۲۲ تير ۱۳۸۹ - ۱۶:۵۶
کد خبر: ۸۰۷۴۰
عفاف و حجاب

بدحجابی، ریشه ها، آثار و راهکارها(1)

سید احمد هاشمی
حجت الاسلام سيد احمد هاشمي


چکیده
از جمله مسائل مهمی که رسالت بررسی و تبیین آن را جامعه شناسی به عهده دارد، ناهنجاری های اجتماعی و ارائه راهکارهای مناسب برای حل آن هااست.
بسته به فرهنگ و ارزش های فرهنگی هر جامعه، ناهنجاریهای رفتاری و اجتماعی هم متفاوت است و نقش جامعه شناس در شناخت این پدیده ها حساس تر می نماید .
در جوامع دین مدار، ارزش های دینی، بخش جدانشدنی اجتماع است که تاثیر تخطی از آن در روان و امنیت اجتماع بد و جبران ناپذیر است وانگهی این ارزش ها گاه چهره قانونی به خود می گیرد و گذر از آن، جرم به شمار می رود.
حجاب یک باید دینی و یک ارزش عرفی در نگاه جامعه ما است. مساله حجاب و نقش آن در ایجاد امنیت روانی- اجتماعی، توسعه فرهنگی و اقتصادی و یک حق مسلم برای زنان مسلمانان در آیات و روایات گویای اهمیت ویژه این واجب الهی است و همه زن و مرد جامعه را به رعایت آن فرا می خواند.
اسلام با طرح این مساله اولا زمینه حضور اجتماعی زنان مسلمان را فراهم کرد و ثانیا نگاه جنسیتی و حیوانی مردان به زنان را از بین برد و نگاه انسانی به زن را در جامعه پدید آورد.
با این همه، پرسش این است که چرا در جامعه اسلامی خودمان، ناهنجاری بی حجابی را می بینیم؟ در این مقاله قصد داریم به ریشه ها، آثار و راهکارهای مقابله با این پدیده اجتماعی بپردازیم. در بررسی این موضوع نگاه ما به بعد روانشناسی مساله و هم به بعد جامعه شناسی آن معطوف است.

مقدمه
اسلام در نگاه دقیق خود برای حفظ حریم عفت عمومی، جلوگیری از شیوع فحشا و فساد ، کنترل غریزه شهوت، پیشگیری از هدررفتن انرژی ها و رکود بازار اقتصادی و علمی، ارزش نهادن به کرامت انسانی زن که یک دوم نیروی انسانی جامعه است و جلوگیری از نگاه جنسیتی و ابزاری مرد به زن، جلوگیری از فروپاشی خانواده ها و ایجاد نسل بی پایه و اساس، ایجاد آرامش روانی در سطح جامعه و در یک جمله «آزادی واقعی زن از قید هوسها» مساله حجاب را کرد و چه جاهلانه است که بشر امروز برای به اصطلاح ارج نهادن به حریم الهی این موجود مقدس شعار برداشتن محدودیت زن یعنی حجاب را سر داده و برای پر کردن هوس های آلوده و جیب های سرمایه داری از جسم لطیف و دستان ظریف این آینه جمال الهی، او را بازیچه افکار سود محور خود قرار داده است.

اصل حجاب

1- تساوی زن و مرد یا تفاوت؟
از نگاه اسلام- نه نظام حقوقی فمنیستی در غرب – و بر اساس آیات زیادی از جمله سوره مبارکه احزاب و آیه 35، حجرات 13، نحل 97، روم 21، قصص 7 و آل عمران 45، خمیر مایه زن و مرد یکی است و رسیدن به مراتب کمالی برای هر دو میسر است اما تفاوت های جسمی ، روانی و احساسی از نظر تکوینی و تشریعی بین این دو موجود، منشاء تفاوت های حقوقی و اجتماعی شده است هر چند در بسیاری از موارد حقوقی و اجتماعی بین این دو تساوی و بلکه ارحجیت زن حاکم است. [1]

