«شکلات ششم»؛ روایتی از درونِ تاریکی

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، محمدتقی رحمتی کارشناس و ناقد سینما در نشست تجلیل و نقد و بررسی فیلم سینمایی «شکلات ششم» که روز سهشنبه دوم اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در محل خبرگزاری رسا و با حضور جمعی از پژوهشگران، هنرمندان و فعالان فرهنگی برگزار شد، ضمن تحسین رویکرد درونی و روانشناختی این اثر بر ضرورت توجه به چرخههای تکراری تاریخ انسانی در خلق آثار هنری تأکید کرد.
رحمتی در ابتدای سخنان خود به فضای بصری و طراحی صحنه فیلم اشاره کرد و گفت: برخلاف آثار مشابه که معمولاً در فضای باز و خیابانی ساخته میشوند در این اثر با فضایی بسته و تاریک مواجه هستیم؛ فضایی که یادآور زیست خفاشگونه منافقین است و بهصورت هدفمند طراحی شده تا تاریکی درونی شخصیتها را به مخاطب القا کند.
وی این سبک طراحی را در خدمت محتوای اثر دانست و افزود: فضای تنگ و محصور به شکل ناخودآگاه مخاطب را با زندگی نکبتبار و خفقانآور گروهک نفاق مواجه میسازد؛ این همان نکتهای است که موجب میشود فیلم اثری تأثیرگذار و متفاوت جلوه کند.
زاویه دید درونی؛ ویژگی ممتاز روایت
این منتقد سینما با اشاره به کلیشههای رایج در آثار ضدتروریستی اظهار داشت: بیشتر فیلمهایی که به موضوع گروهک منافقین پرداختهاند از منظر نیروهای اطلاعاتی یا امنیتی روایت شدهاند؛ اما ویژگی ممتاز «شکلات ششم» این است که روایت خود را از درون سازمان و از دل مناسبات روزمره اعضای آن ارائه داده است، این زاویه دید متفاوت هرچند هزینهبر و دشوار بود اما توانست فیلم را از بسیاری از آثار مشابه متمایز کند.
رحمتی ادامه داد: تلاش برای ترسیم یک فضای درونی و روانشناختی حتی اگر بهطور کامل به نقطه اوج نرسیده باشد در همین سطح نیز توانسته مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد و او را با واقعیت پنهانشده در پشت ظاهر شعارزده این گروهک مواجه سازد.
وی درباره کیفیت بازیها نیز گفت: در فیلم شاهد تنوع شخصیتی قابلتوجهی بودیم، برخی از بازیگران بهگونهای نقش خود را ایفا کردهاند که تماشاگر ضمن تنفر از شخصیت در ذهن خود با او نوعی همدلی یا تعارض روانی نیز پیدا میکند؛ این، هنر پیچیده و دقیقی است که کمتر در تلویزیون شاهد آن هستیم.
رحمتی افزود: سناریو، طراحی صحنه و فیلمبرداری نیز همگی در راستای تقویت این فضای ذهنی و روانشناختی عمل کردهاند و در خدمت روایت اثر قرار گرفتهاند.
تجربهای متفاوت و امید به آینده سینمای معناگرا
رحمتی با اشاره به بیمهری برخی جشنوارهها نسبت به آثار جدی گفت: هرچند که در جشنواره فجر معمولاً آثار نوگرا و معناگرا مورد توجه قرار نمیگیرند، اما این نباید باعث دلسردی شود. این تجربه نقطه شروعی است برای نگاهی نو به موضوعات حساس و تاریخی، و قطعاً میتواند زمینهساز تولید آثار قویتر در آینده باشد.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود از تمامی فعالان رسانهای و همراهان تولید اثر تقدیر کرد و اظهار داشت: از رسانههایی که چه پیش از پخش و چه پس از آن به دیده شدن این اثر کمک کردند، صمیمانه تشکر میکنم.
رحمتی در بخش دیگر از سخنان خود با اشاره به ضرورت تأمل در نسبت میان هنر و قرآن کریم، گفت: قصد من داوری نهایی نیست، بلکه میخواهم نکاتی را از منظر جهانبینی قرآنی بیان کنم، قرآن دو گونه درام را به ما معرفی میکند: یکی درام بزرگ خلقت و تاریخ بشر و دیگری درامهای خرد که قصههای شخصی و قومی را در دل خود دارند.
وی با استناد به سوره نوح، افزود: در این سوره، خداوند چرخهای تاریخی را ترسیم میکند؛ ملتی منحرف میشود، عذاب میبیند، نسلی جدید میآید و این روند تکرار میشود، در این میان پیامبر بهمثابه بیدارگر وارد صحنه میشود تا انسان را به سوی حقیقت سوق دهد، حال رسالت هنرمند نیز همین است؛ یعنی اثر او باید مخاطب را نسبت به این چرخههای انحرافی آگاه کند.
