۱۲ تير ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۷
کد خبر: ۷۹۸۳۷

امام خمینی و حکومت اسلامی

ولی نوروزی رییس دانشکده علوم قرآنی شهرستان خوی
انديشه سياسي و اجتماعي امام خمينيمقدمه:
وجود حکومت و دولت در زندگی اجتماعی بشر یک نیاز فطری و طبیعی است که از بدو خلقت بشر مورد توجه بوده و خواهد بود و این موضوعی نیست که بشر امروزی بدان توجه کند بلکه از دورانهای قدیم اندیشمندان و فلاسفه تاریخ بر آن تأکید کرده اند
ارسطو فیلسوف بزرگ در کتاب سیاست می نویسد: « دولت از مقتضیات طبع بشری است زیرا انسان سرشت مدنی دارد و ناگزیر است بصورت اجتماعی زندگی کند و کسی که وجود دولت را نفی کند یا انسان وحشی است یا موجودی برتر از انسان که نیاز به دولت ندارد.» (1)
افلاطون درکتاب جمهوری می گوید: تحصیل حیات با فضیلت برای بشر جز به وجود حکومت و دولت ممکن نیست زیرا طبیعت انسان به حیات سیاسی و زندگی اجتماعی متمایل است بنابراین وجود دولت از امور طبیعی است که انسان از آن بی نیاز نیست.

ابن خلدون بنیانگذار علم جامعه شناسی در مقدمه اش می نویسد :
« تشکیل دولت امری لازم و ضروری است چون انسان مدنی باالطبع است.» (2)
وجود حکومت آنچنان ضروری و مهم است که حضرت علی (ع) می فرماید:
« وال ظلوم غشوم خیر من فتنة تدوم » (3)
ولی ستمگر کینه توز از فتنه و هرج و مرج مداوم بهتر است
و نیز در رد کلام خوارج که مدعی نفی حکومت بودند می فرماید:
« انه لابد للناس من امیر بر او فاجر یعمل فی امرة المؤمن و یستمع فیها الکافر » (4)
مردم مجبورند خلیفه و حاکمی داشته باشند نیکوکار باشد یا بدکار که در دوران حکومت او شخص مؤمن اعمال خود را انجام دهد و کافر هم به بهره های دنیایی خود برسد.

رابطه دین با سیاست :
بر خلاف آنچه بعضی از کوته فکران می اندیشند که دین مجموعه ای از اندرزها و نصایح یا مسایل مربوط به زندگی شخصی و خصوصی است ، دین مجموعه ای از قوانین حیات و برنامه فراگیری است که تمام زندگی انسانها مخصوصاً مسایل اجتماعی را دربر می گیرد
دو نمونه:
بعثت انبیاء برای اقامه قسط و عدل است « لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط » (5)
دین برای گسستن زنجیرهای اسارت انسان و تأمین آزادیهای بشر است « وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِم‏ » (6)
سئوال این است : چه کسی می تواند با توصیه های اخلاقی اقامه قسط و عدل کند ، دست ظالمان را از سر مظلومان کوتاه کند ، زنجیرهای اسارت را از دست و پای انسانهای دربند بردارد و بشکند؟
این است که می گوییم دین و سیاست دو عنصر تفکیک ناپذیرند اگر دین از سیاست جدا شود بازوی اجرایی خود را از دست می دهد و اگر سیاست از دین جدا گردد تبدیل به یک عنصر مخرب در مسیر منافع خودکامگان می شود

اجراء حدود الهی حکومت می خواهد « السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما » (7)
« الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَة » (8)
« وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة » (9)
« وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْباب‏ » (10)

سیره پیامبر (ص) روشن ترین دلیل بر لزوم تشکیل حکومت در اسلام است
پیامبر ارتش منظمی در ورود به مدینه تشکیل می دهد، فرمان جنگ و صلح صادر می کند ، عقد و پیمان و معاهده می بندد ، برنامه اقتصادی تنظیم می کند به اطراف والی می فرستد ، به خارج سفیر اعزام می کند ، سران کشورها و قبائل را به اسلام دعوت می کند، مسجدی بنا میکند که امور قضایی و حل و فصل خصومات و اجراء حدود و اداره کشور در آنجا انجام می گیرد ، خود شخصاً قضاوت می کند ، قاضی تعیین می کند در مراسم حج با مردم دیدار و از آنها پیمان می گیرد که او را یاری کنند ( عقبه اولی در تاریخ معروف است) (11)

