۱۴ تير ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۰
کد خبر: ۸۰۱۳۰

نشست بررسی «آینده پژوهی هژمونی فرهنگی غرب» در تهران برگزار شد

خبرگزاری رسا ـ نشست «آینده پژوهی هژمونی فرهنگی غرب» با سخنرانی معاون پیشین آموزشی، پژوهشی وزارت امور خارجه در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهران برگزار شد.
نشست بررسی «آینده پژوهی هژمونی فرهنگی غرب» در تهران برگزار شد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست «آینده پژوهی هژمونی فرهنگی غرب» با سخنرانی منوچهر محمدی، مولف کتاب برگزیده«بازتاب جهانی انقلاب اسلامی» در جشنواره فارابی، در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهران برگزار شد.

معاون پیشین آموزشی، پژوهشی وزارت امور خارجه انقلاب اسلامی را نقطه عطفی در تاریخ تمدن های بشری دانست و اظهار داشت: همانطور که بعثت پیامبر(ص) در پایان دوره جاهلیت زمینه ساز ظهور اسلام و رنسانس نیز نقطه عطفی در افول تمدن اسلامی و ظهور مادیگری وسکولاریسم بود، انقلاب اسلامی ایران نیز از شکوفایی تمدن اسلامی و افول تمدن غرب خبر می دهد.

وی با اشاره به شکل‌گیری نظام جدید بین‌المللی اظهار داشت: پس از جنگ‌های 30 ساله در جهان نظام دولت ‌ـ ملت‌ شکل گرفت و دول غربی تلاش کردند تا بازیگران متعهد بین‌المللی و سیستم فئودالیته را محدود کنند.

نویسنده کتاب «آینده جهان بین‌الملل» با برشماری خصوصیات این نظام جدید جهانی شامل بی‌اعتمادی، ترس و وحشت از یکدیگر، بدبینی، حفظ منافع، استعمار و استثمار جوامع، به تشریح فرهنگ این نظام پرداخت و افزود: این نظام به لحاظ فرهنگی به طور کامل غیرایدئولوژیک و سکولار بود و بر این اساس و با توجه به بدبینی حاکم میان دولت ها به خصوص دول اروپایی، اصل موازنه قوا برای ایجاد نوعی رقابت بین قدرت های برتر شکل گرفت و دولت های ضعیف تر را تحت سلطه خود قرار داد.

این استاد دانشگاه تهران، جنگ را یکی از قواعد موازنه قوا در میان دولت‌ ـ ملت‌ها خواند و ابراز داشت: قدرت های سلطه گر با توجه به خسارات فراوان جنگ‌ جهانی اول به فکر ایجاد نظام جدیدی افتادند که منافع قدرت های سلطه گر را حفظ و از جنگ آنان جلوگیری نماید و به این منظور در کنفرانس ورسای مسأله دولت جهانی و جامعه ملل مطرح شد که به علت عدم همکاری دولت آمریکا با این طرح، انگلیس به طور مجدد به نظام موازنه قوا متوسل گردید و آلمان شکست خورده را تقویت کرد تا در مقابل نظام کمونیستی و بلشویکی ایستادگی کند، اما با از دست رفتن کنترل آلمان هیتلری، جنگ جهانی دوم شکل گرفت که در این جنگ 50 میلیون نفر جان خویش را از دست دادند.

وی با اشاره به نظریه «برادر بزرگ» فرانکلین روزولت که پایه شکل گیری منشور آتلانتیک بود به تشریح این نظریه پرداخت و گفت: روزولت معتقد بود که جامعه جهانی خانواده ای است که پدر ومادرش که آدم وحوا هستند، مرده اند و سرپرستی این خانواده بر عهده برادران بزرگ است که آن برادران بزرگ پنج قدرت بزرگ و سلطه گر جهان هستند و همین نظریه باعث شکل گیری شورای امنیت و اعطای حق وتو به پنج کشور چین، فرانسه، انگلیس، آمریکا و شوروی شد.

