۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۵
کد خبر: ۷۵۶۳۶۸

عادی‌سازی بی‌حجابی؛ شبیخون فرهنگی

عادی‌سازی بی‌حجابی؛ شبیخون فرهنگی
پوشش دینی بانوان و حجاب از اختراعات آیین اسلامی نیست، بلکه ریشه در تاریخ دارد.

نیاز به پوشش و پرهیز از برهنگی جزو گرایش‌های فطری است که خداوند متعال آن را در وجود انسان‌ها قرار داده است. علاوه بر تاثیر حجاب در تامین سلامت روحی و فکری، حجاب در تامین سلامت جسمانی افراد جامعه نیز نقش بسزایی دارد. از طرفی شواهد تاریخی نیز فطری، فرامذهبی و فراملی‌بودن حجاب را تایید می‌کند.

در جامعه‌ای که پوشش زنان و حتی مردان از دیرباز یکی از آداب و ارزش‌های اجتماعی بوده و بدپوششی در این جامعه مذموم شمرده شده است، عادی‌شدن پوشش‌های غیرمتعارف، چه در مردان و چه در زنان، زنگ خطر استحاله فرهنگی و ارزش‌های اجتماعی را به صدا درمی‌آورد.

پوشش انسان‌ها صرف‌نظر از این‌که از نظر فطرت انسانی یک ابزار مصونیت است، برای فعالیت‌های اجتماعی زنان و مردان نیز مفید است. هر کسی باید به اندازه‌ای که خود او می‌داند و برایش مصونیت‌آفرین است، به آن عمل کند. حجاب به معنای پوشش بیرونی و عفاف به معنای پوشش درونی است. عواملی که باعث سلامت در جامعه می‌شوند و در صورت نبود این دو عامل، مشکلات و اثرات مخرب زیادی در جامعه به وجود خواهد آمد؛ چراکه اگر حجاب و عفاف که مکمل یکدیگرند، در افراد و جامعه رعایت شود، سبب رشد و افزایش معیار اطمینان و اعتماد در جامعه، تاثیر مثبت بر سلامت روحی و روانی در تربیت و تعلیم فرزندان و محیط اطراف می‌شود. همین امر سبب رشد عقلی و فرهنگی در جامعه و مانعی محکم در مقابل عوامل و تاثیرات منفی و مخرب است.
 
انسان، پوشش‌گریز است یا خیر؟
پیرامون موضوع حجاب و پوشش زنان مسائل مختلفی مطرح می‌شود، اما پیش از هر چیزی باید بررسی شود که آیا انسان بالطبع حجاب‌گراست یا خیر؟ پوشش دینی بانوان و حجاب از اختراعات آیین اسلامی نیست، بلکه ریشه در تاریخ دارد. در تمدن‌های کهن بشری مانند تمدن یونان و ایران نیز موضوع حجاب در بین بانوان دارای جایگاه خاصی بوده است؛ بنابراین نه‌فقط اسلام واضع قانون حجاب نبوده، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط‌هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب نیز به وجود آمده، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته و آن را به‌صورتی متعادل، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن و غیرتمندی مرد، آن را ارائه داده است. در پاسخ به این‌که انسان پوشش‌گریز است یا خیر، باید هر دو گزاره آن بررسی شود. اگر فرض بر حجاب‌گریزی باشد، اعتبار و ارزش رعایت حجاب به‌دلیل عقلانیت و پیامد فرهنگ و تربیت فردی است. اگر فرض بر گزاره اول باشد، عدم رعایت حجاب خلاف طبع بوده است. این موضوع در حالی است که در ایران تاکنون حجاب‌گرایی فرض شده و مبنای سیاست‌گذاری بر این اساس انجام گرفته است.
 
محجبه‌های جوان؛ مرکز ثقل مواجهه با بدپوشش‌ها
در مسأله حجاب، حاکمیت با گروه‌های مختلفی روبه‌روست؛ افرادی که صرفا بدپوشش هستند، افرادی که به بدپوششی کمک می‌کنند (مانند تولیدکنندگان البسه نامناسب) و در نهایت افرادی که بی‌حجابی عامدانه را تبلیغ می‌کنند (مانند متعرضان به محجبه‌ها و افراد تبانی‌کننده با عوامل بیگانه). ولی به نظر می‌رسد که محجبه‌ها باید مرکز ثقل این مواجهه قرار بگیرند. یک فرد محجبه و عفیف وظایف بزرگی بر عهده دارد و باید الگوی مناسبی برای دیگران باشد تا آنها نیز از این هدیه الهی بهره‌مند شوند. به هر حال در مقابله با بی‌حجابی، به جای برخورد با بی‌حجابان عادی، باید این پندار که بی‌حجابان در غلبه کمی و کیفی هستند، تضعیف شود. در این راه می‌توان از ظرفیت محجبه‌ها استفاده کرد. با وجود این‌که این موضوع مورد توجه قرار گرفته، اما اجرای آن ناشیانه بوده است؛ چراکه بیشتر این افراد بانوان میانسال بوده، در حالی که بهتر است از جوانان و دانشجویان در این امر استفاده شود. با این حال باید توجه داشت که اعتدال در رفتار با بدحجابی باید رعایت شود؛ زیرا افراط در آن موجب تنش و اضطراب و منجر به عادی‌شدن بدپوششی در جامعه می‌شود. این مسأله نیازمند نهاد ستادی و نظارتی فراقوه‌ای است که منحصرا به مسأله حجاب نپردازد. می‌توان این نهاد را در قالب ستاد مبارزه با مفاسد فرهنگی ــ اجتماعی تشکیل داد. 

ارتقای صنعت مد در موضوع حجاب اسلامی
به نظر می‌رسد باید اقداماتی در جهت کاهش پوشیدنی‌های ناسالم یا نامناسب و افزایش پوشیدنی‌های سالم و مناسب، البته با کیفیت و قیمتی مناسب برای کاهش زمینه‌های فساد و بدپوششی انجام شود. بر همین اساس باید طراحان لباس در یک زیست بوم ایرانی ــ اسلامی تربیت شوند و طرح درس‌ها و نظام آموزشی خیلی قدیمی، چه در طراحی لباس و چه در طراحی پارچه ارتقا پیدا کند. مسئولان این صنعت و این حوزه باید تدابیر لازم را برای پوشش مناسب با قیمت مناسب در اختیار جامعه قرار دهند و نیاز‌های اقتصادی تولیدکنندگان نیز تامین شود. از سویی دیگر تسهیل تشکیل خانواده، تقویت روابط خانوادگی و افزایش اشتغال مناسب می‌تواند در کاهش زمینه‌های بدپوششی نیز موثر باشد. با این حال باید جایگاه حجاب به‌درستی در کشور تبیین و مشخص شود. در برخورد با پدیده بدحجابی باید مشکل فرهنگی و سیاسی آن، از یکدیگر تمایز پیدا کند و متناسب با خاستگاه‌‏های آن به برخوردی سنجیده و برنامه‏ریزی‌شده پرداخت. در برخورد با بی‌حجابان باید دقت کرد تعلیم، موعظه و دعوت به خیر، مقدم بر امر به معروف و نهی از منکر است که در این مسیر نهاد‌های آموزشی اهمیت بالایی دارند.

ارسال نظرات