2- حجاب از جمله تفاوت های زن و مرد
یکی از تفاوت های قراردادی و اجتماعی زن و مرد، حجاب به معنای اصطلاحی و عرفی آن است که اسلام حضور اجتماعی زن را نسبت به مرد با پوشش بیشتری مقید کرده است. نکته ظریف این که حجاب هرگز به معنای محدودیت زن نیست؛ فلسفه اصلی حکم حجاب، ورود زن به عرصه اجتماع است و این همان آزاد کردن زن است نه حصر و محدود کردن او. در این صورت است که نگاه مرد به زن دیگر نگاه جنسیتی نخواهد بود و لذا حجاب یعنی تغییر نگاه مرد به زن.
 
3- تاریخچه حجاب
با رجوع به تاریخ و کتب تاریخی، روشن می شود مساله حجاب، ویژه به جامعه اسلامی نبوده و حتی در جوامع پیشین، این مساله، جدی بوده چه برسد به جوامع دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام که بخشی از دستورات دینی آنها بوده و هنوز هم در برخی هست. در این زمینه مرحوم شهید مطهری در کتاب حجاب [2] این مساله را در قوم یهود، ایران باستان، جاهلیت عرب و هند بررسی می کند. جناب استاد اسدالله محمدی نیا نیز در کتاب به بهشت جوانان[3] به تاریخچه حجاب در آسیا، آفریقا، آمریکا، اقیانوسه، هند و عربستان، یونان و روم ، چین ، بابل؛ مردم غیر متمدن، می پردازد و آمارهای جالبی ارائه می دهد. مرحوم علامه طباطبایی نیز ذیل آیات شریفه 228 تا 242 بقره و 190 تا 199 آل عمران و 2 تا 6 و 11 تا 35 سوره نساء بحث مبسوطی پیرامون دین تاریخچه دارد.
نکته مهمی که در بخش تاریخچه حجاب قابل ذکر است اینکه این گرایش عمومی جوامع متمدن و غیر متمدن ، دینی و غیر دینی به مساله حجاب برخی را بر آن داشته که فطری بودن حجاب را مطرح سازند که آموزه های دینی ما نیز موید این تفکر است.[5]

4- عمده ترین ادله بیان شده در منابع مراجعه شده در بحث فلسفه حجاب عبارتند از:

الف): آرامش روانی: پر واضح است از جمله غرایز بشر که در طول تاریخ سبب فتنه ها ، جنگ ها، تنش های عصبی، ناهنجاری های رفتاری و هزاران بلای دیگر شده و می شود و اکنون نیز ابزار تحمیل فرهنگ و سیاست و رشد مصرف گرایی و تسلط بیگانگان است، غریزه جنسی است که عامل گسترش و تهییج آن طبق قانون خلقت در وجود زن بیشتر قرار داده شده و حجاب روشی است برای جلوگیری از طغیان این غریزه و آرامش روحی افراد جامعه.

ب): رشد معنویت: بی تردید زنی که در دام بی حجابی افتد و تمام وقت خود را صرف آرایش و مد گرایی کند فرصتی برای ارتقای روحی و معنوی خود نمی یابد، به علاوه بی حجابی سبب افول معنویت کلی در سطح جامعه می شود. در مقابل، زن مومن با حجاب، هر رفتاری را به جا بروز می دهد و ضمن آن که کانون خانواده را با مهر و زیبایی خویش ، معطر می کند در جامعه نیز عنصری فعال، انسان ساز و مربی اخلاق و خوبی ها می شود.

ج): استحکام خانواده: وقتی راه رسیدن به هوس ها برای جوانان در عرصه خیابان ها و پاساژها باز باشد روشن است کسی به فکر تشکیل خانواده و قبول مسئولیت استکمالی خانواده نمی افتد چنانکه آمارهای میدانی در غرب حکایت از این مهم دارد. این در حالی است که با کنترل غریزه های جنسی باروش های معقول و کارآمد و سالم، بشریت بشر ، نسل به نسل ادامه می یابد و مادران فهیم، فرزندانی برومند تحویل جامعه می دهند و ازدواج، عبادتی مقدس و انسان ساز شناخته می شود.