پیامبر (ص) اساسنامه دولت اسلامی را صادر می کند:
1- میان مسلمانان و یهود در مدینه پیمان عدم تعرّض می بندد
2- ارتش قوی و مجهز تشکیل و در مدت 10 سال در مدینه 82 جنگ را اداره می کند
3- نامه هایی به فراسل قیصر روم ، کسری پادشاه ایران ، مقوقس پادشاه مصر ، نجاشی سلطان حبشه و سایر بزرگان شام و یمن رؤسای قبایل بزرگ می نویسد و آنها را به اسلام دعوت می کند
4- برای استانها و شهرستانها قاضی ، استاندار ، فرماندار و حاکم تعیین می کند و از آنها می خواهد:
- تعالیم و احکام اسلام و فضایل و اخلاق اسلامی را نشر دهند
- زکات را جمع آوری و بین فقرا تقسیم کنند
- به حل و فصل نزاع ها و اختلافات و جلوگیری از فساد و ظلم اقدام کنند
پس از پیامبر دوران ائمه و بخصوص حضرت علی (ع) نیز ادامه همان مسیر است تا زمان امام عصر (عج) که بحث جداگانه ای می طلبد در زمان غیبت نیز مفاهیم گوناگونی مطرح شده و دیدگاههای حکومت اسلامی ترسیم شده و تعابیر خاص در کتابهای بزرگان آمده است.
از قبیل: الاحکام السلطانیة ، امور سلطانیة ، تنفیذ الاحکام ، القضایا و الاحکام ، احکام قضاء و حدود ، ولایة الفقیه ، السیاسات الشرعیة ، النظم الشرعیة ، فی العبادات و السیاسات.

حکومت اسلامی میراث پیامبر (ص) و ائمه (ع) است که در طول تاریخ بعد از ائمه در چهار مرحله تطور یافته و امروز بدست ما رسیده است:
1- عصر فقهای اقدم : زمان کلینی ، شیخ صدوق ، شیخ مفید ، سید مرتضی علم الهدی ، سید رضی و امثال آنها ( به طور غیر مستقیم نه مستقیم )
2- عصر فقهای قدیم : علامه حلی ، محقق حلی ، شهید اول ، قطب راوندی (سید بن طاووس ، خواجه نصیر طوسی، که این دو نفر وارد کارهای حکومتی شدند و حتی وزارت)
3- عصر فقهای متأخر: از دوران دولت شیعی صفویه تا انقرض این دولت و سرکار آمدن سلسله های زندیه و قاجاریه را در بر می گیرد . علامه محمد باقر مجلسی ، صاحب بحار الانوار در این دوره به مقام وزارت می رسد . محقق ثانی ، محقق کرکی ، شیخ بهایی ، علامه مجلسی، میرداماد و فیض کاشانی ، ولایت فقیه در این دوره صریح مطرح می شود و مناظرات شدید فقها در مسائل فقه حکومتی چون خراج و مقاسمه و امثال آن در این دوره قابل بحث است.
محقق کرکی و علامه مجلسی خود را ( فقیه آل محمد (ص)) می نامند و در مسائل حکومتی و سیاسی عصر خویش دخالت می کنند و روابط خود را با سلاطین حاکمه وقت سامان می دهند
در این دوره است که شهید ثانی به عنوان یک فقیه سیاسی و معتقد به ولایت به عنوان نایب امام زمان (عج) خود را معرفی می کند و قضاوت و اجرای حدود و تعزیرات و حکومت بین مردم را از شئون فقیه می داند
4- عصر فقهای معاصر : این دوره ، دوره شکوفایی فقه حکومتی است . فقهای این دوره هم در تئوری و هم در عمل و فتوا تحولات عمیقی در مسائل حکومتی و سیاسی بوجود آوردند
این دوره از سید مهدی بحر العلوم و شیخ جعفر کاشف الغطا شروع و به امام خمینی (ره) این مجاهد فی سبیل الله ختم می شود، درخشان ترین دوران است. ( قرن های 13 و 14 .ق)