این منتقد با طرح این پرسش که آیا اثر توانسته به این آگاهی تاریخی دست یابد؟ ادامه داد: در نگاه قرآنی تاریخ فقط یک روایت گذشتهنگر نیست بلکه هشداری است برای انسان امروز، اگر اثر هنری بتواند این هشدار را به مخاطب منتقل کند به وظیفه خود عمل کرده است، سؤال مهم این است که آیا مخاطب فیلم متوجه میشود که این انحرافات ممکن است امروز هم در لباسی جدید تکرار شوند؟
آزمون شخصیتها در بستر داستان
وی با اشاره به ساختار سوره احزاب تأکید کرد: خداوند میفرماید با مؤمنان میثاق بستیم تا صداقتشان در میدان امتحان مشخص شود، در واقع داستان جنگ احزاب تنها بستری است برای محک زدن شخصیتها، نه موضوع اصلی روایت، مؤمنان، منافقان و افراد ضعیفالایمان در این قصه زیر ذرهبین قرار میگیرند و رفتارشان سنجیده میشود.
رحمتی اظهار کرد: اگر بخواهیم چنین ساختار دقیقی را در نقد آثار هنری مدنظر قرار دهیم نخست باید این پرسش بنیادین را مطرح کنیم: پیام اصلی این اثر چیست؟ آیا فیلم مخاطب را به سوی آگاهی، ایستادگی و مقاومت سوق میدهد یا او را صرفاً با شخصیتهایی تاریک و بینتیجه مواجه میسازد؟
رحمتی افزود: به نظر میرسد کارگردان تلاش داشته نشان دهد برخی از شخصیتها - حتی آنان که در ظاهر در مسیر رشد و فرماندهی هستند - در حقیقت قربانی یک سیستم فریبکارانهاند، اما این پیام گاه در میان شلوغی روایات و عدم توازن سکانسها با شدت و وضوح کافی منتقل نمیشود.
وی با اشاره به خروج اثر از فضای رئال و ورود آن به قلمرو نمادگرایی تصریح کرد: این انتخاب میتواند کمک کند تا مفهوم فرقهگرایی، تکرار تاریخ،و فریبکاریهای ساختاری، جهانیتر و عمیقتر دیده شود.
لطافت درام قرآنی؛ نگاهی انسانی به ضدقهرمانها
رحمتی با تأکید بر روح رحمت و بخشایش در روایتهای الهی اظهار داشت: در قصص قرآنی حتی نسبت به دشمنان نیز لطافت دیده میشود؛ قرآن جسد فرعون را از آب بیرون میآورد تا نشانهای برای دیگران باشد و در داستان یوسف و زلیخا، برادران بخشیده میشوند، این لطافت در کنار قاطعیت باعث انتقال مؤثر پیام الهی است.
وی در ادامه افزود: آیا چنین لطافتی در فیلم ما نیز دیده میشود؟ یا مخاطب تنها با تلخی، تاریکی و بنبست مواجه است؟ به گمان من باید در آثار بعدی میان قاطعیت در برابر فساد و لطافت در برابر انسانِ قابل هدایت، توازن ایجاد شود.
رحمتی با اشاره به ظرفیت پنهان برخی شخصیتهای فیلم خاطرنشان کرد: در لایههای روانی این شخصیتها، نشانههایی از پاکی و صداقت وجود داشت که اگر فرصت بروز مییافتند، میتوانستند برای مخاطب قابل درک و ملموس شوند، اگر به این افراد مجال شناخت داده میشد مخاطب آنان را چون خود میدید؛ انسانهایی که در جامعه زیستهاند و در بزنگاه به بیراهه رفتهاند.
وی تأکید کرد: مخاطب باید بتواند بفهمد چگونه یک انسان از مسیر نور به سمت ظلمت کشیده میشود، این درک وی را از مقام تماشاگر سرگرمی خارج کرده و وارد یک زیستجهان تفکر و تأمل میسازد، ای کاش در روایت فیلم برای نیمی از شخصیتها فرصتی برای تحول و بازگشت ترسیم میشد.
لطافت قرآنی در برخورد با گمراهان
رحمتی در ادامه سخنانش با اشاره به پشیمانی اعضای سازمان مجاهدین خلق گفت: در میان آنان کسانی بودند که پشیمان شدند، اما راهی برای بازگشت نیافتند، درام قرآنی تأکید دارد که حتی در مواجهه با گمراه نباید شتابزده و حذفگر بود، تحول انسان در قرآن با صبر، تدریج و فرصت بازگشت همراه است.