د: سلامت اقتصادی و علمی: روشن است در مراکز علمی واقتصادی حجاب مانع هدر رفتن انرژی هایی می شود که باید در رشد علمی و اقتصادی مصرف شوند.

ه: مانع فرزندان نامشروع و بی سرپرست: از جمله معضلات امروزی جوامع بشری در غرب که تبعات سنگین اقتصادی، اجتماعی ، حقوقی در پی داشته وجود فرزندان نامشروع و بی سرپرست است که یقینا یکی از علل بروز آن نبود حریم خاص بین زن و مرد و روابط اجتماعی غرب است و این مهم بار سنگینی را بر حاکمیت تحمیل می کند جدای از تبعات اجتماعی و اخلاقی آن.

و: از نظر سیاسی: یک زن با حجاب به قول یکی از بزرگان، مسجدی متحرک است که پشت نقاب حجاب بر حفظ باورهای دینی خود و فرهنگ دینی اسلام و جلوگیری از سوء استفاده قدرت های استعمارگر اصرار می ورزد.

ز: حفظ عزت و کرامت زن و جلوگیری از آزار سوء استفاده از شخصیت وی:[6] شاید این قسمت مهم ترین فلسفه حجاب باشد چنانکه در سوره احزاب 59 می فرماید:« یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً » اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها[ روسرى‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
به قول ویل دورانت:« زن وقتی زنده است که معشوق باشد و توجه به او مایه حمایت اوست». این نیاز عاطفی و روانی سبب می شود که زن به اصطلاح قرآن، به تبرج و آرایش میل بیشتری داشته باشد ، حال اگر این میل روانی از مجرای حقیقی خود یعنی حریم خصوصی خانواده به عرصه اجتماع کشیده شود طبعا نگاه حیوانی و جنسی مردان را به خود جلب خواهد کرد و اینجاست که به جای حفظ کرامت و ارزش حقیقی زن- یعنی یک انسان – وی اسیر هوس های زودگذر و آزار مردان خواهد شد.

ریشه های بد حجابی

1- بعد روان شناسی ریشه های بدحجابی

در این قسمت مهم ترین عوامل را می توان به صورت ذیل مطرح کرد:

الف: هوسرانی: یکی از ابعاد روحی و روانی انسان وجود غرایزی است که به تعبیر امیر بیان در خطبه اول نهج البلاغه :« وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا» در وجود انسان نهاد شده است. قوه شهوت از قویترین قوای غریزی انسان است که به باور فروید و طرفدارانش اساس سایر قوا و تمایلات انسان است. این قوه به ویژه در زنان طبق اطلاعات روانشناسی و دینی بیشتر نمود و بروز دارد و انگیزه برخی زنان از بی حجابی نیز همین است .

ب: کسب موقعیت و جلب توجه دیگران
موقعیت طلبی، کسب شهرت و جلب توجه دیگران نیز از جمله زوایای روحی انسان است که گاهی به صورت حقیقی مثل تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست می آید و گاهی به صورت کاذب در افرادی که معمولا فاقد ارزش های حقیقی اجتماعی هستند. البته چنین افرادی مانند ساختمانی هستند با نمای زیبا و درونی خراب ، در حالی که استحکام بنا به نمای آن نیست.

