نشست علمی حلقه سینمای خواهران طلبه مشهد برگزار شد
خبرگزاری رسا ـ نشست علمی حلقه سینمای خواهران وابسته به گروه ادب و هنر اسلامی معاونت آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، سیدرضا کمال علوی، مدیر عامل کانون هنرمندان خراسان، روز گذشته در نشست حلقه سینمای خواهران وابسته به گروه ادب و هنر اسلامی معاونت آموزش دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی گفت: موسیقی، حرکات موزون(رقصهای آئینی)، نقاشی، ادبیات، شعروشاعری، معماری و تئاتر، شش هنر شناخته شده بوده وهنر هفتم سینما است. این هنرها به اضافه شاخههایی که از این هفت هنر به وجود آمده همه از یک ریشه و اصل شکل گرفتهاند که در گذر زمان تحت تأثیر عوامل بیرونی و درونی متحول شدند و گونههای مختلفی پیدا کردند.
وی افزود: این هفت هنر به سه گروه تقسیم میشوند. گروه اول از حجم خط و رنگ بهره میبرند و در واقع یک شکل عینی هستند که این هنرها را مکانی یا پلاستیکی میگویند. گروه دوم بر مبنای صدا و آهنگ معنا پیدا میکنند و انسان توسط حس شنیداری آنها را درک میکند که به آنها هنرهای جتری در زمان میگویند. این هنرها نیازمند ارزیابی در گذر زمان هستند و جایگاه مکانی ندارند و به اصطلاح هنرهای زمانی یا فونتیک هستند.
سید رضا کمال علوی افزود: گروه سوم هنرهایی هستند که هم در مسیر زمان تعریف میشوند و هم مکانی هستند، اینها هنرهای ترکیبی مثل تئاتر و سینما هستند. در واقع تئاتر و سینما هنرهای دیگر (هم فونتیک زمانی و هم پلاستیکی) را در خود دارند. مثلا از موسیقی در مبحث ریتم استفاده میشود و از ادبیات و نقاشی برای مقوله خط و رنگ استفاده میگردد. برای حجم از معماری کمک گرفته میشود. بحث حرکت را در حرکات موزون داریم.
وی با اشاره به مستقل بودن هنر سینما ادامه داد: به طور کلی هنرها ابزارهایی برای شناخت هستی هستند، برای اینکه ما بتوانیم جایگاه انسان را در هستی بهتر تبیین و تحلیل کنیم. در واقع این علم نیست و فراتر از علم است زیرا وارد مقولاتی میشود که فراتر از یک نگاه صرفاً فورمولی شده علمی است. شاخههای مختلف هنری ما را وارد دنیایی میکنند که فراتر از آن چیزی است که ظاهر و عینی است. سینما با تکیه بر شش هنر دیگر میآید از فرمول آنها استفاده میکند، محتوا را میگیرد و چیزی که ارائه میدهد نه نقاشی، نه موسیقی، نه شعر و شاعری، نه ادبیات، نه معماری و نه تئاتر است. آن چیزی ر ا که نمایش میدهد سینما است.
وی در ادامه به واژه درام پرداخته و گفت: درام یک واژه یونانی است که از دراما آمده به معنای(عمل،کنش). کلیه شاخههای هنری که با مقوله کنش، فعل و عمل سر و کار دارند را هنرهای دراماتیک میگوییم. آن چیزی که درمقوله هنرهای نمایشی تئاتر و سینما به عنوان درام نام برده میشود ما را وارد شاخه هنری میکند که در آن از ارتباط بین انسانها و خلق ماجرای عینی و عملی، به یک کشف میرسیم. وقتی با مقوله درام سروکار داریم هیچ چیز را توصیف نمیکنیم، همه چیز را در واقع نمایش میدهیم. وقتی وارد مقوله درام می شویم، درام را در واقع کنش عمل میگوییم البته منظور از عمل این نیست که فردی از نقطه الف به ب حرکت کند، بگوییم یک عمل اتفاق افتاده است. صرف اینکه انسان وادار به یک کنش بشود یک عمل اتفاق میافتد.
مدیر عامل کانون هنرمندان خراسان ادامه داد: شما هیچ تحرکی در ظاهر امر ندارید ولی اضطراب و استرس دارید، اینجا یک کنش اتفاق میافتد. چیزی که ما را وارد یک حریم میکند، یعنی حریم هنر دیداری. یعنی ما باید همه چیز را کشف کنیم و ارتباط پیدا کنیم. همه ما در زندگی عادی روزمره بر اساس توصیف زندگی نمیکنیم، براساس کنش زندگی میکنیم.
وی افزود: درام یعنی نمایش کنش عمر، اثر دراماتیک اثری است که کنش، عمل، شدن و فعلیت بخشیدن اساس آن است. به همین دلیل است که یکی از تعریفهایی که برای نمایش داریم نمایش کنش برای بازسازی رفتار انسان است. آدمها در زندگی روزمره به حکم ضرورت فعالیتهای مختلفی در 24 ساعت انجام میدهند، وقتی ما در یک لحظه یعنی روی یک موضوع خاص مکث میکنیم، تاکید میکنیم و آن را باز آفرینی میکنیم، نمایش شکل میگیرد.
وی با اشاره به تعابیر دیگر درام افزود: در یکی از تعابیر مطرح شده در زبان اروپایی، درام را متن نمایشنامه گفتهاند. از واژههای دیگری که به کار برده شده، دراما، درام در گستره ادبیات نمایش و معنای نمایشنامههای جدی است. نمایشنامههای سوگ و رنجنامه، نمایشهای شبه تراژیک، یعنی یک صحنه جدی غمانگیز نیز از دیگر تعابیر میباشند. تعابیری که در اروپا و انگلستان ازش نام برده میشود یکسری نمایشنامههای خاص درام الیزابتی، یعنی نمایشهای دوران سلطنت الیزابت اول در انگلستان است. اما وقتی به تاریخ تئاتر مراجعه میکنیم اصلا دوران الیزابتی یک ویژگیهای ساختاری خاص تئاتر انگلستان را به تئاتر اروپا وارد میکند.
