گزارشی از نشست بررسی سیره عملی و علمی علامه طباطبایی
خبرگزاری رسا ـ نشست بررسی سیره علمی و عملی علامه طباطبایی در دانشگاه مفید قم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست بررسی سیره علمی و عملی علامه محمدحسین طباطبایی با عنوان پرستش مستانه در تالار گفت و گوی دانشگاه مفید قم برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین احمد احمدی، شاگرد علامه طباطبایی وعضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رییس سازمان سمت در این نشست به بیان شاخصه های رفتاری علامه طباطبایی پرداخت.
عنایت الهی
علامه در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشت، علاقه و استعداد بالایی برای تحصیل نداشت و از این رو هر چه میخواند، متوجه نمی شد، تا اینکه یکی از اساتید از او مساله ای می پرسد و او نمی تواند جواب دهد و استاد می گوید: تو من و خودت را معطل کرده ای! علامه ناراحت می شود و به به کوه میرود و در آنجا به یک باره عنایت خدایی دامن گیر او می شود و در خود یک نوع شیفتگی و بیتابی نسبت به تحصیل کمال، حس می کند و وارد فضای درس می شود و می شود علامه محمد حسین طباطبایی.
در محضر دوست
در اواخر عمر استاد به ذکر تاکید وافری داشت و آیه فاذکرونی اذکرکم را تلاوت می کرد و می گفت: ذکر طرفینی است یا خیر ذاکر و مذکور.
انس با قرآن
در سفری که در خدمت مرحوم علامه طباطبایی بودم مشاهده کردم که ایشان قبل از خوابیدن قرآن تلاوت میکنند. وی در حد یک جزء یا نزدیک به آن می خواندند و سپس میخوابیدند.
قرآن خواندن در موطن علامه یعنی آذربایجان یک رسم است و یکبار هم که در آذربایجان مهمان عالم وارسته و بزرگواری بودم، ایشان پس از پذیرایی، نزدیک وقت خواب قرآن آورد و به ما داد که تلاوت کنیم و ما فهمیدیم که این سنت حسنه و بسیار خدا پسندانهای است که در بین علمای آن دیار مرسوم است.
ارادت به ساحت ائمه معصومین(ع)
تابستان ها که به مشهد مشرف می شدند، مدتی می ماندند. عصرها به زیارت می آمدند و پشت سر مرحوم آیت ا... میلانی نماز می خواندند و بعد به حرم می رفتند، وارد صحن که می شدند این دست های لرزان را می دیدم که می چسباندند به چارچوب درب و آن را می بوسیدند؛ ادبش تا سرحد عشق بود.
گاهی که از محضرشان التماس دعایی درخواست می شد، می گفتند: بروید از حضرت بگیرید.،ما اینجا کاره ای نیستیم، همه چیز اینجاست.
دلبستگی علامه به اهل بیت(ع) فوق العاده بود و نسبت به اهل بیت(ع) بخصوص نسبت به امیرالمومنین (ع) تا سرحد عشق دلبستگی داشتند.
در مجالس روضه و مرثیه روزهای جمعه شرکت می کرد و گاهی زار زار گریه می کرد به طوری که تمام بدنش می لرزید و از چشمهایش اشک سرازیر می شد.
این خصلت شیفتگی به خاندان عصمت در بسیاری از شاگردان ایشان وجود دارد.
تمام لیالی ماه رمضان را تا صبح بیدار و مشغول عبادت و نوشتن بود و بعد ازعبادات سحر, هنگام طلوع آفتاب تا بعدازظهر را به استراحت می پرداخت.
حق شاگرد
در برخورد با شاگرد, سبک و شیوه خاصی داشت و اگر مسئله ای مطرح می شد، او نظر خود را می گفت و تحکیمی در کار نبود.
ما در دوران طلبگی وضع خوبی نداشتیم و یک اتاق کوچک در محله گچ پزی پشت بیمارستان آیت الله گلپایگانی اجاره کرده بودیم، آن موقع منزل علامه در خیابان صفائیه بود و علامه با پای پیاده به خانه ما آمد و در مجلسی که حضرات آیات جوادی آملی، حسن زاده آملی، مصباح یزدی، یحیی انصاری حضور پیدا کرد و وقتی ما گفتیم آقا چرا پیاده آمدید و سخت بود و ... علامه به روی خود نیاوردند.
شعر و شعور
استاد به دیوان حافظ و اشعار علاقه خاصی داشت و بعضی اوقات وقتی در محضرشان یکی از اشعار والای حافظ خوانده می شد, ایشان آن را تفسیر می کرد.
علامه مکرر ابیات بوستان سعدی را می خواند و زمزمه می کرد:
چو سلطان عزت، علم برکند
جهان سر بجیب عدم درکشد
علامه بسیار اهل ذوق و هنر بود و از دیدن زیبایی ها بسیار لذت می برد.
تواضع
تواضع علامه طباطبایی مثل زدنی بود؛ او کوهی از علم بود که تواضع او شاگردان را به دورش جمع کرده بود.
من زمانی که شاگرد علامه طباطبایی بودم در رشته فوق لیسانس فلسفه دانشگاه تهران درس می خواندم و تواضع بیش از اندازه علامه طباطبایی و تکبر زیاده از حد اساتید دانشگاه برایم وضعیت دوگانه ای ایجاد کرده بود.
محبت و خویشتن داری
علامه وجودش سراسر محبت بود و محبت در وجودش موج می زد، نسبت به شاگردان بسیار مهربان بود و آنها را دوست می داشت و همچون طبیب به تشخیص درد و تجویز دارو مشغول بود.
وقتی علامه طباطبایی کتاب المیزان را می نوشت، یکی از هم درس های من، کتبی علیه علامه نوشت و ایشان را متهم به مکر کرد و تهمت هایی همچون عدم اعتقاد به معاد جسمانی را به علامه نسب داد.
در سال 56 من به دیدار علامه در لندن شتافتم و به علامه خبر مرگ آن نویسنده را دادم و برایش طلب حلالیت کردم که علامه گفت، من همان روز او را حلال کردم و برایش طلب مغفرت نمودم.
آزمون زندگی
سختی های فراوانی زندگی علامه را تحت تاثیر قرار داد اما این ها باعث نشد تا علامه از کار علمی دست بکشد و کتاب هایی همچون المیزان، بدایه، نهایه را با زحمت فراوان به رشته تحریر درآورد.
وضع مالی علامه خوب نبود و از کودکی با یتیمی بزرگ شده بود اما دارای استغناء بود و از وجوهات استفاده نمی کرد، او مصداق واقعی اللهم املا قلبی من حبک ولا تشغله بحب احد سواک، بود. /909/ز503/ص
ارسال نظرات