ویژگیهای این دوره :
الف : پیدایش نظم و انتظام مشخص در امور حوزه های علمیه و افزایش تألیفات فقه حکومتی
ب : بحث ولایت فقیه در این دوره به صورت مستمر و مفصل وارد می شود
ج : بحث جهاد ، مسائل اراضی و خراجی ( 12 کتاب مستقل راجع به جهاد نگاشته شده است ) (12)
د : حضور مستقیم فقها در حرکتهای سیاسی و نظامی ضد استعماری و ضد استبدادی جهان اسلام .در این دوره به عنوان نمونه:

1- تشکیل نیروی بسیج مسلح و مردمی جهت مقابله با هرج و مرج طلبان بومی حجاز موسوم به وهابی ها به رهبری مرحوم کاشف الغطا که در دفاع از حرم مقدس نجف و کربلا و حفظ آن مناطق ایفا کرده اند
2- شکست انگلیس در عراق و حفظ استقلال عراق به رهبری آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی
3- مقابله با دیکتاتوری ناصر الدین شاه و لغو قرار داد رژی توسط آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی
4- حضور فعال آیت الله نایینی و آیت الله مدرس در صحنه های سیاسی و نظامی و اجتماعی جهان اسلام به دنبال تأسیس نظام حکومتی مشروطه و سرنگون کردن نظام سلطنتی در پی حرکت مراجع تقلید ایران و عراق مانند آیت الله شیخ محمد کاظم خراسانی صاحب کفایة
5- در نهایت مبارزات طولانی علماء با دستگاه دیکتاتوری رضاخانی و فرزند او و وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) و همراهی علماء و فقهای دیگر

امام خمینی (ره) حکومت سلطنتی را به نظام ولایت فقیه و حکومت اسلامی تغییر داد .
امام خمینی (ره) آرزوی مهم انبیاء و فقهای اسلام را در خارج محقق ساخت و نخستین حکومت اسلامی قبل از ظهور مهدی موعود (عج) را در عمل پیاده کرد و این موضوع عظیم ترین حادثه و تحول درتاریخ بعد از معصومین (ع) است.
دیدگاه امام (ره) در این زمینه یکی دو تا نیست که به توان نقل کرد . اعظم کتاب ، صحیفه نور و کتاب البیع و کتاب ولایت فقیه دیدگاههای امام (ره) را بیان می کند به عنوان نمونه امام (ره) در یکی از آخرین دیدگاههای خود خطاب به آیت الله خامنه ای مدظله العالی که آن زمان رییس جمهور بودند ولایت مطلقه فقیه را دارای همه اختیارات حکومتی پیامبر (ص) و ائمه (ع) بیان فرمودند. (13) .

امام خمینی (ره) سه دلیل برای ضرورت تشکیل حکومت اسلامی ارائه می دهد :
1- آنکه نخستین حکومتی که در اسلام برپا شد حکومت پیامبر (ص) در مدینه منوره بود که پس از فتح مکه دامنه آن تا بیشتر مناطق جزیرة العرب و یمن گسترش یافت
2- مقید نبودن احکام اسلامی که عمل به آنها را در همه زمانها خواه در مسائل عبادی و خواه در رفتار و معاملات ضروری می سازد
3- دین اسلام شامل احکامی مانند قوانین جزا ، تصمیم گیری در مورد جنگ و صلح و احکام مالی مربوط به بودجه عمومی کشور اسلامی که عمل به آن جز در سایه وجود حکومت اسلامی ممکن نیست.

امام (ره) در این زمینه می فرماید:
فقط فقهاء عادلند که احکام اسلام را اجرا کرده ، نظامات آن را مستقر می گردانند ، حدود و قصاص را جاری می نمایند حدود و تمامیت ارضی وطن مسلمانان را پاسداری می کنند
خلاصه اجرای تمام قوانین مربوط به حکومت به عهده فقهاست همانطورکه پیامبر اکرم (ص) مأمور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود
خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داده و اطاعتش را واجب شمرده است ، فقهای عادل هم بایستی رییس و حاکم باشند و اجرای احکام کنند و نظام اجتماعی اسلام را مستقر گردانند
فقها باید رییس ملت باشند تا نگذارند اسلام مندرس شود و احکام آن تعطیل شود چون فقهای عادل در کشورهای مسلمان نشین حکومت نداشتند ولایتشان برقرار نشده ، اسلام مندرس گشته و احکام آن تعطیل شده است.