کمال علوی ادامه داد: درام ایرانی نمایشهایی با مختصات، خصوصیات و ویژگیهای ایرانی است. البته اگر بخواهیم به لحاظ ریشه لغوی و اصطلاح آکادمیک به مقوله درام اشاره کنیم، کلیه آثاری که کنش، حرکت وفعل مبنای آن اثر هنری باشد درام است و طبیعتاً همة هنرمندان که با مقوله تئاتر و سینما سر و کار دارند در واقع با هنر دراماتیک مرتبط هستند. یکی از مختصات اصلی مقوله سینما است که در واقع این را مانیفیست بیانیه سینما میگویند.
وی در بخش دوم سخنان خود با اشاره به مسئولیت هنر گفت: هنر مسئولیتش این نیست که تاریخ را ورق بزند. هنر وقایع را بازسازی میکند. شما به مجردی که دارید یک صحنه را خلق میکنید در واقع دارید با بینش و شعور و دریافتهای خود از واقعیت، این واقعیت را بازتاب میدهید.
کمال علوی با اشاره به این مطلب که اگر چندین نفر از گلی عکس بگیرند تنها یک عکس بوجود نیامده و هر عکس از یک نگاه حاکی است ادامه داد: سینما هم همین کار را میکند. طرفداران سینما حقیقتا اعتقاد دارند که فیلمساز و کارگردان هیچ دخل و تصرف و هیچ دخالتی در ثبت و ضبط تصاویر ندارد. ولی باز هم این اتفاق نمیافتد. حتی در فیلمهای گزارشی که پخش میشود نمیگوییم واقعیت صرف، میگوییم باز سازی واقعیت است. واقعیت آن چیزی است که در زندگی طبیعی اتفاق میافتد.
وی با اشاره به عناصر تشکیل دهنده تئاتر و سینما ادامه داد: هر شاخه هنری از اجزایی تشکیل شده که این اجزاء کنار همدیگر قرار گرفته تا آن شاخه را تشکیل دهند. عناصر تشکیل دهنده تئاتر از این قبیل هستند: بخشها، نمایشنامه، مکان اجرا، نور، بازیگر، کارگردان، موسیقی، تماشاگر، طراحان صحنه ولباس، گریم، موسیقی متن، صدا و افکت. اینها اجزایی هستند که هنر و تئاتر با اینها معنی پیدا میکند. بعضی از این اجزا را موقتاً نداشته باشیم هنر تئاتر از بین نمیرود ولی بعضی اگر نباشد تئاتر وجود ندارد. مثلا میشود تئاتری باشد و نمایشنامه نداشته باشد. یک شاخه اجرایی داریم که به آن بدیههپردازی یا سوژهای میگویند. نمایشی که در واقع هیچ متن مکتوبی ندارد. موضوع نمایش را با گروه درمیان میگذارند و اجرا میکنند. پس این رکن نیست.
وی افزود: نمایشنامه میتواند باشد ولی کارگردان نداشته باشد.در اینجا توافق میکنند و بدون کارگردان نمایش را برگزار میکنند. پس کارگردان هم رکن نیست اما نمایشی نیست که بازیگر نداشته باشد و بازیگر یکی از ارکان تئاتر است. نمایش بدون نورپردازی، دکور، لباس و موسیقی متن امکانپذیر است. اما بدون تماشاگر نمیشود. تماشاگر جزء جدایی ناپذیر تئاتر است. مادامی که یک تئاتر در حضور تماشاگر اتفاق بیفتد، یک عده انسان در درون صحنه منتظرند تا یک عده دیگر با هم ارتباط برقرار کنند. پس تئاتر2 رکن دارد: بازیگر و تماشاگر.
وی خاطرنشان کرد: تئاتر همانند سیبی است که آن را به دو نیم مساوی تقسیم کردهاند. نیمی صحنه و نیمی تماشاگر. یکی از ویژگیهایی که تئاتر دارد که آن را از همه شاخههای هنری جدا میکند همین است که تئاتر یک اجتماع زنده است. تئاتر باید در حضور مخاطب زنده و حاضر این ارتباط را ایجاد کند. البته این یکی از ویژگیهاست.
کمال علوی در پایان با اشاره به اشتراک اجزاء تشکیل دهنده سینما و تئاتر گفت: فیلمنامه، کارگردان، صدابردار، فیلم بردار، مکان، گریم، طراح صحنه، تدوین، دوربین و نور. میتواند یک فیلم ساخته شود که فیلمنامه و کارگردان خاصی نداشته باشد. اما نمیتواند دوربین داشته باشد، پس یک رکن سینما دوربین است. بازیگر میشود نباشد. در سینما بازیگر رکن نیست بر خلاف تئاتر. میتواند فیلم تدوین نشود، صدا و گریم و موسیقی نداشته باشد. ولی عنصر نور یک عنصر حیاتی در فیلم است. پس یک رکن سینما نور است. یک رکن دیگر مواد خام است.
گفتنی است موضوع نشست بعدی این گروه تفاوتهای تئاتر با سینما است. این دو بعنوان دو هنر مستقل شکافته شده و سینما با نگاه موشکافانه تر و دقیقتر در مراحل درام شناسایی خواهد شد./933/ز503/ص
ارسال نظرات