امارات کوچک، خوابهای بزرگ!
منطقه خلیج فارس، پس از تحمل دو جنگ فراگیر و تحمل خسارات سنگین، نیاز به آرامشی پایدار دارد و این آرامش محصول مناسبات منطقی ایران و همسایگان آن در جنوب خلیج فارس خواهد بود. آرامشی که ایران آنرا در سرلوحه سیاست خارجی خود قرار داده و با حسن نیت آنرا تعقيب می کند. این آرامش در عین حال به ضرر بیگانگان و قدرتهایی است که می خواهند به هر دلیلی در این منطقه استراتژیک حضور داشته باشند. اگر این بیگانگان از امنیت حرف می زنند، این امنیت صرفا در چهارچوب دسترسی به نفت و دلار برای آن مفهوم دارد. باید به گفته افزود، هر گامی ولو کوچک که به این آرامش موجود خدشه ای وارد سازد چیزی جز تامین خواسته همان قدرتها نیست.
جنجال امارات در قبال جزيره ابوموسی، برای محافل منطقه در همین چهارچوب قابل ارزیابی بود. این دغدغه وجود داشت که امارات حتی اگر ناآگاهانه در این راستا گام برداشته است، پیامدهای آن غیرقابل جبران خواهد بود و ملاحظات منفی ناشی از آن، دامنگیر کل منطقه خواهد شد. امارات ضریب این دغدغه را در پایان دور سوم مذاکرات با طرف ایرانی بالا برد. طرف اماراتی بحث خاتمه اشغال جزاير تنب! را مطرح ساخت و پرداختن به جنجال خودساخته ابوموسی را منوط به مذاکره پیرامون جزاير تنب کرد و به این ترتیب مذاکرات را به بن بست کشاند.
محافل آگاه به این بحران مصنوعی ساخته و پرداخته اماراتی ها با سوءظن می نگرند و دلایل روشنی را در این زمینه ارائه می کنند. این محافل می گویند چه اتفاقی رخ داده است که امارات برخلاف دعاوی چند هفته پیش خود در مورد ابوموسی، حالا موضوع جزاير تنب را پیش کشیده و بحث درباره ابوموسی را به رفع دعاوی خود در قبال جزاير تنب منوط کرده است؟
این محافل معتقدند، امارات همان منطق مردود عراق در قبال کویت را دنبال می کند. منطقی که برای اکثر کشورهای جنوب خلیج فارس پرمخاطره بوده و خواهد بود. طرح دعاوی تاریخی در قبال سرزمینهای دیگران از هیچ پایه و پشتوانه منطقی برخوردار نیست. این مواضع امارات در حقیقت تایید دعاوی ارضی بغداد در قبال کویت است. پیگیری این منطق از سوی امارات، چراغ سبز به عراق برای پیگیری ادعاهای ارضی صدام نسبت به کویت و استارت ناامنی برای کل منطقه خواهد بود. این دعاوی بی تردید همه - قبیله های- پرچمدار جنوب خلیج فارس را درگیر منازعات درازمدت مرزی خواهد کرد.
همین محافل آگاه می گویند امارات حتی به قیمت به مخاطره افکندن تمامیت ارضی همسایگان خود میخواهد با تکیه به آمریکا و انگلیس مسائل خود را حل و فصل کند. حال آنکه هم آمریکا و هم انگليس هرگز برای امارات دل نسوزانده اند و نخواهند سوزاند. آنها به سر وقت حسابهای بانکی عربستان و کویت رفتند و حالا هم به دلارهای امارات می اندیشند.
سوالی که برای اکثر ناظران بین المللی مطرح است این است که چگونه امارات در حالی که عقب افتاده ترین کشورها نیز به درک این نکته رسیده اند که دنیای امروز دنیای مناسبات دو جانبه نیست و این مناسبات چند جانبه است که حافظ منافع کشورها خواهد بود، این چنین به تکیه گاههای پر شکاف آمریکا و انگلیس امید بسته است؟
امارات در بیانیه ای که در پایان مذاکرات منتشر ساخته است می گوید حاکمیت بر جزاير تنب بزرگ و کوچک از دورانهای ديرباز از آن دولت امارات عربی متحده بوده است!! سوال این است مگر عمر تشکیل امارات چقدر است که عبارت دورانهای ديرباز آنرا پوشش می دهد؟ ثانیا مرز این دورانهای ديرباز کجاست؟ آیا ایران می تواند به تاریخ عظیم و طولانی خود استناد کند؟ اگر چنین استدلالهایی قابل پیگیری باشد که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. آیا امارات باید این چنین از حسننیت و سعه صدر همسایه بزرگ و انقلابی خود سوءاستفاده کند؟ ایران انقلابی باز هم نمی خواهد این بیانیه شتاب زده و فاقد ارزش را مستمسک قرار دهد. ایران ضمن تاکید بر عدم تغییر سیاست خود نسبت به جزيره ابوموسی، آمادگی خود را برای تداوم مذاکرات و حل و فصل هر گونه سوءتفاهم بر اساس احترام به حاکمیت، تمامی ارضی، حسن همجواری و همچنین حفظ آرامش و حفظ آرامش و امنیت در منطقه اعلام کرده است.
منطق امارات، بازی با آتش است و این تنها دیدگاه ایران نیست. جنگ ايران و عراق و نتیجه آن باید درس عبرتی برای کشور امارات باشد. صدام در آغاز جنگ و بعد در ادامه آن از پشتیبانی قوی آمریکا و غرب و کشورهای مرتجع منطقه برخوردار بود اما دیدید و دیدیم که جز ویرانی عراق طرفی نبست. امارات نه عراق است و نه معادلات سیاسی و قدرتی امروز دنیا، پشتیبانی همه جانبه ای را برای امارات فراهم خواهد نمود. در یک جدال و معرکه عادی از منطق، قبل از همه کوچکترها بازنده اند.