محمدی با اشاره به عدم تداوم این نظریه خاطر نشان کرد: اخراج چین از شورای امنیت و تحت سلطه قرار گرفتن فرانسه و انگلیس به علت پرداخت هزینه های سنگین در جنگ دوم جهانی توسط آمریکا زمینه ساز دو قطبی شدن جهان را فراهم نمود که با دستیابی شوروی و آمریکا به سلاح اتمی دوقطبی شدن جهان محقق گشت.

وی فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1988 را پایان نظام دوقطبی حاکم درجهان و جنگ سرد دانست و ابراز داشت: اولین تحول پس از فروپاشی شوروی تک قطبی شدن جهان با طرح نظریه نظم نوین جهانی توسط ریگان و بوش پدر بود که پس از آن دوباره طرح نظام چند قطبی توسط برخی کشورها ارایه شد که به علت مهیا نبودن شرایط برای تدام نظام وستفالیایی این طرح اجرا نگردید.

دکتر محمدی در تشریح نظریه برخورد تمدن ها گفت: هانتینگتون، جامعه جهانی را به هشت تمدن تقسیم کرد و معتقد بود که تمدن دولت‌ ـ ملت به انتهای راه خود رسیده و تمدن اسلامی با کمک تمدن کنفسیوس و آمریکای لاتین به جنگ تمدن غرب می ‌رود و گسل بین تمدن غرب و اسلام خونین است ولی شباهتی بین این سه تمدن وجود ندارد و تنها فصل مشترک بین تمدن اسلامی، تمدن کنفسیوس و آمریکای لاتین آسیب دیدگی هر سه تمدن از فرهنگ غرب می باشد که هانگتینتون سعی در مخفی نمودن ظلم غرب بر این تمدن ها داشته است.

وی با اشاره به تفاوت فرهنگ و تمدن در نظریه برخورد تمدن ها گفت: به مجموعه آداب و رسوم، باورها، نژاد و زبان تشکیل دهنده یک کشور فرهنگ جامعه گفته می ‌شود که قابل انتقال به سایر جوامع نیست و امروزه به راحتی می توان فرهنگ اسلامی را از فرهنگ غرب تفکیک کرد و این با تمدن به معنای مدنیت و توسعه کمی شهر نشینی که ناگزیر از انتقال به سایر جوامع است بسیار تفاوت دارد.

این استاد دانشگاه با انتقاد از نظریه گفتگوی تمدن ها که در سال 2001 توسط محمد خاتمی مطرح شد، گفت: این نظریه در صورتی قابل فهم است که نظریه برخورد تمدن ها را بپذیریم اما همانگونه که اشاره شد برخورد میان تمدن ها با توجه به تعریف تمدن، معنا ندارد و برخورد فرهنگ معنا می یابد، که در آن صورت هم فرهنگ ها با یکدیگر هیچگونه برخوردی نخواهند داشت، زیرا فرهنگ هر جامعه متعلق به همان جامعه است و الزامی برای انتقال فرهنگ از جامعه ای به جامعه دیگر وجود ندارد.

این نویسنده برجسته ادامه داد: نظریه گفت و گوی تمدن ها در واقع اتخاذ یک موضع انفعالی از سوی ایران برای جلوگیری از برخورد تمدن ها بود که با ناباوری شاهد بودیم که حتی آمریکا و اسرائیل هم در مجمع به آن رأی مثبت دادند که به نظر من یا این مسأله را موضوعی بی اثر و تهی دانستند و یا در پی منفعل و منزوی ساختن ایران با سو استفاده از این نظریه بودند.

محمدی درپایان با اشاره به شکل گیری جنگ جهانی سوم در حال حاضر، خاطرنشان کرد: معتقدم جنگ جهانی سوم که جنگ مستکبرین و ملل به پا خاسته است، آغاز شده اما این جنگ از نظر شکل و محتوا شباهتی با جنگ جهانی اول و دوم ندارد و سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که نتیجه نهایی آن طبق وعده خداوند در قرآن کریم جز پیروزی ملتهای ضعیف و مظلوم نخواهد بود./956/ پ202/ص


ارسال نظرات