وی با ذکر نمونهای از فیلم گفت: در پایان فیلم آن زن حامله که در مسیرب عملیات انتحاری بود کشته شد، من تا لحظه آخر منتظر تحول او بودم، چرا باید چنین خطی ناتمام بماند؟ با بهرهگیری از درام قرآنی میتوانستیم مسیر تحول او را ترسیم کنیم و مخاطب را از شوک و تلخی بیرون آوریم.»
رحمتی، با تأکید بر ضرورت صداقت در روایت هنری، اظهار داشت: ما باید با خودمان صادق باشیم و بپرسیم: پیام اصلی ما چیست؟ چرا مخاطب نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند؟ گاهی پرداخت لطیف شخصیتها، سبب میشود پیام، عمیقتر و انسانیتر در جان مخاطب بنشیند.»
رحمتی در ادامه نقد خود به ساختار روایی فیلم بر اهمیت توجه به ظرافتهای قرآنی در پرداخت شخصیتها تأکید کرد و گفت: متأسفانه در بسیاری از آثار ضدتروریستی بهویژه آنهایی که درباره سازمان منافقین ساخته میشوند، اغلب رویکرد حذف کامل دشمن اتخاذ میشود، این نگاهِ صرفاً قهرمانمحور در تعارض با منطق قرآنی است، در قرآن ضدقهرمانها هم باقی میمانند رشد میکنند، پیچیدهتر میشوند و حتی گاهی فرصت توبه مییابند، این امکان به بیننده اجازه میدهد که هم از خیر الهام بگیرد و هم با شر با نگاهی تأملبرانگیز مواجه شود.
وی با اشاره به شخصیت پزشک کمونیست در فیلم گفت: این شخصیت میتوانست عمق بیشتری داشته باشد، ما در تاریخ معاصر ایران چهرههایی را داریم که از چپگرایی به ایمان بازگشتهاند و تجربهای از درون جریان روشنفکری تا عرفان دینی را از سر گذراندهاند، اگر چنین مسیری برای این کاراکتر طراحی میشد این فیلم میتوانست پلهایی میان دو جهان فکری ایجاد کند و تأثیر فرهنگی عمیقتری بر جای بگذارد.
رحمتی همچنین به مفهوم امکان شنیدن دو طرف ماجرا در قرآن اشاره کرد و افزود: حتی موسی کلیمالله پیش از قضاوت روایت دو طرف را میشنوند، ما نیز باید به مخاطب اجازه دهیم که ابعاد مختلف یک داستان را ببیند نه فقط روایت نظامی و امنیتی را، این تعادل در روایت نهتنها اثر را مستندتر و انسانیتر میکند بلکه آن را از دام شعارزدگی نجات میدهد.
این منتقد سینما با تأکید بر ارزشهای بالقوهی فیلم «شکلات ششم» گفت: فیلم شما ظرفیتهای بزرگی دارد اما برای رسیدن به سطحی ماندگارتر، لازم است به شخصیتها فرصت تحول داده شود، ما در تاریخ انقلاب اسلامی بارها شاهد این بودهایم که برخی از دشمنان دیروز، امروز به یاران وفادار تبدیل شدهاند، چرا نباید چنین امکانی دراماتیک در دل روایتهایمان گنجانده شود؟
وی خاطرنشان کرد: حتی در ماجرای سحرآمیز سامری در قرآن، خداوند او را کاملاً حذف نمیکند، بلکه اجازه میدهد در تاریخ باقی بماند تا نقش یک اخطار ماندگار برای آیندگان باشد، این تدبیر قرآنی نشان میدهد که حذف فیزیکی دشمن همیشه راهحل نیست، گاهی نگاه هنری باید بهسوی بازنمایی پیچیدگی شر برود، نه فقط نابودی آن.
رحمتی در پایان گفت: پیشنهاد من به سازندگان این اثر و دیگر هنرمندان دغدغهمند این است که از ظرفیت غنی قرآن در روایت، شخصیتپردازی و مواجهه با خیر و شر بهره بگیرند، ما باید یاد بگیریم که با آدمهای خاکستری چگونه برخورد کنیم؛ با کسانی که نه کاملاً شرورند و نه کاملاً پاک، در این صورت، هنر ما بیشتر به زندگی نزدیک میشود و اثرات تربیتی عمیقتری در مخاطب بر جای میگذارد.
وی افزود: اگر فیلمهایی چون «شکلات ششم» بتوانند این درک عمیق از انسان، خطا و تحول را در دل داستان خود بگنجانند، آنگاه هنر انقلابی ما میتواند بهراستی تمدنساز باشد؛ نه فقط روایتگر خاطرهای تلخ از خیانت بلکه سازنده افقهایی روشن از بازگشت، امید و امکان باشد.