ج: ضعف ایمان و عدم شناخت و آگاهی
ایمان، اعتقاد قلبی و التزام عملی به دستورات الهی است که از نظر روانی ضامن حفظ انسانها از سقوط در ورطه خودخواهی و فساد است. بی حجابی نتیجه فقر فرهنگ دینی است؛ کسی که از این فرهنگ غنی دور است و نسبت به آن دانسته و ندانسته جهل می ورزد یا التزام عملی به باید های دینی از جمله حجاب ندارد، نمی تواند به راحتی تن به پذیرش آن دهد.
امیرمومنان علیه السلام می فرماید: الناس اعداء ما جهلوا[7]؛ مردم دشمن چیزهایی هستند که نمی دانند.

د: دگر آزاری: این مولفه که خود معلول عوامل دیگر روانشاختی مثل عقده های حقارتی است در برخی موارد، زنان را به یک بیمار روانی که علاج درد خود را در آزار دیگران می بیند ،تبدیل می کند. ریشه این گونه تمایلات بیمار گونه معمولا حقارت های خانوادگی است که از سر تربیت های غلط و ناسالم است.

ه: صید دلهای مردان: از جمله تفاوت های روانی بین زن و مرد اینست که زن میل شدیدی به دلبری دارد چنانکه اسباب آن نیز در وجود او بیشتر قرار داده شده است. گاهی این میل روانی به حد افراط رسیده و محبوبیت عمومی را طلب می کند و به یک همسر بسنده نمی کند.

و: زیبایی طلبی: زیبایی طلبی از جمله گرایش های فطری است که در وجود انسانها به صورت ذاتی قرار داده شده است. تصور برخی از زنان به غلط آن است که حجاب مانع و ناقص بروز زیبایی های آن هااست لذا کثرت رنگ ها و مدها و جلوه های متفاوت بی حجابی بروز و ظهور می یابد غافل از آنکه زیبایی تعریف و حد و مرز خود را دارد و اگر از حد اعتدال عبور کند و به تعبیر قرآن به « تبرج » بینجامد یک بیماری روانی می شود که گاهی سبب اتلاف عمر و هزینه های سنگین اقتصادی اجتماعی می شود.

ز: ازدواج: عده ای از دختران و زنان بی حجابی و جلوه گری را پلی برای رسیدن به ازدواج می دانند، غافل از آنکه ظاهر و درجه تاثیر آن در زندگی زناشویی سهم کوچکی از تمام زندگی دارد بویژه آنکه پسند بر اساس ظاهر، آفت بروز مجدد آن پس از ازدواج را هم دارد هر چند بر اساس واقعیت شاید این جلوه نمایی شانس ازدواج را بالا ببرد اما در استحکام و ادامه زندگی نقش منفی بازی خواهد کرد.

ح: ضعف حیا: حیا و عفت از جمله ملکات نفسانی و روانی هر انسانی است که او را از ارتکاب بسیاری از گناهان باز می دارد؛ به فرموده معصومین کسی که این مولفه را ندارد از دین داری محروم است!![8] این پرده عصمت بین خداوند و بنده و بین بنده با بندگان دیگر مانع بروز بی حجابی می شود.

ط: اظهار غنای مالی: این عامل روانی نیز ریشه در خودنمایی و تفاخر انسان دارد که برخی افراد به شکل افراطی بروز می کند و چون عامل دوم راهی برای کسب موقعیت های کاذب اجتماعی است که خود معلول عوامل روانی دیگر است به این دسته باید گفت:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

ادامه دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1. ر. ک : مطهری ، مرتضی ، نظام حقوق زن در اسلام،ص164و165
2. مطهری ، مرتضی، حجاب ،ص21تا30
3. محمدی نیا، اسدالله ، بشهت جوانان، بخش اول
4. طباطبایی ، محمد حسین، المیزان، ذیل آیات مذکور
5. از جمله سوره اعراف آیه 22، که با نبود هیچ شخصی در بهشت مذکور باز آدم و حوا به محض برهنه شدن خود را پوشاندند.
6. رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، ص114
7. آثار الصادقین، ج2، ص422، به نقل از کتاب چرا حجاب، ابراهیم خرمی
8. بحارالانوارج75ص 111





ی/701
ارسال نظرات