فرمایش حضرت رضا (ع) به تحقق پیوسته است که فرموده : « اگر امامی ارزشمند و امینی برای آنان قرار نداده بود دین دچار ضعف و پوسیدگی می شد تجربه صحت ان را بر همه ثابت کرده است» (14)
اندیشه سیاسی امام (ره) در سه محور قابل بحث است :
( نفی سلطنت ، نقد مشروطه ، حکومت اسلامی و ولایت فقیه )
1- نفی سلطنت : در ایران پایدارترین شکل حکومت سلطنت بود که تا قیام مشروطه ادامه داشت ، مشروطیتی که بنیان های مشروعیت سلطنت را در ایران به لرزه آورده بود هرچند کوشید تا با اصلاحاتی پیکر نیمه جان سلطنت ایرانی را نجات دهد اما امام خمینی (ره) در مبارزات خود اصل را بر نفی سلطنت و اصلاح ناپذیری آن قرار داد و هرگونه پیشنهادی را برای بقای آن مردود شمرد.

دلایل این امر عبارتند از :
الف : « سلطنت متکی به آرای مردم نیست و مردم نقشی در تعیین سلطان ندارند.» (15)
ب : « سلطنت بر زور متکی است و توارث که مورد خلاف اسلام است. » (16)
ج : « در نظام سلطنتی هیچ نظارتی بر سلطان صورت نمی گیرد. » (17)
د : « سلطنت با حقوق بشر مخالف است زیرا هر ملتی باید سرنوشت خود را خود تعیین کند. » (18)
هـ : « سلطنت در ایران همیشه ماهیتی ظالمانه داشته است. » (19)
و : « سلطنت نظامی کهنه و ارتجاعی است و آن هم بدترین نوع ارتجاع. » (20)
2- نقد مشروطیت : به نظر امام خمینی (ره) مشروطیت با رهبری و کوشش علماء به پیروزی رسید ولی بعدها بدلیل اختلافات داخلی کناره گیری روحانیون و دخالت های خارجی به نتیجه نرسید و استبداد قدرتمند تر از قبل به ساختار سیاسی بازگشت.
به نظر امام (ره) عدم رعایت قانون اساسی مخصوصاً اصل دوم که بر نظارت علماء بر مصوبات مجلس تأکید داشت باعث انحراف و فساد ساختار سیاسی شد
امام (ره) از دهه 20 به نقد مشروطه پرداخت و از دهه 40 به فکر تغییر بنیادین نظام و حذف سلطنت پرداخت و لذا استراتژی امام (ره) در مبارزات سیاسی حذف نظام سلطنتی بود و اینجا بود که امام (ره) از لیبرالها و ملی گرایان متمایز می شد ( آنها تأکید بر قانون اساسی داشتند ) امام (ره) انتخاب رضا شاه را به دست انگلیس ها و بر خلاف قانون اساسی می دانست .

امام (ره) انتخاب محمد رضا شاه را با حمایت متفقین می دانست و حتی در چارچوب مشروطیت نیز آنها را مشروع نمی دانست .
امام (ره) نمایندگان مجلس را در هیچ دوره ای ، نماینده واقعی مردم نمی دانست و مصوبات آنها را نیز غیر قانونی می دانست.
امام (ره) ضدیت رژیم پهلوی با اسلام و مذهب و نهادهای مذهبی و وابستگی به بیگانه را از دیگر دلایل عدم مشروعیت می دانست و لذا نظام شاهنشاهی را نمونه ارتجاع ، خلاف قانون و مخالف با اسلام تلقی می کرد و صراحتاً موافقت با آن را خیانت به اسلام و ایران می دانست. (21)
3- نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه :
امام (ره) در مقابل نظام سلطنتی بر حکومتی تأکید می کرد که بر احکام اسلام و نظارت علما و رأی مردم بنیانگذاری شود .
جمهوری اسلامی اصطلاحی بود که امام (ره) ابتدا در پاریس در توصیف نظام مطلوب خود به کار برد. (22)
جمهوریت اینجا همان مردمی بودن حکومت و پذیرش مردم در قالب و شکل حکومت و حق نقد مسئولین و نظارت بر آنهاست
اسلامیت رکن دیگر نظام مورد نظر امام (ره) است و همین امر نظام امام (ره) را از دموکراسی های غربی متمایز می سازد
در نظام اسلامی امام (ره) اسلام محتوا و ماهیت اصلی نظام را تشکیل می دهد و ضوابط و احکام اسلامی مبنای اصلی سیاست ها و قوانین آن محسوب می شوند لذا جمهوری اسلامی همواره مقید به دین و محدود به چارچوب های شریعت است و نمی تواند بر خلاف مقررات اسلامی عمل کند
امام (ره) نخست در سال 1323 .ش نظریه ولایت فقیه را در کشف الاسرار مطرح کرد و سپس در سال 1348 .ش در درس فقه خود در نجف به تفصیل تبیین کرد که در همان ایام تحت عنوان « حکومت اسلامی » منتشر شد .

