»
تکریم معلم
یکی از بهترین و مؤثرین ترین اقشار اجتماعی، معلمان و اساتید و مربیان هستند. همان طور که شمع خود می سوزد و اطرافش را روشن می کند، معلمان دلسوز و وظیفه شناس که دانش آموزان و دانشجویان خود را با زحمات شبانه روزی به سوی روشنایی و هدایت می برند نیز جامعه را به نور علم و معرفت خویش روشن می سازند. برای همین، شایسته است که مقام معلمان و مدرسان را همه طبقات، محترم بشمارند.
از منظر رسول اکرم صلی الله علیه و آله مقام سه گروهِ برجسته در جامعه را به غیر از افراد گمراه و منافق کسی دیگر سبک نمی شمارد. آن حضرت چنین فرمود: «ثَلاثَةٌ لا یُسْتَخَفُّ بِهِمْ اِلاّ مُنافِقٌ بَیِّنٌ نِفاقُهُ ذُو شَیْبَةٍ فیِ الاسْلامِ وَمُعَلِّمُ الْخَیْرِ وَاِمامٌ عادِلٌ؛ از تعظیم و تکریم سه گروه به غیر از افراد منافق که دو رویی آنان بر همگان آشکار است، کسی دیگر سر باز نمی زند. این سه گروه عبارت اند از: سالمندی که مویش را در راه اسلام سفید کرده، معلم نیکی و پیشوای عادل.»
شهید مطهری معلمی راستین
روز معلم پیوند خورده با شهادت معلم والا مقام علامه شهید مرتضی مطهری و این پیوند بی دلیل نیست چراکه آنچه از شرافتها و فضایل که برای معلم بیان شد، زمانی ارزشمند است که بتواند این موهبت الهی را در وجود خود محقق سازد و با تمام وجود در جهت کمال جامعه به تعلیم و تربیت بپردازد. شرافت و مرتبت معلم زمانی اهمیت دارد که بتواند شان خداوند و پیامبران را در وجود خود محقق سازد و پیوند انسان به هدف متعالی خلقت یعنی عبادت را برقرار سازد. لذا در این تعریف شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که اولاً با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و ثانیا تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند.
استاد شهید مرتضی مطهری(ره) از کسانی است که هم عالم موفق، مولّد و نواندیش بود و هم معلم زبردست، ژرفنگر و شاگردپرور.
خداوند به این عبد صالحش دو بال پرواز عطا کرده بود، «بال اندیشه و دانش» همراه با «بال تعلیم و انتقال اندوختهها» به دیگران.
او متاع علمی خود را به شایستگی عرضه میکرد؛ مانند کسی که آب را از اعماق زمین بیرون میکشد و با دست با کفایت خویش تشنگان را سیراب میکند.
استاد فقیه و شهید به آنچه گذشتگان و بزرگان گفته و نوشته بودند بسنده نمیکرد و قانع نمیشد، همواره در جستجوی آن بود که راههای نارفته را بپیماید؛ او برای پرسشهای زمان، پاسخهای مناسب داشت. محتوای دین و ارزشهای دینی و معارف عمیق اهلبیت (ع) را در قالبهای نوین به دوستداران دانش عرضه میکرد. بهراستی او مصداق «عالم واقعی» و «معلم راستین» بود.
این عالم فرزانه در یک نگاه کلی صاحبان دانش را اینگونه دستهبندی کرده است:
دانشمندان سه دستهاند؛ بعضی مانند مورچه هستند، از بیرون دانه میآورند و مرتب انبار میکنند. ذهن اینها یک انبار است، درواقع یک ضبط صوت هستند؛ هرچه شنیدهاند ضبط کردهاند و هر وقت بخواهی همان را که یاد گرفتهاند، میگویند.
دسته دوم مانند کرم ابریشم، از لعاب خودشان میتنند و از درون خودشان درمیآورند. این هم عالم واقعی نیست؛ زیرا از بیرون چیزی اکتساب نمیکند، از خیال و درون خودش میخواهد بسازد و این عاقبت در درون پیله خود خفه خواهد شد.
دسته سوم علمای واقعی هستند. اینها مانند زنبور عسلاند، شهد گلها را از خارج میمکند و از آن عسل میسازند (و تولید میکنند.)
بهراستی علامه شهید مطهری(رض) مصداق کامل دسته سوم از علما و دانشمندان بود. پیامبر اسلام (ص) میفرمایند: «مثل المؤمن مثل النّحلة: ان اکلت اکلت طیبا و ان وضعت وضعت طیبا و ان وقعت علی عود نخر لم تکسره؛ مؤمن مانند زنبور عسل است که اگر بخورد، چیزهای پاک و پاکیزه میخورد و اگر تولید کند، چیزی پاک و پاکیزه تولید میکند و اگر روی شاخه پوسیدهای بنشیند آن را نمیشکند.»
زنبور عسل چند ویژگی دارد:
- آنچه مصرف میکند از طبیعت ناب و دست اول است، نیمخورده و دست دوم نیست.
- در خوراک خویش گزینش میکند و بهترینها را برمیگزیند.
- همواره با گل و گیاه و رنگهای زیبا و معطر در ارتباط است.
- تولیدات او ارجمند و پرمشتری و ثمربخش و شفادهنده است.
- حاصل تلاش پیگیر او را مردم با آرامش و بدون دغدغه مصرف میکنند.
اندیشه و دانش شهید مطهری نیز این شاخصهها و خصوصیات را داشت؛ او به منابع دستاول معارف اسلامی دست یافته بود و قطره وجود خویش را به دریای بیکران منابع علمی و دینی متصل کرده بود.
او از میان استادان معاصر و همزمان خویش بهترینها را برگزیده بود؛ معلم فقه و اصول او امام خمینی(ره) بودند و استاد فلسفه و عرفان او علامه طباطبایی(رض). عمر شریف و پربرکت خود را با کتاب و کتابخوانی و درس و بحث و شاگردپروری آمیخته بود.
آنچه از اندیشه او به منصه ظهور و بروز رسید و از بیان و بنان او تولید شد، الهامبخش و راهگشا و دلپذیر و دلنشین بود و خلاصه! به تعبیر امام راحل «کتابهای او بیاستثنا، مفید و سازنده و سودمند است.»