۰۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۵۸
کد خبر: ۷۹۸۶۷۰

تیغ جراحی بر گردن سلبریتی‌ها؛ هشدار طه حسین به دنیای امروز

تیغ جراحی بر گردن سلبریتی‌ها؛ هشدار طه حسین به دنیای امروز
هر جامعه‌ای که شخصیت‌ها را معیار بگیرد، نه حقیقت را، محکوم به تکرار همان حیرت تاریخی خواهد بود. در روزگار امروز، که شخصیت‌های سست‌مایه با چند فریم و چند لایک، تبدیل به معیار فهم جامعه می‌شوند، درس طه حسین از همیشه ضروری‌تر است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در تاریخ سیاست و الهیات، شاید هیچ دامِ فکری‌ای خطرناک‌تر از این نباشد که «شخصیت» را معیار حقیقت کنیم. ذهن جمعی، اغلب مسحورِ نام‌ها می‌شود؛ و همین‌جا است که طه حسین در الفتنة الکبری مانند روبه‌رویی با یک آینه‌ی بیدارکننده قرارمان می‌دهد. او نشان می‌دهد چگونه توده‌ها، حقیقت را از چشمِ صاحبان قدرت و منزلت می‌سنجند و نه از جوهر آن.

در روایت پرغبار جنگ جمل، مردی را تصویر می‌کند که در احوالاتش نوعی «حیرت متافیزیکی» موج می‌زند. او در برابر صحنه‌ای ایستاده که عقل را به لرزه می‌اندازد: طلحه و زبیر و عایشه _چهره‌هایی عظیم و ریشه‌دار در تاریخ اسلام_ در برابر علی(ع) صف کشیده‌اند. سؤال او از تردیدی ساده فراتر می‌رود؛ به پرسشی هستی‌شناختی تبدیل می‌شود: «آیا ممکن است این نام‌های بزرگ، بر باطل گرد آمده باشند؟»

طه حسین این پرسش را «فریاد وجدان تاریخ» می‌نامد؛ زیرا بشر، همواره در برابر نام‌های بزرگ، دچار کورشدگی شناختی می‌شود. اما نقطهٔ درخشان روایت آن‌جاست که علی(ع) با پاسخی برق‌آسا، شالودهٔ این خطای دیرینه را درهم می‌شکند: «ِاعرِفِ الحَقَّ تَعرِفْ اَهلَهُ و اعرِفِ الباطِلَ تَعرِفْ اَهلَهُ»؛ «تو اشتباه می‌کنی؛ حق و باطل را با میزان اشخاص نمی‌سنجند. حق را بشناس، آن‌گاه اهلش را خواهی شناخت.»

طه حسین این جمله را _با صراحت_ بزرگترین درس معرفت‌شناختیِ پس از ختم نبوت می‌نامد. چرا؟ زیرا این سخن، ذهن را از استعمارِ منزلت‌ها آزاد می‌کند. می‌گوید حقیقت، پیش از هر نامی می‌ایستد و هیچ نسبتی با «شهرت»، «جایگاه»، یا «قداست» ندارد. طه حسین با این روایت، جهان عربِ معاصر را به شدت هشدار می‌دهد: مشکل ما، فقدان حقیقت نیست؛ مشکل ما، اعتیاد به اشخاص است.  طه حسین، با تأکید بر این کلام، در واقع به جهان مدرنِ در حال توسعه‌ی عربی هشدار می‌دهد که بزرگترین مانع برای پیشرفت و آزادی، همانا اعتیاد به بت‌سازی از اشخاص و تاریخ‌زدگیِ مقدّس است.

او یادآور می‌شود که هر جامعه‌ای که شخصیت‌ها را معیار بگیرد، نه حقیقت را، محکوم به تکرار همان حیرت تاریخی خواهد بود. در روزگار امروز، که شخصیت‌های سست‌مایه با چند فریم و چند لایک، تبدیل به معیار فهم جامعه می‌شوند، درس طه حسین از همیشه ضروری‌تر است.

امروز، در دوران «وایرال» شدن شخصیت‌های لحظه‌ای و «ترند» شدن افکار کم‌عمق، درس طه حسین حیاتی‌تر از همیشه است. در عصر شبکه‌های اجتماعی که منزلت (قدرالرجال) به راحتی توسط لایک‌ها و فالوئرها ساخته می‌شود، ما همچنان در معرض همان حیرت تاریخی هستیم. ما باید بپرسیم: آیا این تحلیل، این گفتار یا این خبر، به دلیل جایگاه گوینده حق است، یا خود حقیقتی مستقل دارد؟

ارسال نظرات