همزیستی یا جایگزینی؛ نگاهی به تغییر ماهیت کار در عصر هوش مصنوعی
هماکنون، در آستانه تحولی بنیادین در بازار کار جهانی ایستادهایم؛ تحولی که نه با ماشینآلات بخار یا خطوط مونتاژ، بلکه با الگوریتمهایی زاده شده که قادر به تقلید از بخشهای مهمی از فرآیندهای شناختی انسان هستند. تردیدی نیست که هوش مصنوعی در حال وارد کردن فشاری بیسابقه به ساختار مشاغل است. این فشار نه تنها از طریق حذف وظایف تکراری، بلکه از طریق تغییر عمیق انتظارات کارفرمایان از نیروی کار انسانی اعمال میشود. غلامحسین محمدی، رئیس سازمان فنی و حرفهای کشور، با اشاره به ابعاد جهانی این دگرگونی اعلام کرده است که در 5 سال آینده 92 میلیون شغل حذف و 170 میلیون شغل ایجاد خواهد شد و حدود 40 درصد از مهارت های فعلی کارگران تا سال 2030 منسوخ خواهد شد. این تغییر، نیازمند یک مهاجرت اجباری استعدادها به سمت قلمروهایی است که هنوز ماشینها در آن ناکارآمد هستند.
در این فرآیند تعدیل، مشاغلی که میتوانند به طور کامل در چارچوب دادههای قابل پیشبینی تعریف شوند، بیشترین آسیب را میبینند. مثالهایی از مشاغل در معرض خطر شامل حسابداری سطح پایه، ورود دادهها، پشتیبانی مشتریان در مرحله اول تماس، تولید محتوای ساده، و حتی بخشهایی از برنامهنویسی کدهای روتین و تحلیلهای حقوقی مقدماتی است.
کارفرمایان دیگر به دنبال فردی برای انجام یک کار مشخص نیستند؛ آنها به دنبال راهکاری هستند که مدیریت میتواند با هزینه کمتر و سرعت بالاتر ارائه دهد. محمدی تأکید کرده است که کارفرمایان قصد دارند کارکنان را به دلیل کاهش تطابق مهارت کاهش دهند و آنها را به نقش های رو به رشد منتقل کنند، به طوری که از هر 10 کارگر، 6 نفر تا قبل از سال 2027، نیازمند افزایش مهارت و آموزش است. این امر، فارغالتحصیلان و نیروی کار فعلی را به یک دوراهی مهم میکشاند: یا مهارتهای خود را ارتقا دهند یا در معرض منسوخ شدن قرار گیرند.
آینده، اما نه سیاه است و نه سفید؛ آینده نیازمند همزیستی فعال است. موفقیت در اقتصاد جدید، ارتباطی مستقیم با توانایی ما در مهار کردن این ابزارهای قدرتمند خواهد داشت. با این حال، زیرساختهای آموزشی کشور در پذیرش این تحول با چالشهای جدی مواجه است. محمدی اشاره کرده است که حدود 30 درصد از جمعیت 18 تا 24 سال ایران تحصیلات متوسطه دوم ندارند که این نشانگر کاهش دسترسی به آموزش و بهره مندی ناکافی از آن است. وی افزود که فقر مهارتی به دلیل کمبود کیفیت آموزشها و مخاطره های سیستمی و سیاسی در جامعه تقویت می شود، و بر اساس آمار، ایران در زمینه کیفیت نظام آموزشی وضعیت مناسبی ندارد و رتبه 136 در میان کشورها مختص به آن است. این چالشهای ساختاری، سرعت و وسعت لازم برای آموزش مجدد این حجم از نیروی کار را تهدید میکند.
ما باید یاد بگیریم که چگونه با استفاده از هوش مصنوعی، بهرهوری خود را چندین برابر کنیم؛ چگونه از تحلیلهای سریع آن برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک پیچیدهتر استفاده کنیم؛ و چگونه خلاقیت و نوآوری را که قلب تپنده هر کسبوکار مولد است، تقویت نماییم. مشاغل فردا در تقاطع مهارتهای سخت دیجیتال (مانند Prompt Engineering و مدیریت مدلهای AI) و مهارتهای نرم انسانی (مانند رهبری اخلاقی، همدلی در خدمات پیچیده و حل مسئلههای چندوجهی) شکل خواهند گرفت. در حقیقت، هوش مصنوعی به ما یادآوری میکند که ارزشمندترین سرمایه در بازار کار، مهارتهایی است که غیرقابل کدنویسی هستند؛ قابلیت تفکر مستقل، یادگیری مستمر و توانایی رهبری در میان عدم قطعیتهای ناشی از همین پیشرفت تکنولوژیک.