شاه و «سندروم ویتنام»

یک کارشناس مدیریت آمریکایی میگوید: «این سندروم ویتنام است. درست مانند آمارهای اغراقآمیز از تلفات ویِتکنگ (جبهه رهاییبخش ملی ویتنام). شک دارم که بیش از ۳۰ درصد گزارشهایی که به دربار میرسد دقیق باشند.»
روزنامه «میامی هرالد» در تاریخ ۲۷ مه ۱۹۷۴ (۶ خرداد ۱۳۵۳) طی مطلبی به نحوه حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انگیزههای او از رقابت با کشورهای توسعهیافته غربی میپردازد و عامل اصلی اقدامات توسعهطلبانه او را نوعی هراس میداند که باعث میشود حکومتش را بستهتر و شخصیتش را مستبدتر کند. در ادامه، متن این سند را از نظر میگذرانیم:
هراس شاه، موتور پیشران پیشرفت
تهران؛ مشهورترین تصویر از اعلیحضرت همایونی، محمدرضا شاه پهلوی، شاهنشاه آریامهر، او را در اوج شکوه نشان میدهد؛ ایستاده بر فراز جهان، در حالی که دست تکان میدهد و ابرهای پرعظمتی در پسزمینه در حرکتاند.
تصاویر متعدد دیگری نیز از شاهنشاه موجود است. این تصاویر زینتبخش دیوارهای مغازهها، سینماها، ادارات، هتلهای مجلل، سالنهای فرودگاه، رستورانها، ساختمانهای عمومی و منازل شخصی است. در یکی از این تصاویر، شاهنشاه در یونیفرم کامل نظامی، با یقهای بلند و ستبر که مزین به گلدوزیهای طلایی است دیده میشود، با چهرهای نهچندان عبوس، اما رسمی.
در تصویری دیگر، شاه خوشتیپ با موهای جوگندمی و همسر زیبایش شهبانو فرح دیبا، آدم را یاد جف چندلر و سوفیا لورن میاندازند. همچنین تصاویری خانوادگی و خودمانی در باغی پرگل وجود دارد که والدین را در میان فرزندان جذابشان نشان میدهد: ولیعهد رضا، شاهدخت فرحناز، شاهزاده علیرضا و شاهدخت لیلا در عنفوان کودکی.
اما برجستهترین تصویر از میان هزاران یا شاید میلیونها عکس سلطنتی، در دفتر [...] سرهنگ صفیالله برومند، فرمانده مرکز توپخانه و موشکانداز اصفهان قرار دارد. این تصویر تمامقد، شاهنشاه را با یونیفرم خاکی، مزین به نشانهای متعدد، در قابی از پارچه ساتن آبی و طلایی نشان میدهد که در کنار میز سرهنگ قرار گرفته است؛ گویی همواره به یاد میآورد که رئیس اصلی کیست.
نه اینکه ایرانیان نیاز به چنین یادآوریای داشته باشند. شاه کشوری را با نظمی بسیار مستبد و نوعی حکومت پلیسی اداره میکند. او به همه ۳۳ میلیون رعیت خود آشکارا نشان داده که ایران امروز و فردا تنها به این دلیل در این جایگاه قرار دارد که شخص او، شاهنشاه، سرنوشت کشور را رقم میزند.
شاه با انگیزهای قوی (که اخیرا یکی از فرمانداران آن را نوعی هراس دانسته) در تلاش است ایران را به رقابت صنعتی و اقتصادی با کشورهای توسعهیافته غرب برساند، آن هم در مدت زمانی بیسابقه.
اما همین انگیزه شدید در حال ایجاد شکافی میان شاه و اطرافیانش است. با افزایش پروژههای توسعه، شاه کنترل کمتری بر رویدادها دارد. یک مقام جوان دولتی میگوید: «تا همین چند سال پیش، هیچ جادهای در کوچکترین شهرها بدون اجازه اعلیحضرت آسفالت نمیشد. واضح است که او دیگر قادر به چنین کاری نیست.»
با فشار بیشتر شاه برای پیشرفت، واکنش مجریان دستورات او در برابر این فشار، ارائه گزارشهای اغراقآمیز است. یک کارشناس مدیریت آمریکایی میگوید: «این سندروم ویتنام است. درست مانند آمارهای اغراقآمیز از تلفات ویِتکنگ (جبهه رهاییبخش ملی ویتنام). شک دارم که بیش از ۳۰ درصد گزارشهایی که به دربار میرسد دقیق باشند.»

ارسال نظرات