امام (ره) در آن کتاب فقها را به نیابت از ائمه معصومین (ع) در عصر غیبت مسئول اداره امور سیاسی و اجتماعی جامعه دانست
از دیدگاه امام (ره) ولایت فقیه از یک سو تضمین کننده اسلامی بودن نظام است و مانع انحراف از معیارهای اسلامی می شود
از سویی دیگر تقوای فقیه و تقید او به احکام اسلامی از استبداد و دیکتاتوری جلوگیری می کند. (23)

باید توجه کرد که :
این مسئله در آرای دیگر فقها نیز بود ولی هنر امام این است که این نظریه را از قالب فقهی و محدود خود خارج و به نظریه های سیاسی تبدیل و بر مبنای آن نظام سیاسی جدیدی را پی ریزی کرد
پس می توان گفت ولایت فقیه از ابداعات امام (ره) محسوب می شود
امام (ره) هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ عملی دین و سیاست را تفکیک ناپذیر می دانست ، امام (ره) قیام علیه ظلم و استبداد و ایجاد حکومت اسلامی را واجب شرعی می دانست.

ماهیت حکومت از دیدگاه امام (ره):
با بررسی آراء امام خمینی (ره) از منابع مهمی که از آن بزرگوار به یادگار مانده است شاخص ترین دیدگاههای حضرتش در ارتباط با ماهیت حکومت اسلامی به موارد زیر بر می گردد که شرح آنها در این مختصر نمی گنجد و نیاز به تألیف کتابهای متعددی دارد که محققین و پژوهشگران را به مطالعه آثار قلمی امام راحل از قبیل کشف الاسرار ، حکومت اسلامی ، کتاب البیع و صحیفه نور که گنجینه عظیمی از افکار و آراء بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی است ارجاع می دهیم و ما نیز چکیده و عصاره افکار حکومتی و ولایتی آن بزرگوار را از کتابهای فوق استخراج و نتیجه گیری کرده ایم.
1- مهمترین وسیله تربیت انسان کامل و فاضل است و هم قوانین و احکام شرع برای فراهم کردن زمینه تربیت انسان از ملک تا ملکوت است
2- مفهوم حکومت بمعنای تسلط و تجبر و خود کامگی و ملوکیت و سلطنت نیست بلکه امانتداری و محبت ورزی و خدمتگزاری است
3- مفهوم حکومت قانون الهی بر مردم است و حاکمیت منحصر به خداست و قانون فرمان و حکم خداست
4- حکومت اسلامی نظامی ملهم و منبعث از وحی الهی است که در تمام زمینه ها از قانون الهی مدد می گیرد./938
----------------------------------------------------------
پی نوشت :
(1) سیاست ترجمه احمد لطفی ص 96
(2) مقدمه ابن خلدون ص 42 و 43
(3) غرر و درر جلد 6 ص 236 کلام شماره 10109
(4) نهج البلاغه فیض خطبه 40 ص 125
(5) سوره حدید آیه 20
(6) سوره اعراف 157
(7) سوره مائده 38
(8) سوره نور آیه 2
(9) سوره انفال آیه 60
(10) سوره بقره آیه 179
(11) سیره ابن هاشم ج 2 ص 73
(12) الذریعة الی تصانیف الشیعه ج 5 ص 296 / آقا بزرگ تهرانی
(13) مجله حوزه سال چهارم شماره 23 ص 32
(14) ولایت فقیه صص 72-74
(15) صحیفه نور ج 4 ص 24
(16) همان ج 3 ص 140
(17) همان ج 18 ص 201
(18) همان ج 5 ص 15
(19) همان ج 5 ص 89
(20) همان ج 15 ص 202
(21) همان ج 2 ص 255 و همان ج 3 ص 141
(22) همان ج 4 ص 157
(23) همان ج 9 ص 170 و همان ج 11 ص 38 و همان ج 10ص 174

ی/701
ارسال نظرات